به گزارش گروه استان های اخبار ، عشقبازی با بیماران و نوازش دستان بیمارانی که با مرگ دست و پنجه نرم میکنند، حکایت این روزهای طلبه جوانی است که فرسنگها راه را به عشق خدمت به هموطنانش طی کرده و در دیار غربت، مشغول تیمار بیماران کرونایی است.
اینجا بیمارستان امیرالمومنین اراک (ع) ـ قطعهای از بهشت است که در آن، عشق در پس قامت رعنای جوانی نهفته است که با تیمار بیماران کرونایی عشقبازی میکند، اینجا در قلب بیماران کرونایی، عشق را میتوان در چشمان جوانی یافت که بیادعا خدمت میکند و از خدا میخواهد اجر کارش را ظهور آقا امام زمان (عج) قرار دهد.
شنیدن قصه طلبه جوانی که از صدها کیلومتر دورتر از دیار آفتاب، خود را به شهر اراک رسانده تا به بیماران کرونایی خدمت کند؛ سوژه خوبی برای پرداختن بود.
هر چند در ابتدا تمایلی به گفت و گو از خود نشان نداد، اما در برابر اصرار ما چارهای جز تسلیم شدن نداشت و قرار گفت و گو را بعد از پایان کارش گذاشت و گفت: «درست است که داوطلبانه و فی سبیل الله کار میکنم، اما وقتی با خدا معامله میکنی باید خدایی کار کنی و کم کاری نکنی».
ساعت ۲.۳۰ عصر در بخش بیماران کرونایی بیمارستان امیرالمومنین اراک سراغ جوانی را گرفتم که از استان هرمزگان برای خدمت جهادی به اراک آمده بود، بعد از اندکی پرس و جو جوانی رعنا که چهرهاش پشت ماسک سفیدی پنهان شده بود، به طرفم آمد و بعد از سلام و احوالپرسی گفت: «اگر اشکالی ندارد کف سالن را تمیز کنم، بعد خدمت شما برسم».
وحشت مبتلا شدن به کرونا در فضایی آکنده از ویروس و آلودگی، کم کم داشت خوره جانم میشد، عرق سردی بر بدنم احساس کردم و در مدتی که منتظر نشسته بودم دویدنهای پرستاران و پزشکان از این اتاق به آن اتاق برای نجات بیمارانی که نفسشان به شماره افتاده بود بیش از هر چیز دیگر بر وحشتم میافزود.
اتاقها مملو از بیمارانی بود که پیر و جوان و زن و مرد بر تختها دراز کشیده و با مرگ میجنگیدند. بیمارانی که امیدشان به زندگی پس از خدا، به دستان سفیدپوشان خستهای بود که عاشقانه ایثار و فداکاری میکردند تا بیماری را از مرگ نجات دهند.
لحظاتی که آنجا سپری میکردم، گویی دنیایی دیگر بود، دیدن پدری که در میانسالی پرستار تنها پسرش بود، دیدن چشمان نگران دختری که دعا میکرد مادرش دوباره نفس بکشد، التماسهای بیامان پسری که میخواست تنها خواهرش را ببیند، تازه دامادی که خود را در بیماری مادرش مقصر میدانست و پرستاران خستهای که دیگر جانی در بدن نداشتند، هر کدام دنیایی پر استرس و نگران را مقابل چشمانم به تصویر کشیدند.
بعد از گذشت ۲۰ دقیقه انتظار کشیدن صدای آقای حیدری که مرا به حیاط بیمارستان دعوت کرد، به خود آورد، برای گفت و گو به حیاط رفتیم تا از فضای آلوده بیمارستان دور باشیم.
بهرام حیدری طلبه ۲۵ ساله اهل استان هرمزگان است که گفت: بعد از فرمان آقا مبنی بر حضور مجدد نیروهای جهادی در میدان مبارزه با کرونا برای کمک به بیمارستانهای هرمزگان رفتم تا به فرمان آقا لبیک گفته و در مهار بیماری کرونا سهیم باشم، اما بعد از آنکه فهمیدم بیمارستانهای هرمزگان در شرایط بحرانی قرار نداشته و نیاز به نیروهای جهادی ندارند، متوجه شدم در استان مرکزی به دلیل شرایط قرمز کرونایی برای حضور نیروهای جهادی از طریق نهاد رهبری در دانشگاهها اعلام فراخوان داده شده که تصمیم گرفتم برای خدمت راهی استان مرکزی شوم.
او که با هزینه شخصی برای کمک به بیماران خود را از بندر سیریک استان هرمزگان به بیمارستان امیرالمومنین (ع) اراک رسانده ادامه داد: بعد از تکمیل فرم درخواست، موضوع را با یکی از دوستانم در بندرعباس که او هم علاقه زیادی به کارهای جهادی داشت، در میان گذاشتم که او هم مشتاقانه قبول کرد و قرار شد هر دو با هم به عنوان نیروهای داوطلب عازم استان مرکزی شویم.
