حجت الاسلام و المسلمین شفیعی گفت: مطابق آنچه در تاریخ نقل شده مسیحیان منطقه نجران حاضر نبودند مالیات به دولت اسلامی پرداخت کنند. یعنی جزء کشور اسلامی بودند، ولی مسلمان نمیشدند و مالیات هم پرداخت نمیکردند. اگر میخواستند پیامبر به عنوان حاکم دولت و جامعه اسلامی از جان و مال آنها دفاع کند باید حداقل مالیات را پرداخت میکردند که در قرآن هم به این موضوع اشاره شده است.
وی افزود: عدهای از مسیحیان نجران خواستار مذاکره با پیامبر (ص) در مدینه شدند که شاید ایشان را متقاعد کنند تا مالیات پرداخت نکنند و مسلمان نشوند. با این مذاکره میتوانستند ثابت کنند که دینشان دین بر حق و منطقشان منطق مستحکم است.
سرانجام پیامبر اکرم (ص) با ظاهری ساده و آنها با ظاهری آراسته با حضرت دیدار کردند؛ طلا و جواهراتی به خود بسته بودند که در نهایت آنها را باز کردند و آنها هم ساده در مقابل پیامبر نشستند. در این هنگام آیات ۵۹ تا ۶۱ سوره آل عمران نازل شد.
إِنَّ مَثَلَ عِيسَىٰ عِنْدَ اللَّهِ كَمَثَلِ آدَمَ ۖ خَلَقَهُ مِنْ تُرَابٍ ثُمَّ قَالَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ
همانا مثل (خلقت) عیسی به امر خدا مثل خلقت آدم است که او را از خاک بساخت، سپس بدان خاک گفت: (بشری به حد کمال) باش، همان دم چنان گشت.
الْحَقُّ مِنْ رَبِّكَ فَلَا تَكُنْ مِنَ الْمُمْتَرِينَ
سخن حق همان است که از جانب خدا به تو رسید، مبادا هیچ گاه در آن شکّ کنی!
فَمَنْ حَاجَّكَ فِيهِ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَكُمْ وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَكُمْ وَأَنْفُسَنَا وَأَنْفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْكَاذِبِينَ
پس هر کس با تو درباره عیسی در مقام مجادله برآید بعد از آنکه به احوال او آگاهی یافتی، بگو: بیایید ما و شما فرزندان و زنان و کسانی را که به منزله خودمان هستند. بخوانیم، سپس به مباهله برخیزیم (در حق یکدیگر نفرین کنیم) تا دروغگویان (و کافران) را به لعن و عذاب خدا گرفتار سازیم.
وی ادامه داد: این از معجزات خداست که اگر بخواهد چیزی باشد،برای خدا کاری ندارد چیزی در نظام عادی اتفاق بیفتد. اگر شما قائل به فرزند خوانده بودن جناب عیسی (ع) هستید که چون پدر نداشته پس فرزند خوانده خداست، خوب آدم هم پدر نداشت از قضا مادر هم نداشت. او اولین انسانی بود که بدون پدر و مادر خلق شد. بر فرض مثال اگر بنا باشد کسی فرزند خدا باش، آدم مقدم به عیسی است چرا شما در مورد آدم این حرف را نمیزنید، ولی راجع به عیسی این حرف را میزنید در واقع قرآن تذکر میدهد که حرف شما منطق ندارد.
