به گزارش گروه وبگردی اخبار ، ۴ اردیبهشت سال ۱۳۳۳ بود که عبدالحمید دیالمه در تهران متولد شد. پس از گذراندن تحصیلات مدرسه و اخذ دیپلم در سال ۱۳۵۲ بعد از شرکت در امتحان کنکور، برای ادامه تحصیل در رشته داروسازی به دانشگاه مشهد رفت و توانست در این رشته تا کسب مقطع دکترا پیش برود و همزمان به زبانهای انگلیسی، عربی و فرانسوی مسلط شد.
عبدالحمید اگرچه به لحاظ مبحث علمی در دانشگاه مصمم بود، اما در کنار آن فلسفه و منطق و عرفان در نزد اساتیدی، چون شهید مرتضی مطهری آموخت. تلمذ در محضر بزرگانی، چون شهید مطهری از دیالمه جوانی عمیق نسبت به مباحث دینی بار آورده بود و نسبت به یک جوان حدود ۲۰ ساله خیلی بیشتر از دیگر هم سن و سالانش میدانست. خواهرش در خاطرهای میگوید: «من به یاد دارم که در دوران راهنمایی بودم که مدیر مدرسه کتاب"۱۵۰ صحابی ساختگی" از علامه عسکری را به من هدیه داد به محض اینکه این کتاب را آوردم به منزل، شهید دیالمه گفتند که مدیرتان انسان عمیقی نسبت به اسلام بوده و یا اینکه گمان کرده که شما این گونه هستید؟. گفتم: چطور؟ گفت: این کتاب یک تحقیق بسیار عمیق در زمینهی یکی از ادّعاهای دروغین در حق تشیع است و نویسنده نیز یک شخصیت تاریخی بسیار تأثیرگذار در جهان اسلام. شهید دیالمه وقتی این حرف را میزد که شاید ۲۳ سال و یا کمتر از آن داشت و خیلیها اصلا علامه را نمیشناختند.
شهید دیالمه سمت راست تصویر، در دوران تحصیل
عبدالحمید برای اینکه بتواند افراد مذهبی را در دانشگاه شناسایی کند تصمیم گرفت کتابخانهای در دانشگاه تاسیس کند که در آن فقط کتب اسلامی ارائه میشد. او از طریق همین کتابخانه مذهبیهای دانشگاه را شناسایی کرد و کمک جلساتی برای ارائه آنچه میدانست تشکیل داد با نام «صراط مستقیم». آنچه بیش از پیش دیالمه را در انجام کارهایش مصر میکرد رو کردن دست منافقین بود و مبارزه علیه تفکرات التقاطی.
دهه ۵۰ خصوصا این تفکرات بیش از پیش در بین جوانان جامعه شیوع پیدا میکرد و خیلیها که سواد آنچنانی نشدند گرفتار جملات شورانگیز، اما تو خالی منافقین میشدند و آنقدر دوران ظلمانی بود که دیگر به سختی کسی میتوانست راهش را دوباره پیدا کند و برگردد.
عبدالحمید تمام تلاش خود را میکرد تا علیه همین افکار روشنگری کند. به همین علت بود که مدتی بعد با همین هدف «مجمع احیاء تفکرات شیعی» را راه اندازی کرد. مرحوم علامه عسگری میگفت: «اولین باری که با این شهید برخورد کردم یک مقدار که ایشان صحبت کرد و من صحبت کردم، با توجه به شناختی که نسبت به فضای دانشگاهی داشتم به ایشان گفتم که من ارتجاع هزار و چهارصد ساله هستم و شهید در پاسخ من گفتند که من دو هزار ساله هستم. خندیدم گرچه دوهزار ساله معنا نداشت، ولی من فهمیدم که ایشان دنبال اسلام ناب و اصیل و خالص است.»
عبدالحمید اگر چه فعالیتهای سیاسی علیه رژیم طاغوت را هم انجام میداد و بارها به دست ساواک دستگیر شد، اما باید گفت شخصیتی فکری و اعتقادی بود.
شهید دیالمه وقتی شنید بنی صدر برای ریاست جمهوری کاندیدا شده است مخالفت جدی خود را اعلام کرد و گفت: «ریاست جمهوری بنی صدر برای جمهوری اسلامی فاجعه است!» و تا توانست علیه او روشنگری کرد. حتی پیشنهاد داد در رابطه با اقتصاد و جایگاه زن با او بحث آزاد داشته باشد که بنی صدر از این موضوع شانه خالی کرد. وقتی هم که این رییس جمهور خائن توسط امام خمینی (ره) عزل شد، عبدالحمید معتقد بود باید همه افکار او و کارهایش واکاوی شود و برای همه جامعه تبیین شود.
خواهر عبدالحمید دیالمه آشنایی برادرش با مقام معظم رهبری در دوران جوانی را عامل پیوستن او به حزب جمهوری میداند. اما او هم مانند دیگر مردان راستین انقلاب اسلامی مورد تهمتهای دروغین توسط طرفداران نفاق قرار گرفت و اینگونه علیه او لجن پراکنی شده بود که عبدالحمید از اعضای انجمن حجتیه است. او در این خصوص اعلام کرد: «اگر کسی از شما تا به امروز بتواند یک مدرک بیاورد که من حجتیهای هستم، اسمم را عوض میکنم».
اما منافقین که زخم خورده روشنگریهای عبدالحمید بودند و جایگاه خود را با وجود چنین آدمهایی در خطر میدیدند تصمیم گرفتند دست به جنایتهایی مانند انفجار دفتر حزب جمهوری بزنند و اینگونه شد که عبدالحمید دیالمه در کنار شهید مظلوم بهشتی و دیگر یارانش روز ۷ تیر سال ۶۰ در خون پاک خود غلطیدند و حقانیت همین خونها بود که گریبان منافقین را گرفت و نتوانستند به اهداف شوم خود دست پیدا کنند.
منبع: فارس
پاسخ ها