به گزارش خبرنگار گروه فرهنگی اخبار ، راویان اخبار و ناقلان آثار چنین روایت کرده اند که حاتم طایی برادری داشت که به وی حسادت میکرد که چرا در هر کوی و برزن سخن از سخاوت و اخلاق نیکوی اوست و چنین محبوب و مشهور آفاق شده، تصمیم گرفت بر برادر پیشی گیرد و نامش به مانند برادر نقل محافل شود پس برفت و در چاه زمزم کرد آنچه نباید میکرد، از آن روز به بعد داستان اسائه ادب او در دیار پیچید و در تاریخ به بدنامی ماندگار شد.
این حکایت داستان امروزه بسیاری از چهرههایی است که سودای مشهور شدن دارند، چهرههایی که از حوزه موسیقی کشورمان گرفته تا بازیگری و… با استفاده از بسترهای شبکههای اجتماعی دست به اعمال و رفتاری میزنند که در تضاد تمام با اصول اخلاقی و فرهنگی کشورمان و حتی دنیا است، اعمالی که تنها منجر به بدنامی این چهرهها میشود، اما در پس این بدنامی شهره شدنی است که در این روزگار برای بیهنران منبع کسب درآمد اقتصادی شده است، بیهنرانی که خود خوب میدانند با این سطح از هنر و دانش در عرصه واقعی هنر کشور چهرههایی ماندگار نخواهند شد و در اذهان هنردوستان جایگاهی نخواهند داشت پس قدم در راه بدنامی میگذارند تا در کوتاه مدت بتوانند بار مالی و اقتصادی خود را ببندند و با سو استفاده از فضای رسانهای و جذابیت منفیای که اخبار زرد و حاشیهای برای عامه مردم دارند بتوانند چند مدتی در صدر اخبار و جست و جوی شبکههای اجتماعی باشند.
این دست افراد متاسفانه بسیارند، در این ایام میتوان به حاشیه سازیهای ریحانه پارسا بازیگر از انتشار عکسهای هنجارشکن و توییتهای شاذ گرفته تا داستان ازدواج و طلاق کوتاه مدتش و اکنون خبر مهاجرت و تلاش وی برای ساخت فیلمی از زندگیاش اشاره کرد یا از مهراد جم-خواننده-نام برد که در جهت مشهور شدن در فضای مجازی دست به اقداماتی از قبیل پوشیدن لباسهای خاص، عربده زنی و ناکوک خوانی در کنسرت، مهاجرت و رابطه با زنی بدنام، زد که سابقا با چهرههایی، چون تتلو و ساسی مانکن در ارتباط بوده و حال شنیدهها حاکی است وی با باندهای اقتصادی متصل به سایتهای شرط بندی در حال همکاری است.
در کنار این افراد میتوان به صبا راد مجری، شقایق دلشاد بازیگر، سحر قریشی بازیگر، محسن افشانی بازیگر، صدف طاهریان بازیگر و… نیز اشاره داشت که تمام هنرمندی این چهرهها در بیهنری و ایجاد حاشیه در فضای مجازی است، حاشیههایی که تنها آورده آن افزایش تعداد دنبال کنندگان صفحات مجازی این افراد و قراردادهای تبلیغاتی است.
در گذشته به علت نبود فضای مجازی و محدود بودن رسانههای ارتباط جمعی مسیر مشهوریت و محبوبیت تا حد زیادی نزدیک به هم بود، چون امکان یک شبه معروف شدن به مانند امروز به واسطه اینترنت و شبکههای اجتماعی فراهم نبود.
افرادی که در رشتههای هنری متفاوت بدنبال معروفیت و محبوبیت بودند باید برهه زمانی طولانی را سپری میکردند و به اصول حرفهای و اخلاقی پایبند میبودند، همین سختی و طولانی بودن مسیر و رعایت اخلاق سبب میشد افرادی که به چهرههای شاخصی در حوزه خود بدل میشدند اصول و حدود حرفهای را رعایت کنند تا وجه خود را در بین عموم از دست نداده و در عین معروفیت، محبوب هم باشند، اما امروز به واسطه شبکههای اجتماعی و وسائل ارتباط جمعی راه یک شبه معروف شدن به سادگی محیاست، به همین دلیل عدهای با پول پاشی، لابی گری و ارتباط با گروههای خاص میتوانند به سادگی، چون ویروسی به بدنه فرهنگ کشور نفوذ کرده و با استفاده از جذابیتهای وادی هنر با شلوغ بازی و حاشیه سازی به منفعتهای مالی - اقتصادی و تبلیغاتی خودشان برسند و وجه هنر و فرهنگ کشورمان را آلوده کنند.
البته باید تاکید کرد که وصلههای ناجور وادی هنر را باید از هنرمندان واقعی و متعهد کشور جدا دانست، چهرههایی، چون استاد علی نصیریان، استاد داریوش ارجمند، فرهاد اصلانی، فریبرز عرب نیا، رضا کیانیان، شهاب حسینی، مسعود رایگان، داوود میرباقری، ابراهیم حاتمی کیا، مجید مجیدی و… در وادی سینما و هنرمندانی، چون استاد شهرام ناظری، استاد امین الله رشیدی، حسین علیزاده، محمد اصفهانی، علیرضا عصار، حمید حامی و… در حوزه موسیقی کشور، که به اصول حرفهای و اخلاقی پایبند بوده و هستند.
درست است که فضای مجازی و شبکههای اجتماعی فضایی برای نشر عقاید شخصی است، اما حتی بیان و نظر برخی دیدگاههای شخصی نباید با اخلاق و عرف جامعه مغایرت داشته باشد به خصوص چهرههایی که اندک شهرتی دارند و امروزه از آنها به عنوان سلبریتی یاد میشود، باید بیشتر از مردم عادی به این موضوع حساس باشند، اما آنجا که منفعت شخصی و اقتصادی به میان میآید رعایت عرف و اخلاق رنگ میبازد. اما در این میان راه چاره چیست؟
بیش از خودِ سلبریتیها، رسانهها و مردم هستند که در معروف کردن بیهنران مقصر شناخته میشوند و بعد از آن دستگاههای فرهنگی-هنری کشور که متاسفانه برنامه ریزی و طراحی دقیقی برای عرصه فرهنگ و شبکههای اجتماعی ندارند و این حوزهها را به حال خود رها کردهاند.
آن فرد حاشیه ساز و خاطی کمترین تقصیرکار این میدان محسوب میشود، چون او از ابتدا خودش بوده و اعمال و رفتارش ناشی از ذاتِ منفعت طلب اوست، اینجا رسانهها و خود مردم هستند که نباید به رفتارهای آنان ضریب داده و توجه عموم را معطوف به اقدامات پوچ و ضدفرهنگی سلبریتیها کنند و از آن سو دستگاههای فرهنگی کشور باید با برنامه ریزی دقیق فرهنگی و در اختیار قرار دادن تریبون و امکانات به افراد متعهد حوزه هنر در اعطلای فرهنگ کشور بکوشند.
از آن سو بیتوجهی نسبت به این قبیل افراد حاشیه ساز و حتی پرهیز از نقد منفی آنها میتواند اقدامی معقول در برابر این چهرهها باشد، چون هرچه بیشتر از جانب رسانهها و مردم مورد توجه، حتی توبیخ و تمسخر قرار بگیرند برایشان مطلوبتر خواهد بود و به هدفشان رسیده اند، این دست افراد در واقع معتادین توجه هستند چه مثبت و چه منفی، شاید بیمحلی بهترین برخورد با این معتادان توجه باشد.
پاسخ ها