به گزارش خبرنگار حوزه ادبیات گروه فرهنگی اخبار ، ایرانیان با سقوط سلسله سامانی و از دست دادن استقلال خویش، از ادامه فعالیت علمی و ادبی خود دست نکشیدند. در نخستین قرنهای هجری چه به لهجههای پهلوی، سغدی و خوارزمی چه به زبان عربی آثار فراوانی خلق کردند. به هرحال فعالیتهای فکری، علمی و ادبی ایران به نحوی که در پایان عهد سامانی داشتند ادامه یافت و دچار وقفه و رکود نشد.
در تمام این مدت، حکام و والیان ولایتهای مختلف ایران که یا عرب یا ایرانیانی بودند که با زبان عربی آشنایی داشتند، طبعا در مکاتبات رسمی و احکام اداری و دینی، زبان رسمی زمان یعنی زبان عربی را به کار میبردند. اگر شعری در حوزههای قدرت، تهنیت اعیاد یا در مدح فرمانروایان سروده میشد به تازی بود و شعرهای محلی ایران جزء آثار ادبی محسوب نمیشد. همچنین برای مسلمانان که رفته رفته اکثر جمعیت ایران را تشکیل دادند هنوز یک زبان رسمی با ادبیات رسمی وجود نداشت.
یعقوب پسر لیث، به قصد ایجاد یک دولت مستقل ایرانی و برانداختن یا تضعیف حکومت بغداد فعالیت خود را آغاز کرد. از شعری که برای معتمد خلیفه فرستاده بود به صراحت برمی آید که میخواست در سایه درفش کاویان بر همه امتها برتری یابد و به تخت پادشاهی ایران برسد و رسوم کهن را زنده کند. به همین سبب و به دلیل ناآشنایی اش با زبان عربی، این زبان در دستگاه امارت و حکومت او استفاده نمیشد، به شعر و زبان عربی توجه نمیکرد و شاعران تازی گوی را نمینواخت بلکه دوست داشت زبانی که خود میفهمید و به آن سخن میگفت زبان ادبی باشد و شعر شاعران را به آن زبان بشنود. همین علاقه او باعث شد لهجه دری زبان رسمی و ادبی در دربار او تلقی شود. حتی بنابر روایتی، براثر همین امر است که سرایش شعر به لهجه دری معمول شد.
روایتهای مختلف و غالبا باورنکردنی درباره نخستین شاعر پارسی گوی نقل شده است. اگر به قول ذکر شده در تاریخ سیستان استناد کنیم، اولین شعر پارسی مکتوب موجود را یکی از گویندگان و مترسلان دربار یعقوب بن لیث به نام محمد بن وصیف سگزی سرود و با این بیت آغاز میشود:
ای امیری که امیران جهان خاص و عام بنده و چاکر و مولای و سگ بند و غلام
محمد بن وصیف از درباریان یعقوب لیث است که از اوایل عهد قدرت جوانمرد سیستانی با او بود و دوره امرای پس از یعقوب را هم درک کرد. غیر از این شعر، اشعار دیگری هم که روان تر و سهلتر است از او بازمانده است. نخستین شعرش را باید پس از سال ۲۵۱ سروده باشد، زیرا از فحوای عبارتش در نخستین اثرش مشخص است که واقعه عمار خارجی سیستانی که در سال ۲۵۱ از یعقوب لیث شکست خورد و کشته شد، موضوع اساسی آن ابیات است.
بنابر این اگر به قول صاحب تاریخ سیستان باور داریم نخستین شعر مکتوب فارسی که به تقلید از قصاید و اشعار عربی سروده شده به منتصف قرن سوم هجری منسوب است ، اشعار دو شاعر دیگر دربار یعقوب لیث به نام کورد سیستانی و محمد بن خلد سیستانی هم که در تاریخ سیستان آمده، مقارن همین ایام ذکر شده و باید از اواسط قرن سوم هجری باشد.
پاسخ ها