به گزارش گروه وبگردی اخبار ، جنگ جهانی دوم به تنهایی ویرانگرترین و پرتلفاتترین نبرد در تاریخ بشر بود. این جنگ نه تنها نقشه جهان را برای همیشه تغییر داد بلکه هولناکترین و بیرحمانهترین نبردهای تاریخ بشریت را نیز در خود داشت.
در اروپا، آسیا و مدیترانه میلیونها انسان در عملیاتهای تهاجمی و تدافعی کشته شدند. برخی نبردها از نظر تلفات انسانی از دیگر نبردها بدتر بودند و البته نقش مهم تری در نتیجه پایانی جنگ داشتند.
در این مطلب میخواهیم ۸ مورد از بی رحمانه ترین، سهمگینترین و پرتلفاتترین نبردهای جنگ جهانی دوم را به شما معرفی کنیم.
۸- نبرد بولج
حمله به نورماندی در ژوئن ۱۹۴۴ برای نیروهای متفقین در نفوذ به اروپای اشغال شده توسط نازیها بسیار موفقیت آمیز بود. با فرا رسیدن زمستان ۱۹۴۴، به نظر میرسید جنگ جهانی دوم در چند هفته، یا در بدترین سناریو، چند ماه آینده به پایان خواهد رسید اگر آمریکایی ها، بریتانیاییها و فرانسویها بتوانند در خط دفاعی به ظاهر تضعیف شده، از هم پاشیده و روحیه از دست داده آلمانیها در بلژیک را که از سال ۱۹۴۰ در تصرف نازیها بود، نفوذ کنند.
با این وجود، اتفاقی که در واقعیت رخ داد ضد حمله غافلگیر کننده نیروهای آلمانی در ۱۶ دسامبر ۱۹۴۴ بود که زمینگیر شدن نیروی هوایی متفقین به دلیل شرایط جوی نامناسب نقش مهمی در آن داشت. نیروهای آلمانی که متفقین را بدون آمادگی لازم غافلگیر کرده بودند، کیلومترها در صفوف متفقین و به خصوص نیروهای آمریکایی نفوذ کرده و پیشداوریهای غلط و اعتماد بیش از حد متفقین نیز در این مسئله به کمک آنها آمد.
با پیشرفتهای اولیه نیروهای آلمانی، به نظر میرسید که بعد از مدتها متفقین در موضع ضعف قرار گرفته اند. اما با فرا رسیدن کریسمس و روزهای اول سال جدید، متفقین دریافتند که اوضاع میدان نبرد به نفع آنها در حال تغییر است، زیرا شرایط جوی مناسب به آنها اجازه داد حملاتی لجستیکی را به مراکز نگهداری از تجهیزات آلمانی و همچنین خطوط تامین آنها وارد کنند. بدین ترتیب ارتباط نیروهای آلمانی با عقبه خود و نیروهای پشتیبانی قطع شده و متفقین آنها را به عقب و به درون جنگلهای انبوه آردن راندند و این بدان معنا بود که آلمانیها آن برتری که سخت به دنبالش بودند را از دست دادند.
در نبردی که با نام نبرد بولج (Bulge) و نبرد آردن نیز شناخته میشود، دو طرف تلفات سنگینی را متحمل شدند. گفته میشود آمریکاییها بدترین تلفات خود در طول جنگ جهانی دوم را در این نبرد متحمل شدند که در جریان آن ۱۹،۰۰۰ سرباز کشته شده و بیش از ۷۰،۰۰۰ نفر نیز زخمی شدند در حالی که تلفات نیروهای بریتانیایی ۱۲،۰۰۰ زخمی و تنها ۲۰۰ نفر کشته شده بود. در مقایسه تلفات نیروهای ورماخت بیش از ۱۰۰،۰۰۰ نفر بود و ارتش آلمان نازی هیچگاه نتوانست پس از این شکست خود را بازیابد.
