به گزارش خبرنگار حوزه ادبیات گروه فرهنگی اخبار ، ادبیات داستانی ماهم مانند شعر به واقعه عاشورا پرداخته است و نویسندگان ما این واقعه عظیم را روایت کرده اند. سوالی که در اینجا مطرح میشود این است که آیا نویسندگان ایران تنها راویان واقعه عاشورا بودند یا اینکه به پیامهای این قیام بزرگ هم توجه کرده اند؟ برای یافتن پاسخ این سوال با کامران پارسی نژاد از نویسندگان کشورمان گفت و گو کردیم.
آقای پارسی نژاد نویسندگان ما تنها به بیان روایت واقعه عاشورا پرداختند یا اینکه به پیامهای این واقعه عظیم هم در داستان هایشان توجه کردند؟
ادبیات داستانی عاشورایی یک نوع ادبی خاصی است که در ادبیات ما ایجاد شده؛ دلیل خلق چنین ادبیاتی هم رویدادی است که در کربلا رخ داد. به ویژه اتفاقاتی که پس از آن به وقوع پیوست. ادبیات عاشورایی تنها به ایران اختصاص ندارد منتها بیشتر آثار ادبیات عاشورایی در ایران نوشته میشود.
ادبیات داستانی عاشورایی را میتوان یک ادبیات بین المللی دانست. این نوع ادبی در زیر گروه ادبیات دینی قرار میگیرد از طرف دیگر شاهد نگارش ادبیات داستانی تاریخی هستیم. داستانهایی که در گذشته نوشته میشد بیشتر از نوع ادبیات داستانی تاریخی بودند ومرسوم بود که ماجرا و روایت تاریخی واقعه عاشورا را در داستان هایشان نقل کنند. ما تنها از منظر حوادث تاریخی واقعه عاشورا را نقل کردیم و آنچه تاکنون خلق شده در زیر مجموعه ادبیات تاریخی دینی قرار میگیرد.
پس محوریت داستانهایی که نوشته شده تاریخی بوده است؟
در حقیقت محوریت آثاری که در زمینه ادبیات داستانی عاشورا خلق شد تاریخی بوده است و بیشترین کتابها به همین صورت نوشته شد. هر نویسندهای اصل ماجرا را روایت میکرد. در همین بخش هم انگار از روی دست هم مینوشتند برای همین این داستانها برای مخاطب امروز جذابیت ندارد. معمولا نویسندگان ما تلاش نکردند از منظری متفاوت به واقعه عاشورا در داستان هایشان بپردازند حتی مطالبی در همین رویدادهای تاریخی وجود دارد که تاکنون در ادبیات داستانی عاشورایی ما روایت نشده است.
به چه مطالبی در روایت تاریخی عاشورا توجه نشده است؟
هیچ نویسندهای در داستان هایش به جریانهای فکری که در زمان امام حسین (ع) وجود داشت توجه نکرده است، اینکه کدام جریانهای فکری این امام بزرگوار را تحت فشار قرار داد و شرایط جذب حاکم در آن زمان چگونه بود. نویسنده داستان عاشورایی باید در داستان هایش به سوالات جوانان امروز پاسخ دهد به طور مثال اینکه چرا امام حسین (ع) یکباره مراسم حج را ترک کرد.
چرا نویسندگان ما سراغ بیان مطالب تاریخی که گفتید نرفتند؟
نویسندگان ما عادت کردند پیش از نوشتن رمان تاریخی درباره آن واقعه مطالعه نکنند. پژوهش محوری در داستانهای تاریخی الویت کار نویسنده ایرانی نیست. این مسئله حتی در نگارش رمانهای اجتماعی هم وجود دارد، یعنی عادت نکرده اند که درباره موضوع پژوهش کنند و به صورت عمیق منابع را بخوانند. تنها کلیت واقعه عاشورا را دست مایه نگارش کتاب هایشان قرار داده اند. برای مثال نویسندگان ما به اهمیت کوفه برای ائمه توجه نکردند آن هم باوجود پیشینهای که مردم کوفه داشتند وعلیرغم آگاهی امامان از عهدشکنی مردم این شهر، چرا تا این حد کوفه برای امام علی (ع)، امام حسن (ع) و امام حسین (ع) اهمیت دارد! کتاب جامعی درباره کوفه وجود دارد که شرایط اجتماعی و فرهنگی مردم آن زمان را به طور کامل بیان میکند و میگوید کوفه چه ویژگیهایی داشته است که امامان ما به این شهر در آن زمان توجه میکردند. باید این موارد در زیرساختهای داستانی نویسندگان ما باشد وتنها به سرعت داستان را روایت نکنند.