حجت الاسلام و المسلمین شفیعی ادامه داد: اگر شما (مسیحیان) طبق منطق بخواهید حرف بزنید اول باید راجع به آدم حرف بزنید، اما خوب منطق این است که اصلا خدا فرزند ندارد جنس خدا به گونه ایست که نه میزاید نه زاده میشود (لم یلد ولم یولد). ولی آنها قبول نکردند و زیر بار حق نرفتند. در آیه ۶۱ سوره آل عمران بنا بر این شد که پیامبر (ص) با یک لحن تندی و یک تصمیم قاطعانهای با مسیحیان رفتار کنند.(فمن حاجَّکَ فیهِ مِن بَعدِ جاءک من علم)وقتی که پیامبر با اینها مواجه شد و علم بر اینها ظاهر شد، ولی اینها زیر بار نرفتند، پیامبر اکرم (ص) مباهله را پیشنهاد کردند و فرمودند:(فقل تعالوا نانو ابنائنا و ابنائکم)ما فرزندانمان را دعوت میکنیم شما هم فرزندانتان را دعوت کنید.(و نسائنا و نسائکم)ما زن هایمان را دعوت میکنیم شما هم زن هایتان را دعوت کنید.(و انفسنا و انفسکم)شما خودتان را و آنچه مربوط به خودتان است را بخوانید و بیارید ما هم خودمان را و نفسمان را دعوت میکنیم .(ًثُّم نبتهل) سپس مباهله میکنیم. مباهله یعنی یکدیگر را نفرین کردن؛(فنجعل لعنته الله علی الکاذبین )لعنت خدا بر کسی که دروغ بگوید.یعنی حالا که شما حق را فهمیدید، ولی آن را قبول نمیکنید حالا ما شما را لعنت میکنیم اگر ما راست بگوییم این لعنت در حق شما مستجاب میشود و اگر شما راست گفته باشید، لعنت در حق شما مستجاب میشود. (ثم نَبتهِل و فَنجعلِ الله علی الکاذبین).
وی در ادامه گفت: مسیحیان با خدم و حشم و نیروهای نظامی آمدند، اما پیامبر اکرم (ص) با پنج نفر از نزدیکانش آرام آمدند. حضرت دست امام حسن (ع) و امام حسین (ع) که کودکی بیش نبودند گرفته و پشت سرشان امیرالمومنین (ع) و حضرت زهرا (س) آمدند. این پنج نفر آرام آرام قدم بر میداشتند و میآمدند، سران نجران به نتیجه رسیدند که مباهله را باخته اند. آنها سریع فهمیدند حق با پیامبر (ص) و با خاندان پیامبر (ص) است و اگر اینها دست به لعنت بلند کنند دامنه لعنت از مدینه تا نجران دامن آنها را خواهد گرفت، از این رو منصرف شدند. عید مباهله یک پیروزی بدون جنگ و خونریزی آن هم یک پیروزی قاطع از سوی حکومت اسلامی بر مخالفان است. این یک عید بزرگ اسلامی است و نه شیعی، چون بسیاری از اهل تسنن هم بر این واقعه آگاه هستند.
این کارشناس مذهبی در ادامه به دیگر رویداد این روز اشاره کرد و گفت: در این روز یک رویداد دیگری هم اتفاق افتاد به نام خاتم بخشی که هنگام رکوع نماز امیرالمومنین بود، امام علی (ع) در مسجد بودند. البته آن لحظه امیرالمومنین مشغول نماز واجب نبودند چرا که اگر اینگونه بود پیامبر (ص) هم آنجا حضور داشتند و در حال نماز جماعت بودند. به همین خاطر معلوم میشود این اتفاق میانه روز بوده است و امیرالمومنین برای انجام یک کار مستحبی یا نماز مستحبی به مسجد رفته بودند.وقتی امیرالمومنین دیدند فقیری به مسجد آمد و کسی به او کمک نکرد انگشترشان را بخشیدند.
وی افزود: امیرالمؤمنین در هنگام رکوع به آن مسکین اشاره میکنند که انگشتر را از دستش بیرون بیاورد. آن فقیر انگشتر را برداشت و آیه ۵۵ سوره مائده نازل شد که معنی این آیه چنین است: ولی و سرپرست شما خدا و رسول و کسانی که نماز بپا میدارند و در حالی که در حال رکوع هستند، انفاق میکنند.پیامبر بیرون از مسجد بودند که آیه فوق نازل شد. پیامبر رو به اصحاب کردند و فرمودند به مسجد بروید تا ببینید این آیه در شان چه کسی نازل شده است، آمدند مسجد دیدند این آیه در حق امیر المومنین نازل شده است.
پاسخ ها