۷- محاصره لنینگراد
پس از پیشرویهای سریع ورماخت در خاک اتحاد جماهیر شوروی در عملیات موفقیت آمیز بارباروسا در ژوئن ۱۹۴۱، آلمانیها سه هدف اصلی را برای خود تعیین کرده بودند که به نظر آنها تحقق این سه هدف میتوانست کار دشمن اصلی شان، روسیه کمونیست را تمام خواهد کرد. این اهداف پایتخت، مسکو، اوکران و مناطق جنوبی مسکو که منابع زیادی داشتند؛ و البته لنینگراد () به عنوان زادگاه اتحاد جماهیر شوروی بود که قبل از آن با نام سنت پترزبورگ شناخته میشد. در سپتامبر ۱۹۴۱، ارتش گروه شمالی به فرماندهی فیلد مارشال ویلهلم ریتر فون لیب به لنینگراد رسیده و شروع به محاصره شهر کردند. این محاصره بدون این که به یک نبرد تمام عیار تبدیل شود نزدیک به سه سال به طول انجامید و در ۲۷ ژانویه ۱۹۴۴ با حمله نیروهای ارتش سرخ به پایان رسید.
علیرغم اینکه تجهیزات و مایحتاج و همچنین نیروهای پشتیبانی از طریق مسیر یخ زده روی رودخانه لادوگا که در ژانویه ۱۹۴۳ باز شد به شهر میرسید، اما تلفاتی که این محاصره سه ساله در پی داشت بسیار تکان دهنده بود. تقریباً یک سوم از جمعیت شهر، یک میلیون شهروند شوروی، در نتیجه محاصره لنینگراد جان خود را از دست دادند. البته این حجم از تلفات نتیجه مستقیم جنگها نبود بلکه مرگهایی که در اثر بیماری، سوء تغذیه، سرما و خودکشی اتفاق میافتاد را نیز شامل میشد. ارتش سرخ نیز بیش از یک میلیون کشته داد و دو میلیون نفر نیز در نتیجه عملیات دفاعی از شهر لنینگراد مجروح شدند. تلفات آلمانیها نیز اگر چه مورد مناقشه است، اما به صدها هزار میرسید. در مجموع بیش از دو و نیم میلیون نفر از دو طرف در نتیجه محاصره لنینگراد جان باختند که یکی از بدترین محاصرهها در تاریخ بشر بود.
۶- نبرد کورسک
بدنبال پیروزی نیروهای روسی در استالینگراد در فوریه ۱۹۴۳، ارتش سرخ به سرعت در جبهه شرقی شروع به پیشروی کرد و ارتش آلمان که در غرب این کشور خیمه زده بود را به شدت به عقب راند. این پیشرویها به دورهای از آماده سازی و تجهیز دوباره نیروهای خسته آلمانی و روسی منتهی شد، زیرا دو طرف میدانستند نبرد بزرگ دیگری در جبهه شرقی در راه است که تکلیف این جبهه را روشن خواهد ساخت: نبرد کورسک (Kursk). شهر کورسک که در ۲۸۰ مایلی جنوب غرب مسکو واقع است بخشی از هدف اصلی نیروی تقویت شده ورماخت بود.
هیتلر در ابتدا میخواست این عملیات یک عملیات پدافندی بزرگ برای متوقف کردن پیشروی سریع نیروهای روسی باشد و به نظر میرسید که موفقیت آمیز باشد. این نبرد که در ۵ جولای ۱۹۴۳ آغاز شد و یکی از مهمترین و تعیین کنندهترین نبردهای جنگ جهانی دوم بود که از آن با عنوان بزرگترین نبرد تانکها در طول تاریخ یاد میشد.
در این نبرد بیش از هفت هزار تانک از طرف دو کشور به کار گرفته شد. آلمانی ها، اما در هر دو جبهه عملیات پدافندی خود به نتایجی که میخواستند نرسیدند در حالی که سختیترین و بیرحمانهترین نبرد در شهر پروکوهووکا در ۵۰ مایلی جنوب شرقی کورسک رخ داد و در آن ۱،۵۰۰ تانک با یکدیگر درگیر شدند.
در خط جنوبی حمله، پیشرویهای اولیه نیروهای آلمانی به فرماندهی اریک فون مانستین با مشکلات مشابهی مواجه شده و در نهایت نیروهای روسی تحت فرماندهی گئورگی ژوکوف موفق به متوقف کردن پیشروی نیروهای آلمانی و شروع عملیات پدافندی خودشان شد که به تسخیر شهر استراتژیک خارکوف در ۲۳ آگوست منتهی شد.
این نبرد نیز تلفات بسیار سنگینی برای دو طرف در پی داشته و به امید آلمان برای پیروزی در جبهه شرقی پایان داد. بیش از یک میلیون سرباز آلمانی و روسی در این نبرد کشته یا به شدت مجروح شدند در حالی که تعداد تانکهای ساقط شده از دو طرف به بیش از ۶۰۰۰ دستگاه رسید.
