به گزارش خبرنگار حوزه سیاست خارجی گروه سیاسی اخبار ، رژیم صهیونیستی به منظور سهولت در دستیابی به اهداف خود در منطقه طرح عادی سازی روابط با کشورهای حوزه خلیج فارس را در پیش گرفته است. اخیرا گمانه زنیهایی در خصوص شکل گیری اتحاد یا به تعبیری ائتلاف عربی-عبری در منطقه مطرح شده روند عادی سازی روابط میان حکومتهای عربی و رژیم صهیونیستی که در گذشته مخفیانه و غیرعلنی جریان داشت، طی دو سال گذشته شکل علنی و فزایندهای به خود گرفته است و تاکنون رویکردهای مختلف که دارای چندین بعد از جمله اطلاعاتی-امنیتی و تبلیغاتی است را در دستور کار خود قرار داده است که از جمله اقدامات اطلاعاتی-امنیتی و تبلیغاتی بوده است، میتوان گفت عربستان سعودی به عنوان محور تعاملات سردمداراز سرگیری این روابط است.
اخیرا بنیامین نتانیاهو نخست وزیر رژیم صهیونیستی در اظهار نظری از گرم شدن روابط اسرائیل با کشورهای عرب استقبال کرد و گفته از تقویت پیوند با هر کشور عرب استقبال میکنم و بر این باورم که زمان برای عادی سازی روابط و صلح فرارسیده است. این ابراز خرسندی نتانیاهو در واکنش به توئیتهای عبدالله بن زاید آل نهیان وزیر خارجه امارات انجام شده که به نوشتن مقالهای در نشریه انگلیسی اسپکتیتور با این عنوان انجامیده است: اصلاح طلبی اسلام: اتحاد میان عرب- اسرائیل در خاورمیانه در حال شکل گیری است.
شبکه خبری «اسپوتنیک» روسیه به نقل از شبکه ۱۰ اسرائیل گزارش داد ارتش این رژیم از یک یگان اطلاعاتی سری موسوم به یگان «۵۰۴» برای نفوذ در کشورهای عربی رونمایی کرده است. این یگان اطلاعاتی از دستگاه شاباک و موساد اهمیت کمتری ندارد. گروه «ان اس او» اسرائیل که در زمینه توسعه نرم افزار جاسوسی تخصص دارد با مقامهای عربستان قراردادی را منعقد کرده است تا نرم افزار موسوم به پگاسوس را به مبلغ ۵۵ میلیون دلار در اختیار آنان قرار دهد. این قرارداد چنده ماه پیش از آغاز حملات ولیعهد عربستان علیه مخالفان خود منعقد شد.
الجزیره پیشتر نیز گفته بود، اطلاعاتی که از سوی «ادوارد اسنودن» افشاگر آمریکایی به بیرون درز کرد نشان میدهد عربستان با استفاده از نرم افزار پگاسوس توانسته است «جمال خاشقچی» روزنامه نگار منتقد سعودی را در کنسولگری خود در استانبول هدف قرار دهد.
برخی منابع آمریکایی نقل کرده اند: عربستان برای نظارت بر مخالفان خود در داخل و خارج از مدرنترین ابزارهای الکترونیکی جاسوسی اسرائیل استفاده میکند. مرکز پژوهشهای امور رسانهای ریاض که به دست «سعود القحطانی» اداره میشد نقش بزرگی در استفاده از فناوریهای پیشرفته جهت جاسوسی و نظارت بر مخالفان ایفا کرده است. القحطانی و همکاران او برای دستیابی به تولیدات شرکتهای اسرائیلی تلاش کرده اند. عربستانیها با شرکتهای اطلاعاتی اسرائیل توافق نامههایی را امضا کرده اند. این شرکتها در زمینه اطلاعاتی از قدرت بالایی برخوردارند و برای فروش آن به عربستان آمادگی خود را اعلام کرده اند. همکاری اطلاعاتی اسرائیل و عربستان در تاریخ خاورمیانه بسیار جنجال ساز است و شرکتهای اسرائیلی با همکاری سعودیها برخی از اسرار الکترونیکی را رد وبدل کرده اند. همچنین عربستان با شرکت اسرائیلی موسوم به «کیو سایبر» که مقر آن در لوکزامبورگ است همکاری کرده است. این شرکت به سعودیها وعده داده است که میتواند به تلفنهای نیمی از کشورهای خاورمیانه و کشورهای اروپایی دسترسی داشته باشد.
