به گزارش گروه بینالملل اخبار به نقل از قدسنا، رژیم صهیونیستی امروز ۱۱ تیر (اول جولای) را روز الحاق بخشی از کرانه باختری اعلام کرده بود. این در حالی است که تاکنون به دلایل مختلف زمان الحاق را بارها به تاخیر انداخته است.
در آغاز راه رئیس جمهور آمریکا قویا از این موضوع حمایت میکرد، اما اندک اندک این حمایت کمرنگ شد تا جایی که این موضوع را امری داخلی دانسته که تصمیم گیری درباره آن را به رژیم صهیونیستی واگذار کرد. دولت آمریکا سپس اعلام کرد زمانی از الحاق کرانه باختری حمایت میکند که نوعی اجماع در جامعه صهیونیستی درباره آن وجود داشته باشد و در حال حاضر نسبت به موضوع الحاق و پیامدهای آن ابراز نگرانی کرده و تلویحا از رژیم صهیونیستی انتظار دارد تا فعلا موضوع الحاق را پیگیری نکند.
موضوع الحاق کرانه باختری در جامعه صهیونیستی مخالفان و موافقان خود را نیز دارد. شخص بنیامین نتانیاهو و بخشی از حزب لیکود و احزاب راست افراطی از موافقان الحاق هستند، اما جناح چپ سیاسی به رهبری بنی گانتس، وزیر جنگ صهیونیستی با موضوع الحاق در شرایط کنونی مخالف هستند. در سطح جامعه نیز شهرک نشینان که پایگاه اصلی جریانهای افراطی محسوب میشوند خواستار الحاق بوده و برعکس بسیاری از صهیونیستها در شهرهای مهم مانند بیت المقدس و تل آویو مخالف الحاق هستند و هر دو گروه نیز اقدام به تظاهرات و تجمعات در راستای مطالبات خود داشته اند.
موافقان تاکید دارند که فرصت حضور ترامپ در کاخ سفید رو به پایان است و با توجه به مسلوب بی اراده بودن ترامپ در مقابل اسرائیل دیگر هیچگاه چنین فرصتی برای صهیونیستها در جهت یکسره کردن شرایط درگیری و اشغال و تثبیت خود در منطقه وجود نخواهد داشت؛ لذا اصرار دارند که الحاق حتما در شرایط فعلی انجام شود. هر چند شخص نتانیاهو اهداف سیاسی خود و استمراربخشی به حضورش در راس این رژیم را در این باره نیز دنبال میکند.
مخالفان اما تاکید دارند الحاق، شرایط امنیتی جامعه صهیونیستی را کاملا تحت تاثیر قرار خواهد داد و با توجه به مشکلات همهگیری کرونا این موضوع میتواند آسیبهای بسیار سنگین امنیتی و اقتصادی برای آنها به دنبال داشته باشد و جامعه رفاه زده صهیونیستی امکان تاب آوری در مقابل آنها را نخواهد داشت.
جریان سیاسی مخالف الحاق به رهبری گانتس نیز ضمن اینکه نگران سوء استفاده نتانیاهو از این موضوع و نیز تضعیف جایگاه خود است، نگران از دست دادن حمایتهای بین المللی خصوصا دولتهای اروپایی از اسرائیل و نیز اختلال در روند عادیسازی روابط با رژیمهای عربی نیز هست. خصوصا که این اقدام میتواند به یک انتفاضه فراگیر در کرانه باختری تبدیل شود که از حمایت غزه مسلح و شهروندان عرب مناطق اشغالی ۱۹۴۸ نیز برخوردار شود که در واقع به معنای ورود اجباری اسرائیل به جنگ چهارم با غزه است، آن هم در شرایطی که ارتش صهیونیستی اساسا آمادگی لازم برای این رخداد را ندارد.
از سوی دیگر تشدید درگیری در فلسطین میتواند افکار عمومی را در جهان اسلام و کشورهای عربی برانگیزد و این موضوع میتواند دولتهای عربی را از فرایند عادی سازی، تحت فشار افکار عمومی خارج سازد. البته این در شرایطی است که افکار عمومی جهان هر روز علیه اسرائیل مواضع تندتری اتخاذ میکند و جنبش B D S که بحث تحریم اسرائیل را دنبال میکند هر روز ابعاد بیشتری مییابدو این خود یک مشکل بسیار جدی برای رژیم صهیونیستی به شمار میرود؛ در همین حال موضوع الحاق میتواند شرایط را بسیار سختتر کند.
هرچند برخی کارشناسان معتقدند که گسترش جغرافیایی بحران در منطقه خصوصا تشدید درگیریها در شمال آفریقا میتواند یک طرح صهیونیستی برای تحت الشعاع قرار دادن تحولات حوزه فلسطین و عملیاتی کردن معامله قرن و الحاق کرانه باختری به عنوان پازلی از آن به شمار آید.
این کارشناسان معتقدند شرایط کنونی بسیار متفاوت از چند دهه پیش و حتی بسیار متفاوتتر از چند سال اخیر است. عصر آن دورانی که صهیونیستها و حامیان غربی آنها طرحی را مطرح و با کمترین هزینهای آن را اجرا میکردند به تاریخ پیوسته است و اکنون این مردم منطقه و مردم فلسطین و خصوصا محور مقاومت است که تعیین کننده اند و به همین دلیل باید گفت طرح الحاق یک طرح مرده است و رژیم صهیونیستی خواه کرانه باختری را الحاق کند و خواه الحاق نکند؛ امیدی در آینده ندارد و باید همچنان در سراشیبی نابودی و اضمحلال شتاب کند.
برعکس، این ملت فلسطین است که آیندهای روشن در انتظار دارد و شتابان به سوی آن پیش میرود. در واقع بحث الحاق کرانه باختری اگر هم اعلام شود یک سراب و به اصطلاح کاریکاتور است، اما همین موضوع میتواند امواج سهمگین خشم ملت فلسطین و ملل منطقه و جهان را به سمت صهیونیستها روانه کند. پس باید گفت اسرائیل با الحاق و بدون الحاق محکوم به نابودی است.
پاسخ ها