۵- نبرد فرانسه
با فرا رسیدن می ۱۹۴۰ جنگ جهانی دوم دچار بن بست شده و به شرایطی افتاده بود که از آن با عنوان «جنگ ساختگی» یا «جنگ فریب» (Phoney War) یاد میشد، جایی که تنها نبردهای واقعی در دریای شمالی، نروژ، فنلاند و دانمارک رخ میداد که در آن آلمانها به منابع بسیار حیاتی دست یافتند.
آلمان قصد داشت در حملهای بسیار سنگین به سمت غرب اروپا به این بن بست پایان داده و با تصرف هلند، بلژیک و فرانسه به بریتانیا رسیده و بدین ترتیب به جنگ در جبهه غرب پایان دهد. این نبرد در ۱۰ میآغاز شده و قدرت و برتری تاکتیکهای نظامی آلمان نازی را نشان داد که در آن واحد جدید زرهی موسوم با پانزر قدرت خود در نابودی خطوط دفاعی واحدهای متفقین را به رخ کشید، نبردی که در آن دکترین جدید جنگی آلمان با نام Blitzkrieg به معنای نبرد و جنگ صاعقهای به طور کامل به نمایش درآمد.
نیروهای آلمانی با دور زدن نسبتاً کامل خط دفاعی ماژینو لاین، تاکتیکی که توسط اریش فون مانستین طرح ریزی شده بود، توانستند از خطوط دفاعی ضعیف و تجهیز نشده متفقین گذشته و با عبور از جنگلهای آردن که غیرقابل نفوذ تصور میشد وارد خاک فرانسه شوند.
بی نظمی در صفوف متفقین با تخلیه نیروهای پشتیبانی بریتانیا از دانکرک در ژوئن ۱۹۴۰ همراه شده و ارتش و دولت فرانسه نیز دچار تفرقه و درگیریهای داخلی شدند. ورماخت به سرعت در خاک فرانسه پیشروی میکرد و سربازان و شهروندان فرانسوی برای نجات دادن جان خودشان به سمت جنوب فرار میکردند.
در ۱۴ ژوئن پاریس به اشغال آلمانیها درآمد و در ۲۲ ژوئن پیمان متارکه جنگ بین فرانسه تحقیر شده و آلمان پیروز امضا شد که به اشغال کل کشور انجامید. در کل بیش از ۳۶۰،۰۰۰ نفر از نیروهای متفقین در نبرد فرانسه کشتته شده و ۲ میلیون سرباز نیز به اسارت درآمدند، در مقابل تلفات آلمانیها تنها ۱۶۰،۰۰۰ نفر بود.
۴- نبرد آیو جیما
بعد از اینکه ورود ایالات متحده به جبهه اقیانوس آرام همه معادلات را تغییر داد، نیروهای آمریکایی در فوریه ۱۹۴۵ عملیات حمله به جزیره آیو جیما را آغاز کردند، جزیرهای که علیرغم مساحت کمش، به خاطر وجود پایگاههای هوایی و فرودگاهها که میتوانست برای حمله به ژاپن مورد استفاده قرار گیرد از اهمیت استراتژیک بالایی برخوردار بود.
نبرد آیو جیما که بحث در مورد آن تا به امروز نیز ادامه دارد، تنها نبرد اقیانوس آرام (نبرد پاسیفیک) بود که در آن تلفات نیروهای آمریکایی از نیروهای امپراطوری ژاپن بیشتر بود. ژاپنیها که از قصد فرماندهان آمریکایی برای تصرف این جزیره باخبر بودند، بیش از ۲۲،۰۰۰ نیروی خود را در جنگلها و سواحل جزیره به فرماندهای ژنرال کوریبایاشی مستقر کردند. در مقابل بیش از ۷۰۰۰۰ نیروی ویژه دریایی و نیروهای زمینی ارتش ایالات متحده به فرماندهی ژنرال هالند اسمیت قرار داشت.
با شروع حمله آمریکایی فهمیدند نه تنها با دشمنی مصمم مواجه هستند بلکه متوجه شدند که نیروهای ژاپنی به قیمت حملات انتحاری نیز برای جلوگیری از سقوط جزیره آیو جیما تلاش میکنند. این عملیات بیش از یک ماه به طول انجامید و بیشتر شبیه محاصره سه سال و نیمه استالینگراد توسط نیروهای آلمانی بود به طوری که پیشروی نیروهای آمریکایی گاهی تنها به چند صد متر میرسید.
