به گزارش خبرنگار گروه استان های اخبار از مشهد ، حضرت آیتالله خامنهای «معرفی شخصیت پیامبر اسلام» را «بزرگترین تبلیغ برای اسلام» میدانند و همهی مسلمانان از جمله نویسندگان و گویندگان و هنرمندان و اهالی فرهنگ را به تبلیغ و کار بر روی اخلاق، شخصیت و سیرهی رسول الله(ص) توصیه کردهاند.
آنچه ما از برگزیدهی خداوند عالم و سرور پیامبرانِ تاریخ، شناختهایم، سایه ای از وجود معنوی و باطنی و حقیقی پیامبر بزرگوار اسلام است، اما همین مقدار شناخت برای مسلمانان کافی است تا حرکت آنها را به سمت کمال تضمین کند و انسانیت و اوج تکامل بشری را در مقابل چشم آنان قرار بدهد و هم اینکه آنها را به وحدت اسلامی و تجمع حول آن محور تشویق کند.
بزرگترین تبلیغ برای اسلام، شاید همین باشد که ما چهرهی پیامبر اسلام را برای بینندگان و جویندگان عالم روشن کنیم و بسیار بجاست قبل از آن که دشمنان و مخالفان، با روشهای و شیوههای فرهنگی و هنری پیچیدهی خود، چهرهی آن بزرگوار را در اذهان مردمِ بیخبرِ عالم مخدوش کنند، مسلمانانِ هنرمند و مطلع و وارد به شیوههای گوناگون در عالم، با بیان و تبلیغ و تبیین راجع به آن شخصیت معظّم و مکرّم، کار علمی، فرهنگی، هنری و تبلیغی بکنند اینها کارهای لازمی است.
پس باید روی معرفی شخصیت رسول الله(ص) کار کنیم، و نه فقط شخصیت آن بزرگوار به معنای زندگی آن حضرت، بلکه ابعاد گوناگون وجود آن بزرگوار مثل اخلاقیات، روش حکومت، مردمداری، عبادت، سیاست، جهاد و تعلیمات خاص را مورد توجه قرار دهیم. نه فقط هم کتاب بنویسیم، بلکه باید کار هنری و تبلیغی را با شیوههای جدید و با استفاده از تکنیکهای موجود شروع کنیم و نه فقط در جمهوری اسلامی، بلکه در همهی انحای جهان اسلام، آن را انجام دهیم.
بنابراین، توصیهی ما به همهی مسلمانان عالم این است که روی ابعاد شخصیت پیامبر و زندگی و سیره و اخلاق آن حضرت و تعالیمی که از آن بزرگوار مأثور و منصوص است، کار زیادی بشود.
حضرت آیت الله خامنهای شخصیت رسول الله (صلی الله علیه و آله و السلم) را در سه صحنهی متفاوت معرفی میکنند؛ صحنهی اول؛ صحنهی دعوت و حضور مجاهدانهی پیامبر است. صحنهی دوم؛ تعاملات گستردهی اجتماعی و حضور اخلاقی ایشان در این تعاملات و صحنهی سوم؛ میدان بندگی خدا و حضور خاکسارانهیشان در این صحنه.
حضرت آیت الله خامنهای در موقعیتهای متفاوت به معرفی رسول الله(ص) پرداخته اند. در ایام ولادت او یا ایام رحلتش و یا به مناسبت بعثت حضرت ابعاد متفاوت و زوایای پنهانی از شخصیت رسول الله(ص) را تبییننمودند. ایشان در یکی از سخنرانیها تصویری جامع از شخصیت آخرین پیامبر الهی ارائه میکنند.
حضرت آیت الله خامنهای تحلیل و توصیف خود را از آخرین پیامبر الهی، ضمن تبیین سه صحنه از زندگی آن حضرت (ص) اینگونه ارائه میکنند:
"صحنهی اول از زندگی پیامبر، صحنهی دعوت و جهاد بود. کار مهم پیامبر خدا، دعوت به حق و حقیقت، و جهاد در راه این دعوت بود. در مقابل دنیای ظلمانی زمان خود، پیامبر اکرم دچار تشویش نشد. چه آن روزی که در مکه تنها بود، یا جمع کوچکی از مسلمین او را احاطه کرده بودند و در مقابلش سران متکبر عرب، صنادید قریش و گردنکشان، با اخلاقهای خشن و با دستهای قدرتمند قرار گرفته بودند، و یا عامهی مردمی که از معرفت نصیبی نبرده بودند، وحشت نکرد؛ سخن حق خود را گفت، تکرار کرد، تبیین کرد، روشن کرد، اهانتها را تحمل کرد، سختیها و رنجها را به جان خرید، تا توانست جمع کثیری را مسلمان کند.