بلومبرگ به نقل از «ایرل مارگلیت» یکی از اعضای کنست (پارلمان رژیم صهیونیستی) فاش کرده است که در سال ۲۰۱۲ گروهی از هکرها سیستمهای شرکت ملی نفت عربستان «آرامکو» را هک کرده اند و سعودیها برای حل این مشکل از کارشناسان اسرائیل کمک گرفته اند و این کارشناسان به همکاری با سعودیها ادامه میدهند.
به نوشته این تارنما، دیگر نمیتوان فعالیتهای اسرائیل در کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس را پنهان کرد. تنها یکی از شرکتهای تازه کار اسرائیل، ۶ میلیارد دلار در زمینه زیر ساختها امارات هزینه کرده و از مهندسان اسرائیلی استفاده کرده است. این شرکت همچنین برای همکاری با عربستان و حل مشکلات در زمان مراسم حج وارد همکاری شده است. همچنین شرکتهای اسرائیلی در زمینه تصفیه آب، حمایت از زیرساختها و امنیت سایبری و گردآوری اطلاعات با کشورهای عربی همکاری میکنند.
صهیونیستها تلاشی چندبُعدی را برای نفوذ در منطقه در پیش گرفته اند. روزنامه «القدس العربی» چاپ لندن در این زمینه نوشت: پوشش مبارزه با افراط گرایی و تشویق گفت وگوی بین ادیان و مبارزه با دشمنان یهودیت از بهانههایی است که اسرائیل با استفاده ازآن تلاش میکند دامنه گفتگوهای خود را گسترش دهد. اسرائیل با ابزارهای گوناگون بر نهادهای اسلامی اهل تسنن و شیعه فشار وارد میآورد تا گفتگو با یهودیها مشروع و مطلوب جلوه یافته و از دولت اسرائیل انتقادی صورت نگیرد و انتقاد از رژیم صهیونیستی به منزله مخالفت با یهودیت برشمرده میشود. این موضوع سبب شده که برخی از نهادهای اسلامی در غرب از قضیه فلسطین چشم پوشی کنند و با تلاشهای این رژیم برای عادی جلوه دادن طرح خود با عنوان گفت و گوی میان ادیان همسو شوند. این موضوع در افزایش دامنه نفوذ اسرائیل در محافل نهادهای اسلامی و برخی جریانهای سیاسی منطقه نقش داشته است. همچنین صهیونیستها برای تجزیه کشورهای عربی و اسلامی تلاش میکنند و همه پرسی استقلال کردستان عراق گامی در این راستا بود. این رژیم چند دهه است که بر روی منطقه کردستان عراق تمرکز کرده است و سیاست جدایی این منطقه را دنبال میکند.
اگر نگاهی به سابقه روابط تاریخی میان رژیم صهیونیستی و کشورهای عربی بیندازیم، با وقوع چهار جنگ میان اعراب و اسراییل مواجه میشویم. کشورهای عربی و در رأس آنها سوریه و مصر بهطور رسمی چهار بار با اسرائیل وارد جنگ شدند و جز در یک مورد که موفقیت جزئی داشتند در بقیه موارد شکست خوردند.
در سال ۱۹۴۸ارتشهای کشورهای عربی و گروه زیادی از چریکهای داوطلب عرب به محدوده کشور تازه تأسیس اسرائیل از چند جبهه حمله بردند و جنگ استقلال اسرائیل از ماه مه ۱۹۴۸ تا ژوئیه ۱۹۴۹ به طول انجامید که نهایتاً به شکست عربها منتهی شد.