نواقص نویسندگان ما در روایت تاریخی واقعه عاشورا چیست؟
تحلیل جامع و کاملی از واقعه عاشورا نداشتیم، در فضا سازی واقعه عاشورا ضعیف بودیم الان در ذهن ما اینگونه است که واقعه عاشورا در یک بیابان رخ داد در حالی که در این منطقه درختهای زیادی وجود دارد. این گونه نبوده که واقعه عاشورا وسط یک بیابان لم یزرع رخ داده باشد این تصویری است که در ذهن مخاطب هایمان ترسیم کردیم. حتی اشیای استفاده شده در رمان باید بومی باشد این اشیاء برای اعراب معنای اسطورهای دارد. باید پیش زمینه این اشیاء را بدانیم. برای مثال حتی اعراب به دلایلی به خرما و شتر سرخ توجه میکنند، ما برای وصف زیبایی مردان جوان رشید از کلمه سرو استفاده میکنیم درحالی که اعراب برای این امر از کلمه شمشیر استفاده میکنند. بنابراین از فضای واقعه عاشورا در داستان هایمان بسیار دور هستیم.
نویسندگان ما در حوزه بیان پیامهای عاشورا چگونه عمل کردند؟
در حوزه غیر تاریخی و اقعه عاشورا به شدت کم کاری کردیم. حتی در نامیرای صادق کرمیار هم تا حدودی سعی شده است به مضامین مهمی از واقعه عاشورا اشاره شود، اما باز هم در این کتاب به نقل واقعه عاشورا میپردازیم. بیان مطالب عمیق در داستانهای عاشورایی بسیار اهمیت دارد و نباید تنها به بیان حادثه توجه کنیم. به طور مثال نویسندهای تا به حال درباره فضیلت امام حسین (ع) در داستان هایش سخن نگفته است باید به بسیاری از سوالات جوانان در داستانهای عاشورایی پاسخ داده شود. نویسندگان عاشورایی دغدغههای جوانان را در حوزه عاشورا جستجو کنند جوانان ما به دلیل تاسوعا و عاشورا به امام حسین (ع) توجه میکردند. همین جوانی که برای این امام بزرگوار سینه میزند به امامان دیگر توجهی نمیکند باید به سوالات این افراد در داستان هایشان جواب دهند. در این صورت جوان انگیزه پیدا میکند که دغدغه داشته باشد و همین امر باعث میشود ادبیات دینی را رها نکند و یک مقدار این ادبیات گستردهتر شود. پاسخ دادن به سوالات جوانان در داستانهای دینی باعث میشود به این حوزه علاقهمند شوند، نویسندگان در داستان هایشان نوآوری ایجاد کنند یعنی ساختار داستان نویسی شان را تغییر دهند و جمله بندیها را با فضای تاریخی در دوره گذشته تلفیق کنند.
چگونه نویسندگانمان این نوآوری را در ساختار داستانی شان ایجاد کنند؟
نویسندگان قدیم ما از یک حرکت کوچک آغاز و بعد از آن سخن شخصیت داستانی را نقل میکردند، در حالی که امروز میتوان با بیان برشی از یک صحنه به سراغ نقل سخن شخصیت داستان بروند همان سبکی را استفاده کنند که در بازار کتابهای اجتماعی استفاده میشود.
آیا در ادبیات داستانی ما مطالبی از واقعه عاشورا نقل میشود که سندیت تاریخی ندارد؟
یکی از اساتید که به تازیخ اسلام تسلط دارد میتواند به سرعت بگوید مطالب آمده در ادبیات داستانی عاشورایی سندیت دارد یا نه ؛ بخشی از آنچه که مداحان ما میگویند ممکن است سندیت تاریخی نداشته باشد و به ظن دوستان این مطالب بسیار تاثیرگذار باشد، اما در عمل این مطالب اثر تخریبی دارد و باعث میشود یک جوانی که میخواهد با عقل، مدرک و سند مطالب را بپذیرد این مطالب را قبول نکند و دست آویز کسانی شود که میخواهند به دین لطمه بزنند و از این صحبتها برای تخریب دین استفاده کنند.
پس باید نویسندگان ما براساس مطالعه داستا هایشان را در زمینه عاشورا بنویسند؟
باید نویسندگان ما براساس پژوهش هایشان درباره عاشورا بنویسند و داستان هایشان تنها روایت تاریخی این واقعه نباشد. به جریانهای فکری که به امام حسین (ع) فشار میآوردند توجه کنند فشارهایی که باعث میشد در شرایط مختلف متفاوت عمل کنند. شرایط حاکم بر دوران امام حسن (ع) با امام حسین (ع) کاملا متفاوت بود قبایل عربی که در زمان امام حسین (ع) در کوفه بودند و نوع تفکرشان اهمیت دارد. در واقعه عاشورا باید نوع تفکر قبایل کوفه را بشناسند تفکری که زمینه ساز عاشورا شد. مثلا به چه دلیل مردم کوفه در آن شرایط سخت عقب نشینی میکنند؟ اینها نکات مهمی است که نویسندگان ادبیات داستانی عاشورایی باید به آن در نگارش داستان هایشان توجه کنند.
پاسخ ها