ساختمان پلاسکو یکی از مهمترین مراکز تولید و فروش پوشاک در کشور بود که صدها نفر در آن مشغول به کار بودند.
در حادثه آتش سوزی ساختمان پلاسکو ۲۱ نفر جان خود را از دست دادند و صدها تولید کننده پوشاک که در این ساختمان مشغول به کار بودند سرمایه خود را طی چند ساعت از دست دادند.
تعدادی از تولید کنندگان ساختمان پلاسکو به پاساژ نور در تقاطع خیابان ولیعصر(عج)- طالقانی منتقل شدند تا بتوانند کار تولیدی خود را ادامه دهند، اما با مشکلاتی زیادی رو به رو شدند.
یکی از افرادی که تمام دارایی خود را در حادثه ساختمان پلاسکو از دست داده بود، امروز به یک کارآفرین تیدیل شده و توانسته علاوه بر اینکه تعدادی از افرادی که بعد از حادثه بیکار شده بودند را بر سر کار بیاورد، برای معتادان بهبودیافته و زنان بی سرپرست و بد سرپرست نیز اشتغالزایی کند.
مهدی محمدی فردی است که در اولین ساعت وقوع آتش سوزی در ساختمان پلاسکو حضور داشت و از نزدیک شاهد تلاش آتش نشانها برای خاموش کردن آتش بود.
مهدی محمدی یکی از تولید کنندگان پوشاک در ساختمان پلاسکو است که امروز به عنوان یک کارآفرین موفق با او به گفتوگو نشستهایم.
محمدی گفت: ۴۱ سال سن دارم و ۳۰ سال است که در حوزه پوشاک مشغول به کار هستم و کار خود را از ساختمان پلاسکو شروع کردم.
او افزود: کار ما تولید پیراهن مردانه است.
محمدی درباره روز حادثه آتش سوزی ساختمان پلاسکو گفت: ساعت ۸:۳۰ روز ۳۰ دی ماه سال ۹۵ کارمندم با من تماس گرفت که مغازه روبه روی مغازه ما دچار آتش سوزی شده که به سرعت خودم را به ساختمان پلاسکو رساندم و مشاهده کردم که یکی از طبقات ساختمان دچار دودگرفتگی شده است.
او ادامه داد:، چون جزء اعضای شورای ساختمان بودم، توانستم به داخل ساختمان بروم و دیدم که تمام راههای ارتباطی به بالای ساختمان قطع شده است و آسانسورها از کار افتادهاند، لذا به هر مصیبتی بود خود را به ساختمان دهم رساندم.
وی گفت: وقتی که طبقه دهم رسیدم آتش کاملا خاموش شده بود، اما دود تمام طبقه دهم را گرفته بود؛ چند نفر از نیروهای آتش نشانی آنقدر دود خورده بودند تقریبا بیهوش شده بودند.
محمدی ادامه داد: ما به رسم هر هفته روزهای پنجشنبه مراسم زیارت عاشورا برگزار میکردیم که در آن روز آتش سوزی هم با آشی که برای مراسم تهیه کرده بودیم از آتش نشانها پذیرایی کردیم و تصور داشتیم که آتش مهار شده است.
وی گفت: ۷۰ درصد مغازه من سوخته بود، امیر کارمندم که به او اعتماد کامل داشتم به مغازه رفت تا کیس کامپوتر را که تمام اطلاعات در آن ذخیره شده بود با خودش بیاورد که ناگهان صدای مهیبی آمد و ما تصور کردیم که زمین باز شده است، با عجله به سمت دربهای خروجی فرار کردیم.
محمدی گفت: کارمندم و دو آتش نشان زیر آوار مانده بودند و اولین شهید آتش نشان که پیکرش سالم از ساختمان خارج شد، جلوی مغازه من به شهادت رسید. ماموران آتش نشانی با زحمت زیاد توانستند امیر کارمندم را از ساختمان خارج کنند.
او گفت:، چون نزدیک عید بود و معمولا مشتریان از شهرستان دو ماه زودتر برای خرید میآمدند تقریبا تمام مغازهها پر از جنس بود و من هم نزدیک به ۵۰۰ میلیون لباس آماده تحویل به مشتری در مغازه داشتم.
او ادامه داد: در این حادثه همه چیز ما از بین رفت و تمام زندگی ما ظرف چند ساعت خاکستر شد.
محمدی گفت: آتش سوزی با یک اتصال ساده برق از طبقه دهم شروع شد، اما شایعاتی وجود داشت که منبع گازوئیل ساختمان باعث شروع آتش سوزی شده است، در صورتی که منبع گازوئیل در زیر زمین بود و منبع آب بالای ساختمان بود که بعد از انفجار آب تمام طبقات را گرفته بود.
او گفت: بعد از حادثه خیلی از اقوام با ما تماس گرفتند تا کمک کنند که قبول نکردم، زیرا اعتقاد دارم که خدا خودش به ما کمک میکند و خوشبختانه در حال حاضر کار را مجدد شروع کردم و امروز به عنوان یک کارآفرین توانستم دو کارگاه تولید باز کنم.
این تولید کننده پوشاک گفت: با کمک یکی از خیرین توانستیم تعدادی چرخ خیاطی تهیه کنیم و افراد بهبودیافته را سر کار بیاوریم.
او گفت: کارگاه دوم را هم در منطقه ۱۷ تأسیس کردم و در این کارگاه زنان سرپرست خانواده را سر کار آوردیم.