پس از روی کار آمدن جمال عبدالناصر و اعلام ملی شدن کانال سوئز و بستن آن توسط دولت مصر در سال ۱۹۵۶ میلادی، کشور اسرائیل که مدعی بود حق عبور بیضرر آن به آبهای آزاد خدشه دار شده، برای باز گشایی کانال سوئز اقدام کرد. مجمع عمومی سازمان ملل ضمن اینکه این تهاجم یک جانبه به مصر را محکوم کرد و خواهان آتشبس فوری شد، اگر چه انگلیس و فرانسه آن را وتو کردند، اما نهایتاً کانال سوئز برای مصر ملی اعلام شد.
در سال ۱۹۶۷میلادی ارتش اسرائیل در پی تحریکات کشورهای عربی، طی شش روز صحرای سینا، کرانه باختری رود اردن، نوار غزه، ارتفاعات جولان (بلندیهای گولان) و شهر قنیطره را به اشغال درآورد و بر تمام اورشلیم مسلط گردید. در پایان، اراضی تحت اداره اسرائیل به بیش از ۳ برابر افزایش پیدا کرد.
با این جنگ حدود یک میلیون نفر دیگر از عربها مناطق اشغال شده توسط اسرائیل آواره شدند و کشور اسرائیل با تسلط بر بلندیهای جولان سوریه به ۵۵ کیلومتری دمشق نزدیک شد. قطعنامه ۲۴۲شورای امنیت در پایان جنگ، اسرائیل را ملزم به تخلیه مناطقی که توسط خود آنها اشغال شده بود، کردتوسط کرد، اما این قطعنامه تاکنون به مرحله اجرا درنیامدهاست. کشورهای عربی پس از شکستهای پیاپی و خدشه دار شدن غرور ملی شان توسط ارتش اسرائیل، تصمیم به جبران شکستهای قبلی گرفتند و در یک عملیات غافلگیرانه در سال ۱۹۷۳ اقدام به حمله به استحکامات خط بارلو واقع در جنب کانال سوئز و ارتفاعات جولان کردند. در هنگام انعقاد قرارداد آتشبس نیروهای مصری قسمتهای شمالی ساحل شرقی کانال سوئز را به کنترل خود درآورده بودند، اما ارتش اسرائیل از کانال سوئز گذشته و در خاک مصر در غرب کانال سوئز پیشروی کرده بود. در جبهه سوریه هم قسمتهای دیگری از ارتفاعات جولان را هم به تصرف اسرائیل درآورد.
برخی تحلیلگران بر آن باورند رژیم صهیونیستی برای مقابله با قدرتهای پرنفوذ منطقهای همچون ایران با وجود تفاوتها و تنشهایی که پیشتر با آنها داشته، شروع به روند عادی سازی روابط با کشورهای عربی کرده است.گفته میشود اسرائیل در سالهای اخیر توانسته است با استفاده از دیدگاه مشترک ضد ایرانی بین تل اویو و چندین پایتخت عرب، روابط پنهانی با اعراب برقرار کند. نتانیاهو در اکتبر گذشته از عمان دیدن کرد و وزیر خارجه اسرائیل هم از دبی. در ضمن از اسرائیل دعوت شده است تا در نمایشگاه ۲۰۲۰ که در دبی برگزار خواهد شد شرکت کند. وزیر خارجه بحرین نیز از علاقه کشورش به صلح با اسرائیل سخن به میان آورده است. کارشناسان سیاسی معتقد هستند این روند مدت زیادی است شروع شده و اولین هیئتی که از طرف رژیم صهیونیستی وارد دوحه قطر شدند در دهه ۸۰ میلادی بود که شیمون پرز نخست وزیر این رژیم در سفرهای غیررسمی به قطر در مراکز عمومی مانند بازار نیز حضور داشت.
اولین دفتر بازرگانی رژیم صهیونیستی دردوحه قطر و سپس در مسقط عمان و دیگر مناطق امارات تاسیس شد. البته این مسائل مربوط به دهه هشتاد میلادی است که هنوز بحث معامله قرن و آشتی عراق با رژیم صهیونیستی مطرح نشده بود؛ همچنین اولین تلویزیون عربی که از میهمانان اسراییلی دعوت کرد و این تابو را شکست، شبکه الجزیره قطر بود. زیرا قبل از آن حضور صهیونیستها در این شبکه ممنوع بود، بنابراین کشور امیر نشین قطر پیشران وپیشتاز در برقراری روابط غیر رسمی با رژیم صهیونیستی بود.