سرانجام در ۲۶ مارس ۱۹۴۵ نیروهای آمریکایی به انتهای شمالی جزیره رسیده، اعظم مدافعان ژاپنی جزیره را از پای درآورده و اشغال کامل جزیره را اعلام کردند. در این عملیات بیش از ۶،۰۰۰ سرباز آمریکایی کشته و ۱۹،۰۰۰ سرباز نیز زخمی شدند که تا آن زمان برای ارتش ایالات متحده تلفاتی بی سابقه بود. در مقابل تمام ۲۲،۰۰۰ سرباز ژاپنی مستقر در جزیره آیو جیما به غیر از ۲۱۲ سرباز کشته شدند.
۳- نبرد مسکو
در ابتدای عملیات تهاجمی نیروهای آلمانی به شوروی به نظر میرسید که ورماخت در عرض چند هفته پایتخت، مسکو، را به تصرف در خواهد آورد. اگر این اتفاق رخ میداد کمتر کسی شک دارد که جنگ جهانی دوم با پیروزی آلمان نازی پایان مییافت. اما چندین فاکتور، از جمله خطوط پشتیبانی ضعیف، زمستان سخت و بدنام روسیه و دفاع سرسختانه نیروهای روسی به نبرد مشهور مسکو منتهی شد.
این نبرد که در میان آلمانیها با نام نبرد طوفان (Typhoon) شناخته میشد در ۲ اکتبر ۱۹۴۱ آغاز شد. در این عملیات که در شرایط جوی بسیار مناسب و غیرمعمول آغاز شد، بیش از یک میلیون سرباز آلمانی به سمت مسکو حرکت کردند در حالی که بیش از ۵۰۰،۰۰۰ نیروی روسی از شهر دفاع میکردند.
در ابتدا پیشرویهای نیروهای آلمانی سریع بوده و مدافعان روسی یا کشته شده یا به اسارت در میآمدند، اما با فرا رسیدن نوامب رو دسامبر سرد و سوزان، مردان و اسبهای آلمانی شروع به یخ زدن کرده و مشخص گردید که نبرد برای آلمانیها سختتر از آن چیزی بود که تصور میکردند.
روسها مقاومت کرده و غیرنظامیان شهر نیز با ترس و وحشت ورود آلمانیها به شهر، با ساخت تلههای ضد تانک، خندقها و دیگر سیستمهای دفاعی آماده ورود آلمانیها میشدند. اما پیشرویهای ورماخت در بد موقعی از حرکت باز ایستاد و روز ۵ دسامبر در حالی که دمای هوا به زیر صفر رسیده بود، ارتش شوروی با نیروهای تازه نفسی که از مناطق سیبری آمده بودند و با نبرد در سرمای زمستان آشنا بودند عملیات پدآفندی خود را آغاز کردند که باعث عقب نشینی نیروهای آلمانی تا ۱۵۵ مایلی پایتخت شوروی شد. بین ۶۵۰،۰۰۰ تا ۱.۲ میلیون نظامی و غیرنظامی روسی کشته شدند هر چند میتوان تلفات واقعی روسها را بسیار بیشتر دانست. در مقابل نیز بین ۱۰۰،۰۰۰ تا ۸۰۰،۰۰۰ سرباز آلمانی نیز جان خود را از دست دادند.
۲- نبرد برلین
یکی از خونینترین اپیزودهای جنگ جهانی دوم در آخرین نبردها رخ داد که نبرد پایتخت رو به سقوط رایش سوم، برلین، بود. روسها که مصمم بودند به عنوان انتقام از سختیهایی که در طول ۳ سال و نیم گذشته به خاطر حمله آلمانیها به خاک خود متحمل شدند، برلین را به تصرف دربیاورند، میلیونها سرباز و تجهیزات بسیاری را برای شکستن مقاومت اندک نیروهای مضمحل شده ارتش آلمان و مردم بی دفاع برلین گسیل داشت.