محمدی ادامه داد: با این حادثه تقریبا به زیر صفر رسیدیم و کلی هم بدهی روی دست ما آمد.
او گفت: قبل از حادثه پلاسکو ۳۰ نفر برای من کار میکردند و تمام داراییهایم از بین رفت، اما ناامید نشدم و دوباره کار را شروع کردم.
محمدی در پاسخ به این سوال که برای شروع مجدد کار از جایی وام گرفتید؟ گفت: بزرگترین وام را بازاریان به ما دادند، با اینکه ما به آنها بدهکار بودیم به ما فرصت دادند و حتی به ما جنس دادند و توانستیم با همان اجناس کار خود را شروع کنیم. با تمام نیرو شبانه روزی کار میکردیم و توانستیم ظرف یک سال تمام بدهیها را صفر کنیم.
او بیان کرد: ۲۰ چرخ خیاطی در یکی از کارگاهها وجود دارد که زنان بی سرپرست روی آنها مشغول به کار هستند. ظرفیت کارگاه تولید روزانه ۱۰۰۰ دست لباس است، اما به دلیل کسادی بازار روزی ۵۰۰ دست لباس مردانه تولید میکنیم.
محمدی گفت: بعد از حادثه پلاسکو تمام مسئولان به ما قول کمک دادند، اما در عمل کاری انجام نشد. قرار بود به ما وامی با سود ۹ درصد بدهند که بعدا سود وام را ۱۸ درصد کردند که این سود عملا تولید کنندگان را نابود میکند و ما دستمان را روی زانوی خود گذاشتیم و کار را شروع کردیم.
او تاکید کرد: بازاریان کمک زیادی به ما کردند و هم بدهیها را به تعویق انداختند و هم به ما جنس دادند که کارمان را مجدد شروع کنیم.
وی در مورد وضعیت دیگر تولید کنندگان ساختمان پلاسکو گفت: بسیاری از تولیدکنندگان کلا کار را کنار گذاشتند و زندگی آنها از بین رفت، زیرا سن و سالی از آنها گذشته بود و توان شروع مجدد کار را هم نداشتند. بخشی از تولید کنندگان به مجتمع تجاری نور رفتند که مناسب کار تولید لباس نیست و شنیدهام که تعدادی از تولید کنندگان ساختمان پلاسکو سکته کردهاند و تعدادی هم در آژانسها و روی تاکسی کار میکنند.
این تولید کننده لباس گفت: بعد از حادثه گفتند که دوساله ساختمان پلاسکو ساخته و تحویل داده میشود که در عمل کاری انجام نشد، اما با آمدن آقای فتاح در بنیاد مستضعفان امیدوارتر شدیم و کار با سرعت بیشتری در حال انجام است.
امیر رحیمی کارمند آقای محمدی فردی است که از ابتدای حادثه آتش سوزی در ساختمان پلاسکو حضور داشته و شاهد شهادت یکی از آتش نشانها بوده است.
او در گفتوگو با ما گفت: از سال ۷۹ در کار تولید پوشاک هستم و سال ۸۲ وارد ساختمان پلاسکو شدم.
وی درباره روز حادثه گفت: پنجشنبهها در ساختمان پلاسکو مراسم زیارت عاشورا برگزار میشد و برای هر کسی که بانی مراسم بود، من وسائل پذیرایی مانند نان را تهیه میکردم. روز حادثه ساعت ۴ برای تهیه نان بیدار شدم و بعد از خرید نان به طبقه هشتم رفتم که مراسم زیارت عاشورا در آن برگزار میشد، ناگهان شنیدم طبقه دهم که مغازه ما هم در آنجا بود دچار آتش سوزی شده است.
امیر ادامه داد: دود همه جا را گرفته بود و چشم چشم را نمیدید. از یکی از مغازههای طبقه نهم با صاحب مغازه تماس گرفتم و گفتم اگر آب دستش است، زمین بگذارد و خود را به ساختمان برساند.
او ادامه داد: به طبقه دهم رفتم تا وسایل را از داخل مغازه خارج کنم، تا کمر در آب و کف بودم. بعد از دقایقی آتش خاموش شد و با خیال راحت به طبقه هشتم رفتیم و با آتش نشانها آش خوردیم.
امیر گفت: بعد به طبقه دهم رفتم تا کیس کامپیوتر را با خودم بیاورم، با خیال راحت در حال بازکردن پیچهای پشت کیس بودم که به یکباره سقف طبقه دهم روی یکی از آتش نشانها ریزش کرد و اول شهید آتش نشان جلوی چشمان من جان خود را از دست داد. نصف مغازه پر از آوار شده بود و من هم در مغازه گرفتار شده بودم که یکباره دو نفر از آتش نشانها شیشه را شکستند و من را از مغازه خارج کردند و توانستیم سالم از ساختمان خارج شویم که بعد از ۲۰ دقیقه شنیدیم که ساختمان کاملا ریزش کرده است.
او گفت: ۱۶ آتش نشان در این حادثه شهید شدند و من قبل از شهادت آنها کنارشان بودم.
این تولید کننده لباس گفت: تمام دار و ندار ما از بین رفت. تمام مغازهها پر از جنس بودند و همه اجناس را به امید شب عید آماده کرده بودیم. البته امروز با امید به خدا دوباره کار را شروع کردیم و توانستیم علاوه بر خودمان عدهای را هم مشغول به کار کنیم.
پاسخ ها