اگر بخواهیم کشورهای عربی را به لحاظ نوع رابطه و سطح روابط با رژیم صهیونیستی تقسیمبندی کنیم این کشورها به سه دسته تقسیم میشوند، برخی از کشورهای عربی در حال حاضر رابطه دیپلماتیک و عادی با آنها دارند، مانند کشور مصر که با امضای قرارداد «کمپ دیوید» روابط دیپلماتیک خود را با این رژیم آغاز کرد؛ دوم کشور اردن با امضای توافق نامه «وادی عربه» در سال ۸۲ میلادی؛ بنابراین دو کشور وجود دارد که رابطه دیپلماتیک با صهیونیستها داشتند.
چندین کشور نیز رابطه غیررسمی با رژیم صهیونیستی دارند و فعلاً دستور بازگشایی سفارت و تبادل سفیر و ایجاد سطح روابط دیپلماتیک ندارند و اعلام نشده، ولی در بعد امنیتی و تجاری و تبادل توریسم یا مناسبات ورزشی، هنری بالاترین و مطلوبترین روابط را با رژیم صهیونیستی برقرار کردند؛ ک این کشورها در حال عادی سازی روابط با رژیم صهیونیستی هستند. کشورهای پرچم دار محور مقاومت مانند لبنان، الجزایر، لیبی و سوریه که مخالف برقراری رابطه با رژیم صهیونیستی بوده و معتقدند تا زمانی که تنش فلسطینیها با رژیم صهیونیستی حل نشود، هرگز اقدام به برقراری رابطه در سطح دیپلماتیک و رسمی و تبادل سفرا همچنین برافراشته شدن پرچم در سفارتخانهها با این رژیم نخواهیم کرد.
این قبیل سفرها و روابط و شرکت در تاکشوهای سیاسی در رسانهها، فضای مجازی و شرکت در کنفرانسها همه در راستای عادی سازی روابط محسوب میشوند، اما حلقه فرآیند عادی سازی روابط تنها یک بخش از سلسله حلقههای تحقق عملیاتی معامله قرن است که اقدامات زیادی را ترامپ در راستای تحقق این طرح انجام داده است.
طرحی را که دونالد ترامپ و داماد او مبتکر این طرح بودند مانند برگزاری کنفرانس اقتصادی برای تحقق معامله قرن و همچنان قطع کمکهای سازمان ملل به فلسطینیها با فشار دولت آمریکا، انتقال سفارت آمریکا از تلآویو به قدس همچنین اعلام شهر قدس به عنوان پایتخت دائمی رژیم صهیونیستی و الحاق ارتفاعات جولان سوریه به خاک رژیم صهیونیستی اینها همه اقداماتی بود که در راستای تحقق این طرح صورت گرفت. خوشبختانه در سطح بینالمللی، منطقه محور مقاومت همچنین در داخل فلسطین شاهد مخالفتهای جدی و کارشکنیهای مجدانه و فشار به کشورهای عربی که در این مسیر عادی سازی روابط با رژیم صهیونیستی گام برمیدارند در راستای مانع تحقق معامله قرن است و شامل مراحل مختلفی است.
در تشریح علل ایجاد روابط میان ارتجاع عرب با رژیم صهیونیستی میتوان گفت که وابستگی شدید سران کشورهای عربی به نظام سلطه و در هم تنیدگی حکومتهای آنها با غرب باعث شده از فرامینی که اروپا با رهبری ایالات متحده صادر میکنند، تبعیت کنند. اما نباید فراموش کرد بسیاری از این کشورها به ویژه ارتجاع عرب به دلیل اینکه حکومتهایشان مبتنی بر رای مردم نیست و تنها اقلیتی بر اکثریت مردم حاکمیت دارد، برای حفظ تخت و تاج خود که غالبا کشورهای سلطنتی، پادشاهی یا روسای جمهور مادام العمر بودند که برای بقای حاکمیت خود ناچار هستند به صورت پیدا و پنهان با رژیم صهیونیستی که میتوان از آن به عنوان «خنجر نظام سلطه در قلب سرزمینهای امت اسلامی» یاد کرد، روابط دیپلمایتک داشته باشند که افرادی مانند حسنی مبارک یا زین العابدین بن علی و علی عبدالله صالح در تونس و یمن مصادیق بارز آن هستند.