بیش از دو و نیم سرباز روسی در شهر شروع به پیشروی کردند، شهری که تنها ۳۰۰،۰۰۰ آلمانی با اکثریت نوجوان و افراد سالخورده با تجهیزات بسیار اندک از آن حفاظت میکردند. در ۲۰ آوریل ۱۹۴۵ بمباران شهر برلین توسط توپخانه نیروهای روسی آغاز شد که باقیمانده شهر را نیز به ویرانه تبدیل کرد. چند روز بعد نیروهای روس شروع به پیشروی در خیابانها و ساختمانهای پایتخت ویران شده آلمان کردند.
در برخی از نقاط نمادین شهر نبردهای سنگینی بین دو طرف رخ داد که در آن هر دو طرف اوج خشونت خود را به تصویر کشیدند. نبرد اروپا در جنگ جهانی دوم در خیابانهای برلین به پایان رسید و با پایان دولت آلمان نازی همراه شد. رهبران نازی نیز که فرار کرده بودند دستگیر شده و در دادگان نورنبرگ محاکمه شدند.
برخی از آنها نیز قبل از دستگیری خودکشی کردند، از جمله آدولف هیتلر که در ۳۰ آوریل ۱۹۴۵ در خرابههای پناهگاه زیرزمینی اش همراه با همسرش، اوا براون، خودکشی کرده و بلافاصله اجسادشان سوزانده شد. مردم و سربازان آلمانی که دیگر رهبری نداشتند، علیرغم مقاومتها و نبردهای تحسین برانگیز، بالاخره در ۹ می ۱۹۴۵ تسلیم شدند و نبرد در اروپا به پایان رسید.
در این عملیات بیش از ۸۱،۰۰۰ سرباز روسی کشته شده و ۲۷۵،۰۰۰ نفر نیز زخمی شدند. تلفات ارتش آلمان نیز ۱۵۰،۰۰۰ نفر تخمین زده شدند، هر چند هزاران و شاید میلیونها غیرنظامی توسط روسها به قتل رسیده یا مورد تجاوز قرار گرفتند.
۱- نبرد استالینگراد
بدون شک، هولناکترین و خونینترین نبرد جنگ جهانی دوم نبرد استالینگراد بود. این نبرد که در عرض ۶ ماه از آگوست ۱۹۴۲ تا فوریه ۱۹۴۳ در جریان بود، نه تنها شکستی بزرگ برای نازیها در جبهه شرقی بود بلکه به شدت روحیه نیروهای روسی را تقویت کرده که آنها را از خیابانهای شهر ویرانشان به خیابانهای ویران شهر برلین رساند.
این نبرد در دو مرحله رخ داد. پیشرفتهای اولیه آلمانیها در ۲۳ آگوست ۱۹۴۳ با حمله ارتشش ششم آلمان به فرماندهی ژنرال فردریش پاولوس به ارتش شصت و دوم شوروی به فرماندهی واسیلی چویکوف آغاز شد. با فرا رسیدن ماه نوامبر، نیروهای روسی به باریکهای در لبه رودخانه ولگا عقب رانده شده و تنها چند خانه، کارخانه و پناهگاه در کناره رودخانه را در تصرف داشتند.
اما نیروهای پشتیبانی از آنسوی رودخانه فرستاده میشدند تا از سقوط کامل استالینگراد جلوگیری کنند. نکتهای که به کمک نیروهای روسی آمد این بود که صفوف دفاعی ضعیف نیروهای چویکوف باعث شد نیروهای آلمانی به سرعت پیشروی کرده و قلب نیروهای روسی را بشکافند، اما در محاصره نیروهای باقیمانده روسی در دو جناح شمال و جنوب قرار گیرند.
علیرغم عملیات شکست خورده آلمانیها برای تخلیه کردن نیروها با هواپیما از شهر، نیروهای آلمانی در سرمای سخت زمستان و در مواجهه با دفاع سرسختانه روسها و همچنین از دست دادن روحیه و کمبود تجهیزات و منابع مقاومت شدیدی کردند. در نهایت در ۲ فوریه ۱۹۴۳ ژنرال پاولوس علیرغم اینکه از راه دور توسط هیتلر به مقام فیلد مارشالی رسیده بود، خود و نیروهایش را تسلیم نیروهای روسی کرد و اولین شکست سنگین آلمانیها در جنگ جهانی دوم بود.
در عملیات استالینگراد بیش از ۸۵۰،۰۰۰ سرباز آلمانی کشته یا زخمی شدند در حالی که بیش از ۱.۱ میلیون سرباز و شهروند غیرنظامی روسی جانشان را از دست دادند.
منبع: روزیاتو
پاسخ ها