به گزارش خبرنگار حوزه ازدواج و خانواده گروه اجتماعی اخبار ، توانایی نوشتن شخصیتهای داستانی واقع بینانه، سازگار و چندبعدی برای جلب توجه خواننده بسیار مهم است. ابتدا لازم است بدانیم شخصیت خودمان چگونه است. مانند: رفتارهای مثبت و منفی، عادات اخلاقی، تمایلات، اهداف و علایق. اما همیشه قسمتهای مشخص و واضح شخصیت نیستند که رازها را میسازند. پس ویژگیهایی که شخصیت شما پنهان میکند چه میشوند؟
همه ما پنهان کار هستیم. اهدافی را که میدانیم برایمان خوب نیست، عقایدی که میدانیم دیگران را برعلیه ما میشوراند، احساسات و تمایلاتی که ما را آسیب پذیر میکند و در کل هرچیزی که رد میشود و یا موجب خجالت میشود، پنهان میکنیم.
این درمورد شخصیتهای داستان ما نیز صادق است. وقتی شخصیتها برای محافظت از خود دربرابر آسیبهای عاطفی، زیرکانه عمل میکنند، خواننده متوجه میشود. این مسئله شخصیت را معتبر میکند و میتواند علاقهی خواننده را برای یافتن رمز و راز داستان و یا اتفاقی که قرار است بیفتد، تحریک کند.
۷ چیز متفاوت که شخصیت شما پنهان میکند.
برای افزودن این لایه به شخصیتهای داستان خود، ابتدا باید بدانید که چه چیزی در ذهنشان تابو است - نه فقط آن چیزی که پنهان میکنند بلکه دلیل پنهان کردن آن نیز مهم است. در اینجا چند مورد وجود دارد که احساس میکنید باید آن را از دیگران پنهان کند.
آرزوها:
آرزوها قسمت بسیار مهمی از شخصیتهای شما را تشکیل میدهند. این امیال، اعمال و تصمیماتشان را در داستان پیش میبرند. اگرچه این خواستهها اغلب شفاف هستند، اما موقعیتهایی وجود دارد که شخصیت از به اشتراک گذاشتن آنها احساس راحتی نمیکند.
شاید او مخفیانه برای شوهرخواهر سابقش نقشه دارد، به دنبال شغلی است که خانوادهاش با آن مخالف هستند و یا شاید میخواهد با بیاخلاقی رئیسش مقابله کند، اما ترس از دست دادن شغلش را دارد. امیال ممنوعه و یا خطرناک میتوانند همه چیز را برای خواننده جذابتر کنند.
۲- ترسها:
همهی مردم ترسهایی دارند. بعضی از ترسها کاملا منطقی هستند که برای به اشتراک گذاشتنشان، احساس راحتی داریم. ترسهایی وجود دارند که باعث میشوند احساس ضعیف بودن کنیم و ما را در چشم دیگران پایین میآورد.
به ترسهایی غیرمنطقی مانند ترس از گروه خاصی از مردم و یا ترس از ترک خانه فکر کنید.
ترسهایی از این قبیل همیشه از جایی مانند حوادث آسیب دیدگی و یا تجربیات منفی گذشته به وجود میآیند. مطمئن باشید همیشه دلیل موجهی برای ترس از چیزی وجود دارد.
۳- حوادث منفی گذشته:
همهی ما لحظاتی منفی از گذشته داریم که مجبوریم آنها را با دیگران به اشتراک بگذاریم یا به آنها اعتراف کنیم.
لحظاتی از شکستها و تحقیرهایی را در خاطرات خود تغییر میدهیم تا از روبرو شدن با آنها خودداری کنیم.
زخمها و خاطرات منفی در بسیاری از سطوح سازنده هستند بنابراین مهم است تا بدانیم چه چیزهایی هستند و چگونه بر شخصیت تاثیر میگذارند.
کاستیها و سستیها:
کاستی بخشی از تجربیات بشر است. چیزهایی درمورد خودمان وجود دارد که نمیخواهیم آنها را دقیق بررسی کنیم و یا با دیگران درمورد آنها صحبت کنیم.
برای شخصیت ها، این کاستیها اغلب بهصورت صفات منفی (مانند ضعیف بودن، بی استعدادی و یا بیهوده بودن) نمایان میشوند. این ضعفها چه واقعی باشند و چه نباشند، شخصیتها سعی میکنند آنها را کمارزش جلوه دهند.
اما بخشی از مسیر آنها به سوی تکامل شامل روبرو شدن با حقیقت است. برای نوشتن مسیر کامل آنها باید بدانید که چه ضعفهایی را در لفافه نگه داشتهاند.
رفتارهای ناسالم:
بعضی اوقات شخصیتها، رفتارها و یا عاداتی را از خود نشان میدهند که میدانند مناسبشان نیست. شاید این رفتارها از یک حادثه منفی یا یک تمایل ناسالم ناشی میشوند و یا شاید آنها میخواهند واقعا تغییر کنند، اما روش آن را بلد نیستند.
خواه این یک سبک زندگی بی قید و بند، یک اعتباد به قمار، و یا یک خودزنی باشد، آنها انرژی بسیاری را صرف مخفی نگه داشتن این رفتارها میکنند.
آشکار کردن این رفتارها برای خواننده درحالی که آنها را از شخصیتهای دیگر پنهان میکنند، یک راهی عالی برای ایجاد علاقه در خوانندگان است.
احساسات ناراحت کننده
درحالی که پذیرفتن و بیان احساسات سالم است، شخصیتها گاهی با همهی احساسات راحت نیستند؛ مانند احساساتی که با واقعهای منفی از گذشته گره خورده است. ممکن است احساسی باشد که باعث شود شخصیت احساس آسیب پذیری داشته باشد و یا از نظر فرهنگی غیرقابل قبول باشد. این شخصیت میخواهد هر احساس ناخوشایندی را پوشانده و اغلب به چیز دیگری تغییرش دهد: خجالت جایگزین خودکم بینی میشود و یا ترس به صورت خشم آشکار میشود. این دوگانگی احساس بسیار مهم است، زیرا به شخصیتها جان میدهد، آنها را برای خوانندگان انسانی میکند و به اعتبار آنها میافزاید.
دیدگاهها و عقاید:
همه میخواهند که دوست داشته شوند. ما برای بهدست آوردن احترام در نظر دیگران غالبا تا جایی پیش میرویم که صداقت را فدا میکینم.
اگر عقیدهای محبوب نباشد، شخصیتهای شما ممکن است آنرا برای خودشان حفظ کنند. اگر ایدههای خوبی داشته باشند که دیگران از آن قدردانی نمیکنند، آنرا به اشتراک نمیگذارند و یا این ایدهها را به روشی ارائه میدهند که از طرف خودشان نباشند.
پذیرش برای همه مهم است. این نیاز و اسرار همراهش چیزی است که هر خوانندهای میتواند با آن ارتباط برقرار کند.
فریب، خواه عمدی یا ناخوداگاه، بخشی از تجربهی بشر است. وقتی شخصیتهای شما چیزی را از دیگران پنهان میکنند، عمیقتر و لایه لایهتر میشوند و از تبدیل شدن به کلیشه جلوگیری میکنند. آنان برای خوانندگان شخصیتهای جذابی میشوند که میتوان با آنها ارتباط برقرار کرد. بسیاری از اتفاقات خوب میتوانند از کشف آنچه شخصیتهای شما پنهان میکنند ناشی شوند.
پاسخ ها