و چه آن وقتی که حکومت اسلامی تشکیل داد و خود در موضع رئیس این حکومت، قدرت را به دست گرفت. آن روز هم دشمنان و معارضان گوناگونی در مقابل پیامبر بودند؛ چه گروههای مسلح عرب - وحشیهایی که در بیابانهای حجاز و یمامه، همهجا پراکنده بودند و دعوت اسلام باید آنها را اصلاح میکرد و آنها مقاومت میکردند - و چه پادشاهان بزرگ دنیای آن روز - دو ابرقدرت آن روز عالم؛ یعنی ایران و امپراتوری روم - که پیامبر نامهها نوشت، مجادلهها کرد، سخنها گفت، لشکرکشیها کرد، سختیها کشید، در محاصرهی اقتصادی افتاد و کار به جایی رسید که مردم مدینه گاهی دو روز و سه روز، نان برای خوردن پیدا نمیکردند.
تهدیدهای فراوان از همه طرف پیامبر را احاطه کرد. بعضی از مردم نگران می شدند، بعضی متزلزل می شدند، بعضی نق می زدند، بعضی پیامبر را به ملایمت و سازش تشویق می کردند؛ اما پیامبر در این صحنهی دعوت و جهاد، یک لحظه دچار سستی نشد و با قدرت، جامعهی اسلامی را پیش برد، تا به اوج عزت و قدرت رساند؛ و همان نظام و جامعه بود که به برکت ایستادگی پیامبر در میدانهای نبرد و دعوت، در سالهای بعد توانست به قدرت اول دنیا تبدیل شود. "
مقام معظم رهبری "صحنهی دوم" زندگی رسول الله(ص) را میدان تعاملات با مردم معرفی میکند؛
"هرگز خلق و خوی مردمی و محبت و رفق به مردم و سعی در استقرار عدالت در میان مردم را فراموش نکرد؛ مانند خود مردم و متن مردم زندگی کرد؛ با آنها نشستوبرخاست کرد؛ با غلامان و طبقات پایین جامعه، دوستی و رفاقت کرد؛ با آنها غذا می خورد؛ با آنها می نشست؛ با آنها محبت و مدارا می کرد؛ قدرت، او را عوض نکرد؛ ثروت ملی، او را تغییر نداد؛ رفتار او در دوران سختی و در دورانی که سختی برطرف شده بود، فرقی نکرد؛ در همه حال با مردم و از مردم بود؛ رفقِ به مردم میکرد و برای مردم عدالت می خواست.
در جنگ خندق، وقتی که مسلمین در مدینه از همه طرف تقریباً محاصره بودند و غذا به مدینه نمی آمد و آذوقهی مردم تمام شده بود، به طوری که گاهی دو روز، سه روز کسی غذا گیرش نمی آمد که بخورد، در همان حال رسول الله(ص) خودش در خندق کندن در برابر دشمن، با مردم مشارکت می کرد و مانند مردم گرسنگی می کشید.
در روایت دارد، فاطمهی زهرا (سلاماللهعلیها) که برای حسن و حسین (ع) که کودکان خردسالی بودند مقداری آرد دست و پا کرده بود و نان مختصری پخته بود، دلش نیامد که پدر خود را گرسنه بگذارد. تکهیی از آن نانی که برای بچهها پخته بود، برای پدرش برد. پیامبر فرمود: دخترم! از کجا آوردهای؟ گفت: مال بچههاست. پیامبر لقمهیی در دهانشان گذاشتند و خوردند. طبق روایت که گمان می کنم سند روایت هم سند معتبری است - پیامبر فرمود: من سه روز است که هیچ چیز نخوردهام! بنابراین، او مثل خود مردم و در کنار مردم بود و با آنها رفق و مدارا می کرد؛ چه در این حالت، و چه در دورانی که سختیها برطرف شده بود، مکه فتح شده بود، دشمنان منکوب شده بودند و همه سر جای خود نشسته بودند.
بعد از فتح طائف، غنایم زیادی به دست پیامبر رسید و او آنها را بین مسلمین تقسیم می کرد. عدهیی از مسلمانان ایمانهای راسخ داشتند، که آنها کنار بودند؛ عدهیی هم از این تازهمسلمانان و قبایل اطراف مکه و طائف بودند، که بر سر پیامبر ریختند و غنیمت خواستند؛ پیامبر را اذیت کردند، محاصره کردند؛ پیامبر می داد، می گرفتند؛ اما باز می خواستند! کار به جایی رسید که عبای روی دوش پیامبر هم به دست این عربهای تازه مسلمانِ ناهموار و خشن افتاد! اینجا هم که در اوج عزت و قدرت بود، پیامبر باز با مردم با همان رفق، با همان مدارا و با همان خوشرویی رفتار کرد؛ با خوشاخلاقی و خوشخلقی صدایش را بلند کرد و گفت: «ایهاالنّاس ردّوا علىّ بردی»؛ای مردم! عبایم را به من برگردانید! این، وضع معاشرت پیامبر با مردم بود.
