به گزارش گروه وبگردی اخبار ، روزی که از همسرم به دلیل اعتیادش طلاق گرفتم هیچ گاه تصور نمیکردم که چند سال بعد خودم بر اثر معاشرت با دوستان ناباب نه تنها معتاد میشوم بلکه باید به جرم سرقت نیز روزهای زیادی از عمرم را پشت میلههای زندان بگذرانم و ...
اینها بخشی از اظهارات زن ۴۶ سالهای است که به اتهام سرقت و به همراه سه عضو دیگر باند توسط ماموران ورزیده تجسس کلانتری سپاد مشهد دستگیر شده بود. این زن در حالی که با اظهار پشیمانی از این ماجرا ادعا میکرد نگران دختر ۱۷ ساله اش است درباره سرگذشت خود به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری سپاد گفت: ۱۷ ساله بودم که با معرفی بزرگ ترها به صورت سنتی با «کرامت» ازدواج کردم. اما بعد از مدتی فهمیدم که همسرم اعتیاد دارد او خیلی زود شغلش را هم از دست داد و بیکار شد. این در حالی بود که من در خانوادهای مرفه بزرگ شده بودم و نمیتوانستم زندگی با مرد بیکار و معتاد را تحمل کنم چرا که قبل از آن در آسایش و رفاه به سر میبردم. خلاصه بعد از سه سال زندگی مشترک و در حالی که دختری دو ساله داشتم از او جدا شدم و به خانه پدرم بازگشتم تا دخترم را به شایستگی بزرگ کنم. چند سال در کنار خانواده ام زندگی کردم و پدرم همه مخارج زندگی مرا تامین میکرد به طوری که دخترم نیز از هر نوع امکانات رفاهی برخوردار بود. در همین بین من که آزادی عمل بیشتری یافته بودم به دنبال معاشرت با دوستان ناباب و شرکت در مهمانیها و پارتیهای دوستانه به مصرف مواد مخدر صنعتی (شیشه) آلوده شدم به همین دلیل بعد از مرگ پدرم و در حالی که دو واحد آپارتمان به من ارث رسیده بود تلاش میکردم دخترم را از دوستانم دور نگه دارم تا به سرنوشت من دچار نشود در آن مجتمع که من ارثیه داشتم خواهر و برادرانم نیز زندگی میکردند و من نمیتوانستم به رفیق بازی هایم ادامه بدهم بنابراین منازلی را به طور موقت اجاره میکردم تا شب نشینی و مهمانی هایم را در آن جا برگزار کنم تا دخترم مرا هنگام مصرف مواد مخدر یا رفتارهای ناهنجار دیگر نبیند. روزگارم به همین ترتیب میگذشت تا این که چند روز قبل خانه مبلهای را از سایت دیوار پیدا کردم و با مالک آن تماس گرفتم قرار شد شبی ۳۰۰ هزار تومان به صاحبخانه بپردازم و به این ترتیب مانند گذشته با دعوت از دوستانم یک مهمانی در آن منزل به راه انداختم، اما بعد از آن با وسوسههای شیطانی دوستانم اموال آن منزل را سرقت کردم و به مبلغ ناچیزی فروختم. هنوز سه روز از این ماجرا نگذشته بود که ناگهان ماموران تجسس کلانتری وارد پاتوقی شدند که در آن جا مواد مصرف میکردیم. یکی از همدستانم خودش را داخل یک مبل کهنه جا کرد و دیگری بالای سقف کاذب حمام مخفی شد. من و یک زن دیگر حیران در وسط خانه مانده بودیم که در نهایت ماموران همه ما را دستگیر و به کلانتری منتقل کردند البته آنها در سرقت نقش نداشتند و تنها برای من مواد مخدر آورده بودند و ... حالا هم در حالی از این کارم به شدت پشیمانم که نمیدانم دخترم بعد از رفتن من به زندان چگونه زندگی میکند. نمیخواهم آینده او مانند من به روزهای تلخ اعتیاد و خلافکاری گره بخورد و ...
شایان ذکر است به دستور سرگرد جعفر عامری (رئیس کلانتری سپاد) دختر این زن به خاله اش تحویل شد و تحقیقات ماموران تجسس برای کشف سرقتهای احتمالی دیگر این زن با شگرد اجاره کوتاه مدت منازل مبله از سایت دیوار، ادامه دارد.
ماجرای واقعی با همکاری پلیس پیشگیری خراسان رضوی
منبع: خراسان
پاسخ ها