موضوع دور تازهای از عادی سازی روابط بعد از آن شروع شد که عربستان سعودی به صراحت بحث ابتکار عربی یا مبادره عربی را مطرح و عنوان کرد، اگر اسرائیل به سرزمینهایی که در سال ۱۹۴۸ در تصرف خود داشته برگردد این امکان وجود دارد که کشورهای عربی با رژیم صهیونیستی روابط دیپلماتیک برقرار کنند، نه تنها این رژیم به سرزمینهای ۱۹۴۸ باز نگشت بلکه بر فشار ضد فلسطینیها در کرانه باختری رود اردن و نوار غزه هم بیشتر کرد، اما باز هم میبینیم که این روابط همچنان ادامه دارد.
اخیرا شاهد شکل گیری یک قرارگاه عبری -عربی -غربی هستیم که در این قرارگاه دشمن اصلی کشورهای مستقل اسلامی و خصوصا محور مقاومت محسوب میشوند، در همین راستا رژیم صهیونیستی تلاش میکند تا از همه ابزار، توان و قدرت مالی و اطلاعاتی خود برای صدمه زدن به کشورهای محور مقاومت و متحدان آنها استفاده کند.
افزایش ایجاد اختلاف مذهبی در میان جوامع اسلامی که طی شش هفت سال اخیر شاهد پروژههای ناامن سازی این اردوگاه غرب با همکاری رژیم صهیونیستی و ارتجاع عرب در سوریه، عراق و لبنان همچنین دیگر کشورهای اسلامی بودیم، آنچه که به عنوان عادی سازی روابط رژیم صهیونیستی با کشورهای عربی مطرح میشود که در حال حاضر این رژیم آشکارا این روابط را بیان میکند در حقیقت افشای طرحی است که مدتهای مدید بسیاری از سران کشورهای مرتجع عربی به صورت پنهانی این موضوع را در دستور کار خود قرار دادهاند. رژیم صهیونیستی مسائل اقتصادی را بهانهای برای عادی سازی روابط با کشورهای عربی منطقه قرار داده است، به نظر میرسد گسترش روابط اقتصادی میان رژیم صهیونیستی و کشورهای عربی یا ارتجاع عرب موضوع اصلی نیست، بلکه عادی سازی روابط در حال حاضر در دستور کار این رژیم است.
دونالد ترامپ بعد از به قدرت رسیدن اول ریاض و سپس تلآویو را به عنوان مقاصد سفر خود انتخاب میکند، این نشان دهنده آن است که او تلاش میکند تا از پس این اقدام و روابط با این دو کشور را عادی جلوه داده و در سطح مطلوبی تعریف کند و ما شاهد هستیم که در نشستهایی که در برخی از کشورهای عربی برگزار شده، سعی میکنند تا مقامی از رژیم صهیونیستی حتما در آن شرکت کند یا در دیدارهایی که در خارج از منطقه صورت میگیرد تلاش میشود تا به گونهای موضوع دیدار برخی از مقامات کشورهای ارتجاع عرب با رژیم صهیونیستی را به صورت علنی و در قالب فیلم یا عکس آن را فاش کنند در همین راستا این اقدامات صرفا به خاطر عادی سازی روابط و شکست تابوی آن است.
اساس شکل گیری اتحادیه عرب به منظور مقابله با اقدام رژیم صهیونیستی در اشغال سرزمین فلسطین بوده است و در حال حاضر این اتحادیه کاربرد اصلی خود را از دست داده است و بسیاری از کشورهایی که پر نفوذ هستند در اتحادیه عرب خودشان روابط اقتصادی و دیپلماتیک با این رژیم برقرار کردهاند.
این رژیم با امکانات و کمکهایی که از کشورهای غربی و ایالات متحده آمریکا دریافت میکند به نوعی حساب جدی روی کمک یا افزایش روابط تجاری با کشورهای اسلامی ندارد، اما مسئلهای که مهم است این که این رژیم میکوشد تا تابوی برقراری رابطه بین کشورهای اسلامی در خود را بشکند که ایالات متحده و دیگر کشورهای غربی هم با تحت فشار قرار دادن ارتجاع عرب تلاش میکنند راه را برای این اقدام فراهم کنند.