این طلبه جوان بیان کرد: لبیک به ندای رهبر معظم انقلاب را تکلیف خود میدانستیم، برایمان فرقی نداشت کجا و چگونه، بعد از موافقت با درخواست اعزام برای گذراندن مراحل اداری و آموزش راهی استان مرکزی شدیم که مدتی را برای نهایی شدن کارها در منزل یکی از دوستان در ساوه گذراندیم و تا استقرار نهایی در اراک و ساوه در تردد بودیم.
این طلبه بسیجی انگیزه خود را کمک به هموطنان در شرایط سخت درگیری با این ویروس منحوس عنوان کرده و گفت: در دوره آموزشی از طریق نهاد مقام معظم رهبری در دانشگاه علوم پزشکی شرکت کرده و در بیمارستان امیرالمومنین (ع) مشغول خدمت به بیماران و یاری کادر درمان شدم.
حیدری که سابقه فعالیت جهادی در یکی از روستاهای محروم شهرستان ساوه در زمینه ساختوساز و همچنین مسائل فرهنگی را نیز دارد، جهاد در مسیر خدمت به انقلاب و با فرمان مقام معظم رهبری را افتخاری بزرگ برای خود میداند.
او خدمت به خلق را کاری لذتبخش دانسته و در این باره بیان کرد: در بیمارستان به عنوان همراه بیمار مشغول هستم، اما کارهای خدماتی و نظافتی و هر کاری که نیاز باشد هم انجام میدهم.
این طلبه جوان جهادگر تصریح کرد: برخی افراد به جهادگران میگویند برای این کار چه میزان حقوق میگیرید و یا چرا در این شرایط و محیط آلوده حاضر به خدمت شدهاید که فرمانبری از رهبر انقلاب و احساس وظیفه و خدمت به مردم بهترین پاسخ به این افراد است.
حیدری ادامه داد: ترسی از ابتلا به این بیماری ندارم، سعادت شهادت نصیب هر کسی نمیشود، اما شهادت در مسیر خدمت یکی از آرزوهای بزرگ من است.
این طلبه جهادگر از خدا میخواهد اجر این فعالیت را ظهور امام زمان (عج) قرار دهد و او را در این مسیر ثابت قدم نگه دارد.
حیدری افزود: در اوقات فراغت مشغول تحصیل در دروس حوزه به صورت مجازی هستم، یک شیفت در بیمارستان مشغول بوده و عصرها نیز وقتم را با درس میگذرانم.
او تصریح کرد: به همراه دوستم تا زمانی که بیمارستان به خدمات داوطلبانه ما نیاز داشته باشد، در استان حضور خواهیم داشت و به عنوان همراه بیمار به بیماران خدمترسانی خواهیم کرد، دعای بیماران بهترین دستمزدی است که دریافت میکنم، دعا میکنم هرچه سریعتر این بیماری از جامعه رخت بندد و جامعه دوباره به حالت عادی بازگردد.
به راستی با گذشت سالها از روزگار دفاع مقدس، امروز صحنههایی ناب از عشق و عاطفه در میدان مبارزه با کرونا دیده میشود، امروز بیمارستانها صحنه مبارزه و کادر درمان رزمندگان جنگ علیه ویروس منحوس کرونا هستند که فعالیت جانانه آنان در حفظ سلامت مردم، یاد شبهای عملیات را زنده میکند.
چند ماه است پزشکان برای کمک به بیماران شب و روز نداشته و ساعتها مشغول خدماترسانی هستند، اما در این بین جوانان غیرتمند بسیجی، رزمندگان خط مقدم را تنها نگذاشته و از هیچ تلاشی برای یاری مردم و کادر درمان دریغ نمیکنند.
جهادگران نسل امروز فرمان مقام معظم رهبری را لبیک گفته و از جان خود گذشتند تا به مردم خدمت کنند و در این مسیر که وظیفهای در آن نداشته، سختی و دوری مسافت برای آنها معنایی ندارد.
بهرام حیدری یکی از صدها نمونه جوانان جهادگری است که در بیمارستانهای کشور و استان مرکزی جان خود را برای سلامت جامعه و لبیک به فرمان مقام معظم رهبری بر طبق اخلاص گذاشته و فداکارانه خدمت میکند.
جهادگران بدون هیچ وظیفهای و داوطلبانه پای در این راه سخت گذاشته، شهید سردار حاج قاسم را الگوی خود دانسته و با دل و جان برای خدمت به خلق میجنگند.
منبع: فارس
پاسخ ها