به گزارش گروه وبگردی اخبار ، ۳۰ مهر پسر جوانی پیش پلیس رفت و از ناپدید شدن خواهرش خبر داد. او گفت: ۴ روزقبل پدرم با خواهرم شهلا تماس گرفت، اما تلفن همراهش خاموش بود. به مقابل خانهاش رفتیم، اما در خانهاش هم نبود. نگران شهلا هستیم و میترسیم که برای او اتفاقی رخ داده باشد. البته یک موضوع دیگر هم هست، مدتی است که شهلا با پسر جوانی بهنام آرین ارتباط دارد. آرین را سوار بر خودروی سراتو خواهرم دیدم، او گفت که ماشین را از شهلا خریده، اما من به او مشکوک هستم.
آشنایی در میهمانی
بهدنبال این شکایت تحقیقات به دستور بازپرس جنایی آغاز شد. در نخستین گام، آرین بهعنوان تنها مظنون پرونده بازداشت شد و گفت: اوایل شهریور در یک میهمانی با شهلا آشنا شدم. از همسرش جدا شده بود و به تنهایی در خانهای در مجیدیه شمالی زندگی میکرد. البته او در یک بنگاه املاک کار میکرد. ارتباط ما ادامه داشت تا اینکه پنجشنبه ۲۴ مهر به همراه شهلا به خانه ویلایی مادرم در اطراف دماوند رفتیم. شب را آنجا ماندیم و صبح جمعه با هم به تهران آمدیم و تا ساعت ۳ و نیم عصر باهم بودیم. بعد پدرش با او تماس گرفت و خواست به خانهاش برود. پدرش میخواست خانهای را که در پردیس دارد بهنام شهلا بزند. او خانه دیگری داشت که ظاهراً پسرهایش فروخته بودند و سهم شهلا را به او نداده بودند و همین مسأله باعث شده بود که او بخواهد آن خانه را بهنام شهلا کند.
آرین گفت: من هم به خانه خواهرم رفتم تا به او در اسباب کشی کمک کنم. شامگاه شنبه ۲۶ مهر، شهلا به مقابل خانهام آمد و دستگاه کارت خوانش را گرفت. بعد دیدم او سوار یک خودروی «دانگ فنگ» شد که پسر جوانی هم در آن بود.
دو فرضیه برای ناپدید شدن
آرین در ادامه تحقیقات گفت: این اواخر چند بار متوجه شدم شهلا در جست وجوی بلیت برای سفر به ترکیه بود. میخواست از ایران برود. همیشه میگفت بود و نبودش برای خانوادهاش مهم نیست. از طرفی همسر سابقش اجازه نمیداد که پسرش را ببیند و خیلی ناراحت بود. ممکن است به ترکیه رفته باشد و بههمین دلیل هم تلفن همراهش خاموش است. او ادامه داد: مدتی بود که شهلا با یک تیم که در کار زیرخاکی و کشف عتیقه بود کار میکرد. ظاهراً یک شیء عتیقه در بیابانهای شیراز پیدا کرده بودند. میگفت میخواهد با آنها به شیراز برود، میترسید که سهمش را به او ندهند.
فروش خودروی سراتو
پسر جوان در رابطه با خودروی سراتو مقتول نیز گفت: مدتی قبل شهلا میخواست خودرواش را بفروشد و حتی خریدار هم پیدا شده بود. اما من به او گفتم که حاضرم خودرو را از او بخرم. شهلا میخواست حدود ۷۰ میلیون تومان در بورس سرمایهگذاری کند و مابقی آن را خودروی مزدا ۳۲۳ خریداری کند. دوستی داشت که پولهایش را به او میداد تا در بورس سرمایهگذاری کند. من هم خودرو را ۲۷۰ میلیون تومان خریدم. در ازای این کار هم ۱۸ سکه طلا به او دادم. قیمت طلاها ۲۸۰ میلیون تومان شد. ۱۰ میلیون تومان اضافهای را که دست شهلا بود به حسابم واریز کرد.
اعتراف به جنایت
در حالی که پسر جوان مدعی بود از سرنوشت شهلا بیخبر است، اما سرنخها و مدارک حکایت از آن داشت که آرین در ناپدید شدن زن جوان نقش دارد. در ادامه بررسیها، سرانجام روز دوشنبه ۳ آذر، آرین به قتل اعتراف و محل دفن جسد را روستایی در اطراف دماوند اعلام کرد. با اعتراف آرین به قتل، تیمی از کارآگاهان راهی محل دفن جسد شده و جسد شهلا را کشف کردند. با کشف جسد، پسر جوان در اختیار کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی پایتخت قرار داده شد و بررسیها در این خصوص ادامه دارد.
گفتگو با متهم
چه شد که تصمیم به قتل شهلا گرفتی؟
آن روز مست بودم و حال خوبی نداشتم. در عالم مستی قتل را مرتکب شدم. ساعت ۳ و نیم روز جمعه بود که مشروب خوردم و حال درستی نداشتم، به سراغ شهلا رفتم که روی تخت خوابیده بود. با سیم شارژر تلفن همراهم او را خفه کردم و رفتم.
کجا رفتی؟
به خانه خودم در خیابان نظامآباد رفتم و تا ساعت ۶ خانه بودم و مدام با خودم فکر میکردم خواب دیدهام و توهم کشتن شهلا به من دست داده و شهلا زنده است. به تلفن همراهش زنگ زدم، اما او تلفن را جواب نداد و همین بیشتر مرا ترساند. راهی خانهاش شدم، کمی اطراف خانه گشتم و بعد وارد شدم. در آپارتمانش نیمه باز بود و جسدش در حالی که صورتش کبود بود روی تختخواب قرار داشت. جسد را داخل ملحفهای پیچیدم و بعد هم داخل روتختی قرمز، بعد جسد را در صندوق عقب خودروی سراتو قرار دادم و به سمت دماوند حرکت کردم. در اطراف روستایی در دماوند، چالههایی هستند که برای گنج آنها را کندهاند. جسد شهلا را داخل یکی از این چالهها دفن کردهام. تحقیقات برای بررسی اظهارات پسر جوان و انگیزه واقعی او از این جنایت از سوی بازپرس جنایی پایتخت همچنان ادامه دارد.
منبع: ایران
پاسخ ها