نه ملتهای منطقه و نه مردمان هیچ کشوری در دنیا نمیتوانند هیچ مشروعیتی برای صهیونیستی قائل شوند چرا که این رژیم تجاوز کار و مبتنی بر قتل و ترور مخالفان است همچنین این رژیم با پاکسازی نژادی فلسطین را اشغال کرده است و اتباع این کشور را از خانه و کاشانهشان کوچانده و آنها مجبور به مهاجرت شدهاند.
در حال حاضر بسیاری از مردم دنیا مسئله فلسطین را نه تنها مربوط به جهان اسلام، مسلمانان و موضوعی اسلامی یا عربی میدانند بلکه موضوعی انسانی تلقی میکنند و رژیم صهیونیستی که همچنان به ترور مخالفان خود مشغول است و اتباع کشور فلسطین را در چهار گوشه دنیا به بهانههای مختلف ترور میکند و منطقه غزه را طی هفت هشت سالی که مردم این منطقه در چارچوب انتخابات قانونی به نمایندگان جنبش حماس رای دادهاند جنگ را بر ضد این مردم شروع کرده است بنابراین آنچه که در حال رخ دادن است به نظر میرسد سبب مشروعیت و مقبولیت این رژیم منحوس میشود.
این اقدام رژیم صهیونیستی در وهله اول مقابله با قدرت محور مقاومت بوده که الهام بخش آن جمهوری اسلامی ایران است، اما از سال ۲۰۰۰ میلادی تاکنون که به سال ۲۰۲۰ نزدیک میشویم، در این مدت به صورت مستمر شاهد افزایش قدرت محور مقاومت و اضمحلال محور شرارت پیشگان عبری -عربی -غربی بودهایم و آنها نمیتوانند مدعی شوند که در دو دهه گذشته به پیروزی قابل توجهی دست پیدا کردهاند در تمام جنگهایی که رژیم صهیونیستی بر ضد مردم لبنان و غزه همچنین اسیر کشورهای اسلامی تدارک دیده شکست خورده است و موفق به دستیابی به اهداف خود نشده است.
رژیم صهیونیستی با وجود میلیاردها دلار نفتی که رژیم سعودی و امارات هزینه کردهاند جنگهایی که بر ضد مردم یمن تدارک دیدهاند و اقدامات ناامن کننده در حمایت از تروریستهای تکفیری که در عراق و سوریه انجام دادهاند باز هم شاهد بودهایم که ارتجاع عرب در این باره به اهداف خود نرسیده است و در یک تحلیل کلی نمیتوانیم بگوییم که اقداماتی که اردوگاهی که عبری -عربی غربی انجام داده است بیشتر از موضع انفعال آنهاست ونه کنشگری در این رابطه و به نظر نمیرسد در این زمینه در راستای سیاست خصمانه علیه منطقه در آینده نیز موفقیتهای چندانی نصیب آنها بشود.
علیاکبر ولایتی، رئیس مجمع جهانی درباره تحولات جهان اسلام گفت: استکبار جهانی به رهبری آمریکا پس از شکست راهبرد خاورمیانه جدید و جنگهای نیابتی در منطقه غرب آسیا، دست به اقداماتی زده تا شاید بتواند اهداف شوم خود شامل تامین امنیت رژیم صهیونیستی، تسلط بر شریانهای اقتصادی و انرژی منطقه، بازسازی جایگاه رهبری خود به عنوان هژمون برتر، ترویج و تشویق ملتهای اسلامی به فرهنگ لیبرال دموکراسی غربی و جلوگیری از رشد روزافزون اسلام به عنوان فرهنگ متعالی را پیاده و اجرا کند و از شکستهای پی درپی جلوگیری نماید. او در ادامه افزود: به رسمیت شناختن بلندیهای جولان به عنوان اراضی رژیم اشغالگر، حمایتهای مالی و تسلیحاتی برای تقویت گنبد آهنین و تجهیز و تسلیح ارتش صهیونیستی، شکست تابوی روابط برخی از کشورهای مرتجع عربی با رژیم صهیونیستی، ایجاد فشار حداکثری به ایران، خروج از برجام و تشدید تحریمهای همه جانبه و تلاش برای براندازی حکومت و دولتهای قانونی محور مقاومت ازجمله مواردی است که آمریکا با همکاری و هماهنگی رژیم صهیونیستی و برخی سران مرتجع عرب، علیه جهان اسلام طراحی، سازماندهی و اجرا کرده اند.
