به گزارش گروه وبگردی اخبار ، بارها شنیدهایم که گذشته چراغ راه آینده است. این چراغ روشنگر مسیری است که به ساختن بنای تمدن ایرانی اسلامی میانجامد. چراغی که انوار روشنگرش حاصل تلاش صدها حکیم، هنرمند و فیلسوف مسلمان است که از قرنها پیش خشتبهخشت این بنای سترگ را روی هم گذاشتهاند.
با شما مخاطب گرامی قراری گذاشتهایم تا هر روز به بهانه عددی که تقویم برای تاریخ آن روز به ما نشان میدهد، به زندگی یکی از مشاهیر و بزرگان تاریخ کهن ایران و اسلام مختصر اشارهای کنیم تا بتوانیم پس از یک سال، با این انوار روشنگر چراغ تمدن و فرهنگ آشنا شویم. به این منظور هر روز صبح، بخشی از تاریخ کهن خود و افتخارات آن را مرور خواهیم کرد.
برای خوشهچینی از این خرمن دانش و فرهنگ، از جلد اول کتاب «تقویم تاریخ فرهنگ و تمدن اسلام و ایران» تألیف دکتر علیاکبر ولایتی که به سال ۱۳۹۲ در انتشارات امیرکبیر به زیور طبع آراسته شده، بهره بردهایم.
ابوالحسین محمد بن احمد بن جبیر (۵۴۰-۶۱۴ق)، جهانگرد، نویسنده و شاعر عربزبان اندلسی است.
ابن جبیر در بِلُنسیه (والنسیا) در شرق اسپانیا زاده شد. خاندان وی از قبیله کنانه بودند که به اسپانیا آمده و در بلنسیه ساکن شده بودند. پدربزرگ وی همراه سپاهیان اموی در فتح شمال آفریقا شرکت کرد و سپس همراه آنان عازم اسپانیا شد. پدر ابن جبیر که شغل دیوانی داشت مدتی در شاطبه به سر برد و نزد کسانی، چون ابوعبدالله اصیل و ابن حسن بن ابی عیش فراگیری دانش و مقدمات علوم دینی را آغاز کرد و در پرورش ذوق شعر خود نیز کوشید. پس از آن، به غرناطه رفت و در دستگاه ابوسعید عثمان بن عبدالله بن عبدالمؤمن، حاکم غرناطه، سِمت دبیری یافت و مانند پدرش از کاتبان و ادیبان دستگاه او شد.
ابن جبیر در ۸ شوال ۵۷۸ در ۳۸ سالگی همراه دوست خود احمد بن حسّان که پزشک بود از غرناطه بیرون آمد و آهنگ حج کرد. علت سفر او را توبه و ادای کفاره شرابخواری دانستهاند. ابن جبیر در این سفر نخست از راه طریف به سَبته، در تنگه جبلالطارق، رفت و از آنجا با یک کشتیِ جنوایی از کنار سواحل جزایر سَردانیه، صِقلیه و اقریطش گذشت و پس از یک ماه سفر در دریای مدیترانه به اسکندریه رسید. در آنجا چنان که خود میگوید با سختگیریهای مأموران مرزی اسکندریه مواجه شد. سپس از راه نیل به قاهره و سپس از راه شمال مصر به کنارههای دریای سرخ رفت و با کشتی عازم جدّه شد.
ابن جبیر سرانجام در ۴ ربیعالثانی ۵۷۹ به آنجا رسید. پس از یک هفته، همراه قافلهای از حاجیان، به سوی مکه رهسپار شد و در سیزدهم همان ماه به مکه رسید و تا پایان همان سال در مکه ماند. پس از مناسک حج، در محرم ۵۸۰ به مدینه رفت و پس از چند روز اقامت در آن شهر، در ۸ محرم، آهنگ عراق کرد. پس از گذشتن از نجف، در ۲۸ محرم همان سال به کوفه رسید و از راه حلّه عازم بغداد شد و از حومه مداین (تیسفون) گذشت. مداین در آن روزگار اهمیت پیشین را از دست داده و به روستایی تبدیل شده بود که زریران نامیده میشد و ابن جبیر آنجا را زیباترین روستای جهان نامید.
در همانجا، کاخ نیمه ویران مداین یا ایوان کسری را در شرق این روستا دید و از آرامگاه سلمان فارسی دیدار کرد و از آنجا به بغداد رفت. درباره افول بغداد نوشت که جز نامی از آن شهر کهن و بزرگ نمانده است و از آن همه زیباییهای خیرهکننده بغداد چیزی جز دجله پیدا نیست. وی در ۱۵ صفر همان سال، پس از ترک بغداد از راه شمال عراق به موصل رفت و از شهر باستانی نصیبین دیدار کرد. از شهرهای حرّان، حلب، حماة و حمص گذشت و در آغاز ربیعالثانی به دمشق رسید و مدتی در آنجا ماند. در آن روزگار شهرهای ساحلی شام در دست صلیبیان بود. او از دمشق به عکّا و صور رفت. مدتی در عکّا در انتظار کشتی ماند. در ۱۰ رجب همان سال برابر با ۱۸ اکتبر ۱۱۸۴ باز هم با یک کشتی جنوایی عازم ایتالیا شد. کشتی در تنگه مسینا شکست و او با دشواریهای بسیار به جزیره سیسیل رسید. در تراپانی به کشتی نشست و در ۱۵ محرم ۵۸۱ به قرطاجنه (کارتاژ) رسید. سرانجام در ۲۲ محرم از سفر دو سال و سه ماهه خود به غرناطه برگشت.