پیامبر با غلامان نشستوبرخاست می کرد و با آنها غذا می خورد. او بر روی زمین نشسته بود و با عدهیی از مردمان فقیر غذا می خورد. زن بیاباننشینی عبور کرد و با تعجب پرسید: یا رسولالله! تو مثل بندگان غذا می خوری؟! پیامبر تبسمی کردند و فرمودند: «ویحکای عبد اعبد منّی»؛ از من بندهتر کیست؟
او لباس ساده می پوشید. هر غذایی که در مقابل او بود و فراهم می شد، می خورد؛ غذای خاصی نمی خواست؛ غذایی را به عنوان نامطلوب رد نمی کرد. در همهی تاریخ بشریت، این خلقیات بینظیر است.
در عین معاشرت، او در کمال نظافت و طهارت ظاهری و معنوی بود، که عبداللهبنعمر گفت: «ما رأیت احدا اجود و لا انجد و لا اشجع و لا اوضأ من رسولالله»؛ از او بخشندهتر و یاری کنندهتر و شجاعتر و درخشانتر کسی را ندیدم. این، رفتار پیامبر با مردم بود؛ معاشرت انسانی، معاشرت حَسَن، معاشرت مانند خود مردم، بدون تکبر، بدون جبروت.
با اینکه رسول الله(ص) هیبت الهی و طبیعی داشت و در حضور او مردم دست و پای خودشان را گم می کردند، اما او با مردم ملاطفت و خوشاخلاقی می کرد. وقتی در جمعی نشسته بود، شناخته نمی شد که او پیامبر و فرمانده و بزرگ این جمعیت است. مدیریت اجتماعی و نظامی او در حد اعلی بود و به همه کار سر می کشید.
البته جامعه، جامعهی کوچکی بود؛ مدینه بود و اطراف مدینه، و بعد هم مکه و یکی، دو شهر دیگر؛ اما به کار مردم اهتمام داشت و منظم و مرتب بود. در آن جامعهی بدوی، مدیریت و دفتر و حساب و محاسبه و تشویق و تنبیه را در میان مردم باب کرد. این هم زندگی معاشرتی پیامبر بود، که باید برای همهی ما - هم برای مسؤولان کشور، هم برای آحاد مردم - اسوه و الگو باشد. "
مقام معظم رهبری در صحنهی سوم از زندگی پیامبر (ص) به مقام عبودیت و بندگی او اصالت داده و میفرماید؛ "منزلت فردی و اجتماعی پیامبر (ص) او را از ذکر و عبادت الهی غافل نکرد؛
" پیامبر "... نیمهی شب می گریست و دعا و استغفار می کرد. امسلمه یک شب دید پیامبر نیست؛ رفت دید مشغول دعا کردن است و اشک می ریزد و استغفار می کند و عرض می کند: «اللّهم و لا تکلنی الی نفسی طرفة عین». امسلمه گریهاش گرفت. پیامبر از گریهی او برگشت و گفت: اینجا چه میکنی؟ عرض کرد: یا رسولالله! تو که خدای متعال اینقدر عزیزت میدارد و گناهانت را آمرزیده است - «لیغفرلک الله ما تقدّم من ذنبک و ما تأخّر» - چرا گریه می کنی و می گویی خدایا ما را به خودمان وانگذار؟ فرمود: «و ما یؤمننی»؛ اگر از خدا غافل بشوم، چه چیزی من را نگه خواهد داشت؟ این برای ما درس است.
در روز عزت، در روز ذلت، در روز سختی، در روز راحتی، در روزی که دشمن انسان را محاصره کرده است، در روزی که دشمن با همهی عظمت، خودش را بر چشم و وجود انسان تحمیل می کند، و در همهی حالات خدا را به یاد داشتن، خدا را فراموش نکردن، به خدا تکیه کردن، از خدا خواستن؛ این، آن درس بزرگ پیامبر به ماست. "
مقام معظم رهبری راز اصلی عبودیت پیامبر در مقابل خدا را؛ نهراسیدن از هیچقدرتی در برابر قدرت خداوند میداند.
گزارشگر؛ حجت الاسلام ابراهیم سعدی
پاسخ ها