به گزارش گروه وبگردی اخبار ،صادقانه حرف میزند و از بیکاریهای چندین باره اش در دهه ۹۰ میگوید. با وجود گزیده کاری که حمیدرضا پگاه در انتخاب نقش هایش دارد، توقعش از خودش بیشتر است و از ۸۰ درصد نقشهایی که بازی کرده است راضی نیست. بازیگر آرام و بی حاشیه سینما و تلویزیون عقیده دارد، سختترین بازی که انجام داده مامور امنیتی «خانه امن» بوده است. به بهانه پخش این سریال با حمیدرضا پگاه بازیگر نقش اصلی همکلام شدیم.
بازی در «خانه امن» که به نوعی تقابل نیروهای امنیتی کشور و داعش را روایت میکند، یک ریسک است. شما برای پذیرش نقش یک مامور امنیتی چه ملاحظاتی داشتید و با چه نگاهی این نقش را پذیرفتید؟
در وهله نخست آن چه که اهمیت دارد، این است که خودم با نقش ارتباط برقرار و آن را باور کنم و در وهله بعد تماشاچی ارتباط برقرار کند. من با دید مثبت نقش را میپذیرم. برای بازی در «خانه امن» ابتدا فیلم نامه کامل را نداشتیم. وقتی طرح کلی را برای مان تعریف کردند احساس کردم کار خوبی است. پایه هر نقشی در فیلم نامه ساخته میشود یعنی فیلم نامه کمک میکند تو یک نقش را درست و باورپذیر بازی کنی. کار تصویری، تیمی است، یعنی در وهله نخست کارگردان و بعد طراح گریم، لباس، فیلم بردار، فضا، صداگذار، موسیقی و تدوین دست به دست هم میدهند تا برای کاری اتفاق درستی بیفتد.
بازی در نقش مامور امنیتی چه جذابیتی برای تان داشت؟
مامور امنیتی به تنهایی جذابیت ندارد، بلکه موقعیتی که پیش میآید و روند قصه، آن را جذاب میکند. به هر حال این گونه قصهها در وهله اول ماجرا محور هستند و در وهله بعد شخصیت محور، مثلاً «کمال» را میبینیم که ماجرای خانوادگی او هم به کار اضافه میشود و غیر از مسائل شغلی، مسائل شخصی هم دارد.
اگر بخواهید کاراکتر «کمال» را کالبد شکافی کنید، به چه چیزهایی میرسید؟
این گونه سوالها را خیلی نمیپسندم، چون هر چه توضیح بدهم، آن چه که دیده میشود مهم است. یعنی برایندش میشود آن اتفاقی که جلوی دوربین افتاده است و الان دیده میشود. نکته مهمی که درباره شخصیت «کمال» وجود دارد این است که در سختترین شرایط سعی میکند هیجانی نشود و بهترین تصمیم را بگیرد، خیلی عصبانی نشود، خیلی خوش بین و بد بین نباشد و منطقی باشد و بتواند با مجموع شواهد و دلایل نتیجه گیری کند و درستترین عکس العمل را داشته باشد. نکته جالب این است که «کمال» که با سرویسهای عجیب و غریبی مبارزه میکند، عروس خانواده اش را میدزدند و در نهایت هم نمیتواند کاری کند، هیچ کس از این زاویه نگاه نمیکند. ماموران امنیتی سوپرمن نیستند که بر همه مشکلات غلبه کنند، در سریال «خانه امن» این خیلی خوب است که بدمنها را قوی میبینید.
در قسمتهایی در بازجویی که «کمال» از یک تروریست داعشی داشت، از قول جو بایدن مطرح کردید که خانه امن ایرانیان را ناامن میکنیم.
اگر به خاطر تلاقی انتخابات آمریکا و پخش این قسمت از سریال این سوال برای تان پیش آمده، باید بگویم برای خودم هم جالب و عجیب بود، چون این بخش را دی یا بهمن سال گذشته فیلم برداری کردیم که اصلاً آن موقع کاندیداهای آمریکا مشخص نشده بودند.
هدف سازندگان «خانه امن» از تولید این سریال چه بود؟
هدف نخست تلویزیون سرگرمی با مضامین مختلف در ژانرهای متفاوت است، «خانه امن» هم در کنار این جنبه نشان میدهد که چه چیزهایی امنیت را تهدید میکند.
بازی در آثار پر لوکیشن، پر بازیگر و پر سکانس چه سختیهایی نسبت به دیگر ژانرها دارد؟
با وجود این که در سریال «تفنگ سرپر» بازی کردم و حدود دو سال در یک روستا بودم و آن هم سختیهای خودش را داشت، چون اثری تاریخی بود و با اسب باید کار میکردم، اما «خانه امن» به لحاظ فیزیکی و تعداد سکانسها سختترین بازی ام بود، یعنی روزانه سکانسهای زیادی با حجم بالا داشتیم، خیلی پر دیالوگ بود و در زندگی ام در هیچ اثری این همه جلوی دوربین نبودم، به خصوص کرونا هم کار را سختتر کرد.
«کمال» سریال «خانه امن» چه جایگاهی در کارنامه تان دارد؟
این نقش فراز و نشیبهای خودش را داشت. بازیگری یعنی این که بیننده آن کاراکتر و موقعیت را باور کند و اگر این دو اتفاق بیفتد بازیگر کارش را درست انجام داده است.