سال ۲۰۱۹ میلادی متاسفانه شاهد ادامه روند عادی سازی روابط میان برخی کشورهای عربی و رژیم صهیونیستی بود و در این میان امارات و بحرین و عربستان گوی سبقت را از دیگران ربوده و به ویژه امارات که وزیر خارجه آن به صراحت به رژیم صهیونیستی به خاطر مراسم ویژه صهیونیستها تبریک گفت که خوشحالی اشغالگران را به دنبال داشت، همچنین هیئتهای صهیونیستی آشکارا و آزادانه و به دعوت رسمی رژیم امارات و البته بحرین به این کشورها سفر کردند و مورد استقبال گرم قرار گرفتند.
برخی صاحبنظران معتقدند، معتقدند درنهایت جز چهار یا پنج کشور، کشور دیگری به این طرح نمیپیوندند و در نهایت بیشتر از این محدوده جلو نمیآیند. بعضیها اینگونه تحلیل میکنند که اگر اینها جلو بروند و آمریکاییها واقعا بتوانند منافعی به اعضا برسانند، این مسئله میتواند مقدمه پیوستن برخی دیگر از کشورهای عربی به این طرح باشد؛ اما حال هر چه هست همه در حد احتمالات و گمانه زنی است و هنوز موضوع روشن و قطعی در این پرونده وجود ندارد.
در همین رابطه شبکه خبری الجزیره قطرنوشته است، از دیدگاه اسرائیل جهان عرب واحد فرهنگی و تمدنی یکپارچهای را تشکیل نمیدهد، بلکه جهان عرب در بردارنده فرهنگ ها، زبان ها، ادیان و قومیتها مختلف است. اسرائیل عادت دارد اینگونه وانمود کند که منطقه از موزائیکهای متعددی شامل عرب ها، فارس ها، ترک ها، ارمنی ها، اسرائیلی ها، کردها، بهائیان، دروزی ها، یهودی ها، پروتستان، کاتولیک، ارتدوکس، علوی ها، صابئی ها، شیعیان، اهل تسنن، مارونی ها، چرکسی ها، آشوریها و ... تشکیل شده است. از این منظر منطقه شامل مجموعهای از اقلیتها است که تاریخ مشترکی ندارد.
الجزیره در گزارشی می نویسد، این تحلیل انکار مفهوم ملیت گرایی عربی و مقاومت در برابر اندیشه همگرایی عربی است. یکی دیگر از هدفها ترویج اندیشه تعدد اقلیتها و هویتها در جهان عرب است تا از این راهبرد وجود اسرائیل توجیه شود. بر پایه این رویکرد، منطقه شامل قومیت ها، مردمان و زبانهای مختلفی است که تصور شکل گیری وحدت در آن توهم و خیال است. در نتیجه این رویکرد هر یک از قومیتها میتوانند رژیم ویژه خود را تشکیل دهند و اسرائیل هم به عنوان یکی از دولتها مشروعیت پیدا خواهد کرد و در میان آنها ادغام خواهد شد. این رویکرد رژیم اسرائیل سبب شده است این رژیم راهبرد تشویق مناطق اقلیتها در منطقه و طرح برپایی دولتهای دروزی و مارونی را در مرزهای اسرائیل مطرح کند تا از این راهبرد مناطق امنی را در مرزهای خود شکل دهد. این رویکرد دیگر قومیتها را هم تشویق خواهد کرد تا این خواسته را ادامه دهند. همانطوری که برخی کُردها در عراق برای استقلال تلاش و جدایی طلبان در جنوب سودان اقدام کردند.
پاسخ ها