به گزارش خبرنگار حوزه ادبیات گروه فرهنگی اخبار ، کتاب «من بن لادن را کشتم» اثر مهدی رضایی در انتشارات آرادمان منتشر شد. این رمان که کتابی ضد آمریکایی است به روایت کشته شدن بن لادن اشاره میکند. در صفحههای اولیه رمان میخوانیم:
«وارد اتاق میشوم حالا صدای تلویزیون، به وضوح به گوش میرسد. دست به کمر ایستاده ام و خیره شده ام به تلویزیون
رابرت اونیل، کماندو سابق که در عملیات کشتن رهبر القاعده در پاکستان حضور داشته، در یک مصاحبه جدید به واشنگتن پست گفته است، با شلیک او بوده که بن لادن کشته شده است.
این برخلاف روایت میت بیسانت است؛ کماندو دیگری که در این عملیات بود و سال ۲۰۱۲ میلادی در یک کتاب ادعا کرده بود که او بن لادن را کشته است.»
رمان از ابتدا با تناقض گویهایی درباره روایت کشته شدن بن لادن آغاز میشود و از همان ابتدا مخاطبش را با این چالش روبه رو میکند که چه کسی بن لادن را کشته است؛ این دو روایت متفاوت حتی یکی از شخصیتهای داستان را خشمگین میکند. این گره افکنی که در ابتدای رمان ایجاد میشود مخاطب را مشتاق میکند تا برای فهمیدن واقعیت ماجرا کتاب را دنبال کند و اینگونه یک کشش داستانی برای مخاطبانش ایجاد میکند.
مهدی رضایی در فصل اول کتاب از چالشی سخن میگوید که میان یک فرمانده و سرباز تحت امرش پیش میآید. سرباز فرمانده را اسیر میکند و در شرایطی که دست و پاهایش را بسته است از او میخواهد بگوید چه کسی فرمان عقب نشینی را به آنها داده بود. او در عملیاتی سری شرکت کرده بود. در خلال این بازجویی است که سرباز از خودش میگوید، از اینکه او از ابتدا اینگونه نبوده است و از آزار کسی لذت نمیبرد!
رضایی در این کتاب گاهی اتفاقات را به شیوه جریان سیال ذهن بیان میکند. یعنی بخشی از روایت را در ذهن شخصیت داستان بازگو میکند بعد به زمان داستان بازمی گردد و با شخصیتی که با او روبه روست صحبت میکند. این شیوه داستان نویسی را میتوان در کتابهایی نظیر «شازده احتجاب» هم مشاهده کرد. داستان «من بن لادن را کشتم» با زبان و بیانی روان نوشته شده است و همین مسئله باعث میشود مخاطب بخواهد تا پایان اثر را بخواند.
در فصل آخر داستان، ماجرای کشتن بن لادن و کشمکش درونی کسی که باید بن لادن را میکشت روایت میشود. به او گفته بودند باید پیش از کشتن بن لادن تصمیمت را بگیری و قرار نیست هنگام عملیات منصرف شوی.
پاسخ ها