دستاورد این سفر ابن جبیر سفرنامه ارزشمند اوست که آگاهیهای سودمندی درباره برخی سرزمینهایی که از آنها دیدار کرده به دست میدهد. سفرنامه ابن جبیر به رحلة الکنانی معروف است. سفرنامهنویسی در آن عصر عموماً به شیوه سفرنامه ناصرخسرو و به روش یادداشتبرداری روزانه بود. با آنکه پیش از ابن جبیر سفرنامهنویسی در زبان عربی و در سرزمینهای غربی اسلامی رایج بود، ابن جبیر این قالب را تعالی بخشید.
دیدار از سرزمینهای شرقی جهان اسلام در او تأثیر فراوان گذاشت. این مطلب را از سفرنامه او و قصیدهای میتوان دریافت که در مدح صلاحالدین ایوبی سروده است. ابن جبیر پس از شنیدن خبر تصرف بیتالمقدس به دست صلاحالدین ایوبی در ۵۸۳ق/۱۱۸۷م، سفر دوم خود را بدین سرزمینها آغاز کرد. این سفر دو سال، از ربیعالاول ۵۸۵ تا ۱۳ شعبان ۵۸۷ به درازا کشید، اما جزئیات آن چندان روشن نیست. سفر سوم وی پس از مرگ همسرشف امالمجد آغاز شد. درباره پایان زندگانی وی آگاهی چندانی در دست نیست. ابن جبیر در اسکندریه مصر درگذشت و در همان شهر به خاک سپرده شد.
سفرنامه ابن جبیر از نظر محتوا و بیان ویژگیهای زمان او اهمیت بسیاری دارد و مطالب ارزندهای درباره مکه، مدینه، عراق، مصر و سوریه و به ویژه درباره نخستین دوره جنگهای صلیبی عرضه میکند. همچنین مطالبی درباره شگفتیهای سرزمینها، آثار هنری، اوضاع سیاسی، اجتماعی، اخلاقی، توصیف مساجد، مناسک حج و جز اینها دارد. در این سفرنامه مطالب جالب و مهمی درباره زندگی مسلمانان جزیره سیسیل و نیز شیوه زندگی مادی و معنوی مسلمانان شهرهای مسینا و تراپانی وجود دارد. جغرافیدانان پس از ابن جبیر از نوشتههای او استفاده کردهاند و بخشهایی از نوشتههای او را گاه با نام و گاه بی نام او، در آثار خود آوردهاند. شیوه نگارش ابن جبیر بعدها در میان مسلمانان اسپانیا رایج شد و جهانگردان آن دیار آثار جغرافیایی خود را به شیوه او، مسجع و آهنگین مینوشتند و گاه نوشتههای خود را، چون او با اشعاری میآراستند.
سفرنامه ابن جبیر از دیدگاه ادبی نیز در میان سفرنامهها اهمیت دارد. اثر او زیباست و شیوهای استوار دارد. نثر او سرزنده و بیتکلف است. ابن جبیر آثار منظوم و منثور دیگری نیز دارد.
ابن خطیب از دیوان اشعار او که مجلدی متوسط و به اندازه دیوان ابوتمّام بوده، خبر داده است. دوزی، شرقشناس هلندی (۱۸۰۶-۱۸۸۳) و همچنین میکِلِه اَماری، تاریخدان و اسلامشناس ایتالیایی (۱۸۰۶-۱۸۸۹)، بخشی از سفرنامه ابن جبیر، به ویژه مطالب مربوط به جزیره سیسیل را ترجمه کردهاند. شیخ محمد عَیّاد طنطاوی، استاد زبان و ادبیات عرب دانشگاه سنپترزبورگ، درباره آثار ابن جبیر تحقیقات گستردهای کرد و اصلاحات بسیاری در قرائت و کتابت متن به عمل آورد.
ویلیام رایت، دانشمند عربشناس انگلیسی (۱۸۳۰-۱۸۸۹)، سفرنامه ابن جبیر را در ۱۸۵۲ در لیدن ترجمه و متن کامل آن را منتشر کرد. چلستینو اسکیا پارِللی، دانشمند ایتالیایی نیز سفرنامه ابن جبیر را به زیبایی ترجمه کرد که در ۱۹۰۶ انتشار یافت. دخویه سفرنامه ابن جبیر را در ۱۹۰۷ به صورت کاملتر منتشر کرد. این سفرنامه به فرانسه نیز ترجمه شد. سفرنامه ابن جبیر همچنین در ۱۹۵۲ در لندن به انگلیسی برگردانده شد.
منبع: آنا
پاسخ ها