اگر باز هم این گونه نقشها پیشنهاد داده شود میپذیرید؟
ترجیح میدهم که نقش مشابه را نپذیرم. به هر حال بازیگر دوست دارد بازی در نقشهای متنوع و فضای جدید را تجربه کند.
بیشتر دوست دارید چه نقشهایی را تجربه کنید؟
کمدی. تاکنون در این ژانر پیشنهاد خوبی نداشته ام.
با توجه به شیوع کرونا وضعیت کاری تان چطور است؟
حرفه ما شرایطش به گونهای است که غیر از بازیگر حداقل ۱۰ تا ۴۰ نفر سر صحنه هستند و کار در فضاهای بسته خیلی سختتر میشود، یعنی مثل نقاشی نیست که من باشم و یک بوم و رنگ که نقاشی بکشم و کارم خریدار داشته باشد و بتوانم زندگی ام را بگذرانم. همه چیز من به پیشنهادها بستگی دارد. به طور مثال از مهر ۹۳ تا مهر یا آبان ۹۵ در هیچ فیلم و سریالی بازی نکردم و یک دوره دیگر نیز در همین دهه بیکار بودم.
پیشنهاد کار نداشتید یا دلیل بیکاری تان گزیده کاری تان است؟
پیشنهاد داشتم. آدم یک دوره با خودش میگوید صبر کنم تا یک اتفاق بهتر بیفتد و این اتفاق نمیافتد و هر چه میگذرد بدتر میشود یعنی شش ماه میگذرد و بیکار هستی و میگویی حالا که شش ماه صبر کرده ام، دو ماه دیگر نیز صبر میکنم تا پیشنهاد بهتری داده شود، اما نمیشود و سختتر میشود.
با وجود این پشیمان نیستید که بازیگری را به عنوان حرفه انتخاب کردید؟
پشیمانی معنا ندارد، بازیگری، سختیها و ریسکها و در عین حال جذابیتهای خاص خودش را دارد. یک وقتهایی درآمد زیادی نسبت به شغلهای دیگر و گاهی هم بیکاریهای عجیب و غریب و آسیب دیدگی دارد. در کاری رباط صلیبی ام پاره شد و به دلیل همین آسیب فرصت بازی در یک نقش خاص را از دست دادم تا این که پایم را جراحی کردم.
اغلب مخاطبان حمیدرضا پگاه را به عنوان بازیگری آرام، کاربلد، متین و گزیده کار میشناسند، فکر میکنید راز ماندگاری یک هنرمند چیست؟
تنها کاری که از دستم برآمده این بوده است که ابتدا سالم زندگی کنم و نقشی که مسئولیت اجرایش را بر عهده دارم با تمام توانم اجرا کنم.
چقدر از کارنامه هنری تان رضایت دارید؟
بدون اغراق بگویم شاید ۸۰ درصد کارهایم را دوست ندارم. من برای خودم در بازی سخت گیرتر از دیگران هستم یعنی اولین منتقد کاری ام هستم آن هم با نهایت سخت گیری. وسواسهای خاص خودم را دارم و همیشه آن ایده آلهایی که دلم خواسته درباره نقش هایم اتفاق نیفتاده است. گاهی فکر میکنم کار خوبی میشود، اما به دلایل مختلف این اتفاق نمیافتد، بخشی هم بدون تعارف برمی گردد به این که شغل دیگری ندارم.
آن ۲۰ درصدی که دوست داشتید کدام نقشها بودند؟
به نقش «غیبیش» سریال «تفنگ سرپر» علاقه دارم. از همبازی شدن با زنده یاد خسرو شکیبایی خاطرات زیادی دارم، اما یک نکته خیلی بارز که همیشه برایم ارزشمند بوده، این است که وقتی من در این سریال بازی میکردم، کسی مرا نمیشناخت و ۵-۶ سال بود که بازیگری را شروع کرده بودم، ولی آقای شکیبایی در سکانسهای مشترک بازی مان خیلی دوستانه و در نهایت فروتنی رفتار میکرد و به هر پیشنهادی که درباره آن سکانس داشتم، گوش میداد و آن گونه که میگفتم تمرین میکردیم و در نهایت آقای احمدجو نظر نهایی را میداد. خسرو شکیبایی در آن شرایط با من طوری رفتار میکرد که یک دنیا ارزش دارد، چون کمتر کسی این مناعت طبع را دارد.
اگر ۲۰ سال دیگر به گذشته نگاه کنید فکر میکنید از جایگاه خود رضایت داشته باشید؟
حتماً که نباید راضی باشم، یعنی اگر راضی باشم خوب نیستم. اصلاً با خودم تعارف ندارم و اکنون هم که به ۲۰ سال گذشته خودم نگاه میکنم، میبینم که توقعم از خودم خیلی بیشتر است. دلم میخواهد در نقشها و فیلمهای بهتر بازی میکردم که بخشی به خودم برمی گردد، البته خیلی عوامل دیگر دخیل بودند منتهی اصولاً دوست ندارم غر بزنم.
سخن پایانی تان؟
امیدوارم نقشهایی نصیب ام شود که اول خودم آنها را دوست داشته باشم و از آنها لذت ببرم و در مرحله بعد بیننده آن نقشها را دوست داشته باشد.
منبع: خراسان
پاسخ ها