مشاجره و دعوا در تمامی ارتباط ها، امری طبیعی است که در روابط صمیمی زوجین، اغلب بر سر پول، مسائل جنسی، والدین، خانواده، اختصاص اوقاتی برای خانواده، کارهای روزمره خانه و... اتفاق میافتد که در این میان، زوجین باید در مورد این اختلافهای سطحی با یکدیگر گفت وگو کنند و در انتخاب کلمات خود نهایت دقت را داشته باشند تا از بروز اختلافهای بیشتر جلوگیری کنند. زیرا لحظات و حرفهایی در زندگی وجود دارند که هرگز از ذهن پاک نمیشوند.
اگر شخصی، صرفا برای شادی به فرد دیگری به عنوان شریک زندگی اعتماد کند، رابطهای که میان آنها به وجود میآید آسیب پذیر و مضر است چرا که زن و شوهر باید برای ایجاد یک رابطه سالم و پایدار، درجاتی از استقلال مانند علاقه، سرگرمی و دوستان خود را حفظ کنند و افراد، چه زن و چه مرد، باید یاد بگیرند که جدا از شریک زندگی خود، اوقات فراغتی را با افراد دیگر بگذرانند.
گذراندن وقت زیاد با همسر یا کم وقت گذاشتن برای او، یکی از نشانههای رابطه ناسالم است. زیرا رابطه، بخشی از زندگی است نه تمام زندگی. در نتیجه، هر شخصی باید بخشی از زمان زندگی اش را برای خود صرف کند. چرا که اختصاص دادن زمانی برای خود، یکی از نشانههای رابطه سالم است که در نهایت، میتوان گفت که تقسیم زمان برای بودن در کنار شریک زندگی، خانواده، دوستان و همچنین برای خود، میتواند به داشتن رابطهای سالم کمک کند.
گاهی اوقات، شریک زندگیتان، آن گونه که شما به او نیاز دارید، پاسختان را نمیدهد و همین مسئله باعث رنجش خاطر شما خواهد شد. این در حالی است که زوجین باید همیشه انتظارات خود را به وضوح بیان کنند و به خاطر داشته باشند که هیچ فردی قادر به برآورده کردن انتظارهای انسان نیست و در این میان، زن و شوهر باید با گشاده رویی، با شریک زندگی خود ارتباط برقرار کرده و به خوبی و با دقت به صحبتهای یکدیگر گوش کنند.
نیاز به این که همیشه حق با شماست، نوعی خشونت محسوب میشود و زوجین باید آگاه باشند که تغییر دادن نظرشان در خصوص یک موضوع، در صورتی که حق با دیگران است و یا این که وقتی به فرد مقابل خود، اجازه میدهند که حق داشتن خود را اثبات کند، چیزی از ارزشهای آنها کم نمیکند. چرا که همیشه یک طرف مخالف وجود دارد. بنابراین، فرد باید به راحتی بپذیرد که افراد زیادی با نقطه نظرات مختلفی وجود دارند که هرگز تغییر نخواهند کرد و در این میان نیز، زن و شوهر باید مهر و عطوفت خود را در رابطه شان در اولویت قرار دهند نه حس برتر بودن را.
برخی از زن و شوهرها احساس میکنند که برای شاد بودن، به هیچ فردی جز شریک زندگی خود احتیاج ندارند، این در حالی است که زوجین نباید اوقات خود را به خاطر این موضوع که شریک زندگیشان، وقت خود را با خانواده خود یا دوستانش میگذراند، تلخ کنند. زیرا همه ما به افرادی در اطراف خود نیاز داریم که بتوانند به گونهای، ما را حمایت کنند که شاید همسرمان توانایی انجام این کار را آن طور که باید ندارد.
تغییر، قانون طبیعت و پدیدهای اجتناب ناپذیر است. زیرا افراد با گذشت زمان رشد و تغییر میکنند و برای اولویتهای زندگی خود تحولاتی به وجود میآورند. به همین خاطر، در ابتدا، زن و شوهر به دلیل هیجان رابطه جدیدی که آغاز کرده اند، بهترین عملکرد را از خود نشان میدهند و زمان بیشتری را کنار یکدیگر سپری میکنند، امّا سپس، زمانی که با یکدیگر ارتباط نزدیک تری پیدا میکنند، همه چیز به حالت عادی باز میگردد.
هیچ فردی بدون عیب و نقص نیست، اما این موضوع در هر فردی متفاوت است. بنابراین، نمیتوانید شریک زندگی خود را با دیگران مقایسه کنید، زیرا همین مقایسه کردن آسیب جدی به روابط زوجین وارد میکند. با این وجود، باید این نکته را از قبل در نظر گرفت که ظاهر میتواند فریبنده باشد. بدین معنی که ممکن است افراد، در ظاهر از زندگی خود رضایت کامل داشته باشند و دعوا و بحثهای خود را پشت دربهای بسته پنهان کنند.
برخی از مردم انتظار دارند همسرشان از آنها تقلید نکند و یا هر آنچه که در وجود اوست را بپسندد و تمام تمرکزش بر روی او باشد تا جایی که متوجه شخص دیگری نشود و در حقیقت، یک عاشق به تمام معنا باشد. اما در واقعیت بر عکس این اتفاق رقم میخورد و عشق واقعی زمانی رخ میدهد که شخص مقابل را با تمامی کاستیهایی که دارد دوست داشته باشید. از اینرو، زوجین باید یاد بگیرند به جای کِش دادن بیهوده قضایا، به سرعت، به تمام اختلافها پایان دهند تا یک زندگی شاد و موفق داشته باشند.
نیمه گمشده، کسی است که فرد میتواند با او رابطه خوبی برقرار کرده و از او مراقبت کند و بهترین آرزوها را برای او داشته باشد که در این میان، فرد مقابل هم، چنین احساساتی را برای او دارد. امّا از طرفی، ممکن است شخص، لزوما هیچ حس عاشقانهای نسبت به طرف مقابل خود نداشته باشد، ولی ارتباط آنها به حدی عمیق باشد که قرار است تا آخر عمر با یکدیگر بمانند و نقش نیمه گمشده یکدیگر را داشته باشند تا جایی که عمیقترین رازها را با یکدیگر به اشتراک بگذارند.
مردان و زنان تصور میکنند که همسرشان فردی است که میتوانند مشکلاتشان را با او شریک شوند و بر این تصور هستند که زن و شوهر به یکدیگر کمک میکنند تا از تنهایی و افسردگی خود خلاص شوند. امّا واقعیت این است که شریک زندگی ممکن است نتواند تمام وقت، بارهای عاطفی طرف مقابل خود را به دوش بکشد.
زن و شوهر نباید این انتظار را داشته باشند که شریک زندگی شان در رابطه، تغییر رفتار و اعمال داشته باشد، به ویژه اگر این فرد تمایلی به تغییر نداشته باشد. چرا که کسی نمیتواند در نوع رفتار شخص دیگر، تفاوتی ایجاد کند، امّا اگر شخصی، شیوه بیان یا اعمال خود را تغییر دهد، میتواند فرد دیگر را ترغیب و تحریک به تغییر رفتار کند.
ترجمه از فاطمه میرزایی دخت
پاسخ ها