حوزه تجسمی گروه فرهنگی اخبار ، علیخان عبداللهی در یکی از روستاهای ولایت اروزگان، در مرکز افغانستان و در همسایگی بامیان مرکز پیکرههای بودایی متولد شده است. او در سال ۶۷ به ایران مهاجرت کرد و در طول معاشرت اتفاقیاش با افرادی چون حسن حاضرمشار و کامبیز درمبخش به مجسمهسازی علاقهمند شد.
علیخان پس از این شور و علاقه به جستجوی متریالی ارزشمند مشغول شد تا تراوشات ذهنیاش را مجسم کند و در نهایت بی هیچ پیشزمینه و شناختی از پاپیه ماشه با شانههای تخممرغ، خمیری بسازد و شروع به ساخت مجسمههای پاپیه ماشه کند.
مجسمههای دستان بیادعای او خواهان پیدا میکنند و به فروش میرسند؛ همین اتفاق خوشایند باعث میشود علیخان با شور بیشتری به ساخت مجسمههایش اهتمام ورزد تا آنجا که هنرش را در نمایشگاههایی در ایران و دیگر کشورها به نمایش میگذارد. او این روزها مجسمههایش را با عنوان «عجایب علیخان» در گالری آرتیبیشن به نمایش درآورده است.
این هنرمند خودآموخته افغانستانی که در یک ساختمان شغل شریف سرایداری را دارد، درباره ایده اولیه ساخت آثارش به خبرنگار اخبار ، گفت: تمام انسانها یک تخیل درونی دارند؛ در بعضی این تخیل نمود عملی هم پیدا میکند، اما متاسفانه برخی به دلیل تنبلی یا هرچیز دیگر این تخیل درونی را سرکوب میکنند. من تا دقیقه ۹۹ خودم هم نمیدانم قرار است چه چیزی ساخته شود و ناگهان میبینم که یک چیز زیبا درست شده است و ارزش این حس زمانی است که میبینم آثارم تکمیل شده اند.
وی افزود: سالها پیش وقتی استاد کامبیز درمبخش آثار مرا دید گفت، اگر در کل زمین بگردی فقط همین یک لنگه را پیدا می کنی. آن زمان متوجه نمی شدم که منظور او از یک لنگه چیست؛ اما بعدها متوجه شدم که حق با ایشان بود، زیرا تمام آثار من کار دست هستند و نه کار قالب.
عبداللهی در خصوص مراحل کار خود توضیح داد: وقتی دیگران درباره آثارم سوال میکنند در جوابشان میگویم که اینها مانند بچههای من هستند. شما چطور یک بچه را بزرگ میکنید؟ من هم در کار مجسمه سازی همینطور عمل میکنم. به طور مثال اول روی متریالشان کار میکنم؛ هر کدام حداقل ۱۰ مرحله را طی میکنند تا تکمیل و مانند بچه بزرگ شوند. به همین دلیل زمانی که می خواهم آثارم را بفروشم ناراحت می شوم؛ اما به خودم این دلداری را می دهم که یک اثر دیگر و بهتر می سازم.
وی افزود: سبک من به گونهای است که تلاش کنم تا روز به روز کارهایم بهتر شود. بعضی از هنرمندان قبل از اجرا، ایده هایشان را طراحی میکنند، اما همه کارهای من حسی هستند. یعنی حس درونی من در ایجاد اثر جدید موثر است و خوشبختانه مجسمهای که امروز تولید میکنم با کار فردا فرق دارد. من اسم حس لحظهای که سراغ آدم میآید را دیوانه بازی میگذارم که اتفاقاً این دیوانه بازی نتیجه مثبت دارد.
این مجسمه ساز در پاسخ به اینکه آیا ظریف کاریهای آثارتان هم کار دست است، گفت: بله، اتفاقا خیلیها سوال میکنند که شیارهای ظریف روی مجسمهها را با چه دستگاهی به وجود میآوری؟ من هم به شوخی میگویم که دستگاههای مخصوص این شیارها از چین وارد ایران میشود. در صورتی که همه این شیارها با دستگاهی که سیب زمینی را خلال میکند، ایجاد شده است. تعدادی از ظریف کاریها با دست و بخشی دیگر هم با چنگال به وجود آمده اند؛ مثلاً چشمهای مجسمهها را با قلمموی نازک و دهانشان را هم با چاقو برجسته میکنم.
وی درباره متریال آثارش بیان کرد: متریال داخلی آثار چوب و شکل نهایی که به آنها میدهم، با شانه تخم مرغ و پودر سیریش است. در حال حاضر بیشتر مشتریها خواهان بز، زرافه و شیرهای کوچک رومیزی هستند که من می سازم. از یک سو خوشحالم اثری که تولید می کنم در تعداد بالا فروش می رود، اما از بابتی هم ناراحتم که فرصت برای ساخت اثر دلخواه خودم پیش نمیآید.
عبداللهی درباره امکان فعالیت هنری افغانستانیها در ایران اظهار کرد: به نظرم همت و توانایی به خود انسان بستگی دارد. ما افغانستانیها ضعیف نیستیم. من هربار به عکاسان و خبرنگاران گفته ام که ما این ضعف را نمیپذیریم. مظلوم هستیم، اما ضعیف نه؛ ما بسیار سپاسگزار کشور ایران هستیم. من به عنوان یک افغانستانی در هر سرزمین دنیا که باشم از ایران دفاع می کنم؛ چون اگر در افغانستان بودیم صد در صد تا الان کشته میشدیم. شرایط آنجا به گونهای است که غیر از جنگ کار دیگری وجود ندارد. وقتی مهاجرت کردم و به ایران آمدم، شرایط و امکانات برایم فراهم شد. ما انسانهای روی زمین بنده خداوند هستیم؛ اگر با هم خوب باشیم خداوند هم رحمتش را سرازیر می کند. پس بیایید همدیگر را دوست داشته باشیم، باهم مهربان باشیم و به یکدیگر راست بگوییم.
پاسخ ها