حضور عباس جمشیدی فر در سریال «اجل معلق» که از شبکه خانگی پخش میشود، بهانهای شد برای آنکه نگاهی به آثار و فیلمهای شاخص او بیندازیم.
عباس جمشیدی پلههای ترقی را بهصورت آرام و پیوسته طی کرد؛ طوریکه امروز در فیلمهای مطرح زیادی، ردی از او میبینیم. حضور موفق او در سریالهای «زخم کاری»، «جوکر»، «شبهای مافیا»، «یاغی»، «قطب شمال»، «داریوش»، «تمساح خونی» و «صدام» نشان از موفقیت او دارد.
عباس جمشیدی فر در ۱۷ شهریور ۱۳۵۹ در تهران به دنیا آمد. جمشیدیفر از اواخر دهه ۷۰ به بازی در تئاتر و نوشتن فیلمنامه علاقهمند شد و سعی کرد چند نمایشنامه تئاتر بنویسد. بعد از مدتی در سریال تلویزیونی به نام «روزگار خوش حبیب آقا» حضور یافت و مردم از قاب تلویزیون با او آشنا شدند. اما سریال «سه دونگ سه دونگ» را میتوان سکوی پرتاب او دانست و با سریال «بچه مهندس» جایگاه خود را در تلویزیون تثبیت کرد.
جمشیدی فر درمورد خصوصیات اخلاقیاش میگوید بعضیاوقات عصبانی میشود و کنترل خشم در چنین شرایطی برای او دشوار است. اما سعی دارد بر اعصاب خود مسلط باشد و روی خودش کار میکند.
جمشیدی فر درباره موفقیتش در نقشهای طنز میگوید که خصلت شوخطبعی و طنزآمیز بودن خود را از پدرش به ارث برده؛ زیرا او همیشه در فامیل به داشتن شخصیتی بذلهگو و باحال معروف بوده است.
جمشیدی فر از دوران نوجوانی به نوشتن علاقه داشته و اولین قدمهای خود را در عالم هنر با نوشتن چند نمایشنامه برداشته است. علاقه او به نوشتن به قدری است که دوست دارد بیشتر بنویسد. زیرا این کار به او آرامش میدهد و ذهنش را برای انجام کارهای دیگر باز میکند.
جمشیدی فر در فیلمهای سینمایی متعددی ایفای نقش کرده که در بعضی از آنها نقش محوری نداشته است. اما در سالهای اخیر او با اثبات تواناییهای خود توانسته در فیلمهای سینمایی زیادی کنار بازیگران تراز اول سینمای ایران خودی نشان دهد. بهعنوان مثال همکاری او با رضا عطاران در فیلمهای صدام، قیف، شیشلیک و خروس جنگی از آنها زوج کمدی جذابی ساخته است. مهمترین آثار او در فیلمهای سینمایی عبارتاند از:
فیلم سینمایی خروس جنگی از ساختههای خاطرهانگیز دهه ۸۰ است که ژانر کمدی دارد. فیلم روند داستانی خوبی دارد و مخاطب را با خود همراه میکند. داستان فیلم درباره زن و شوهری است که ارزش کار همدیگر را در زندگی کم میشمارند. به همین دلیل تصمیم میگیرند مدتی جایشان را با هم عوض کنند.
مرد در خانه میماند و از بچهها مواظبت میکند و زن کارهای بیرون از خانه را به عهده میگیرد و در تالار عروسی مشغول میشود. اما بعد از مدتی هر دو متوجه میشوند که کاری که طرف مقابل انجام میداده، سختیهای زیادی داشته که در وهله اول به چشم نمیآمده است.
عباس جمشیدی نقش «غلامرضایی»، یکی از افراد شاغل در تالار عروسی را به عهده دارد. او دست راست مرد خانه یعنی محمود است که در غیاب او، کارها را به او گزارش میدهد. نقش جمشیدی به چاشنی طنز داستان کمک کرده و باعث خلق لحظات شادیآوری شده است.
فیلم «چند میگیری گریه کنی ۲» در ادامه قسمت اول آن ساخته شده و داستانش درباره پسر پیرمرد ثروتمند در قسمت اول است. بعد از فوت پیرمرد، پسر او به خارج میرود و حالا بعد از سی سال قصد دارد به ایران بازگردد تا تکلیف ارثش را مشخص کند. اما وقتی به ایران برمیگردد با وصیت عجیب پدر روبهرو میشود.
پیرمرد شرط عجیبی برای پسرش گذاشته است. او باید هفت مراسم ختم برای هفت خانواده نیازمند برگزار کند تا بتواند ارثش را بگیرد. نکته مهم اینجاست که او باید بهصورت مستقیم در برگزاری مراسمها نقش داشته باشد.
عباس جمشیدی در این فیلم نقش خواننده را بازی کرده و با استفاده از زبان بدن و ایما و اشارات صورت، بر جذابیت نقش خود افزوده است. جمشیدی با بازی در این نقش نشان داد که توانایی ذاتی برای بازی در نقشهای کمدی دارد.
فیلم «شیشلیک» در ژانر کمدی سیاه (بهاصطلاح طنز گزنده) ساخته محمدحسین مهدویان است. کارگردانی که فیلمهای متفاوتی را در کارنامه خود دارد و حال سراغ کمدی رفته تا حرفهای خود را راحتتر در قالب دیالوگهای طنز و فحشهای سیاسی بیان کند.
داستان شیشلیک، روایت ساکنان شهرکی در اطراف تهران است که ساکنان آن، کارکنان کارخانهای هستند که از فقر و بیگاری صدایشان درآمده است. ساکنان مثل همیشه در حال زندگی و کار در کارخانه هستند که ناگهان بچه یکی از کارگران کارخانه هوس شیشلیک میکند و همین موضوع، همه چیز را تغییر میدهد.
هاشم کارگری است که بچه او هوس شیشلیک کرده و همه را به دردسر انداخته است. عباس جمشیدی فر نقش یکی از همکاران هاشم را دارد که در کنار رضا عطاران بسیار خوش درخشید.
داستان فیلم «قیف» ماجراهای عاشقانه میان چند انسان و موجودات فرازمینی را روایت میکند. رضا عطاران نقش شخصیتی به نام خسرو را بازی کرده که از سیارهای به نام هیرکانی به زمین آمده است. مطابق قوانین سیاره هیرکانی، اگر قیف تا پایان مهلتی مشخص ازدواج نکند، به نفرینی دچار و به گربه سیاه تبدیل میشود.
عباس جمشیدی نقش «دکتر اسد» را در این فیلم بازی کرده است. بعد از بازی در شیشلیک، بار دیگر جمشیدی با عطاران همبازی شده و زوج کمدی جذابی را به وجود آوردهاند. بازی این دو نفر یکی از نقاط مثبت این فیلم محسوب میشود. قیف با کمک دکتر اسد، ظاهری مشابه مردم عادی پیدا کرده و قصد دارد با هیرکانی تماس بگیرد تا از آنها وقت بیشتری بخواهد.
فیلم «تمساح خونی» داستان دو رفیق به نامهای هومن و پیمان است. آنها در یک شرکت با هم همکار هستند. روزی مبلغ قابلتوجهی از پول شرکت در دست آنها باقی میماند تا فردا به حسابداری تحویل دهند. آنها تصمیم میگیرند از این پول برای شرطبندی استفاده کرده و آن را چندبرابر کنند و فردا اصل پول را به شرکت پس بدهند. اما وقتی به محل شرطبندی که خانهای اعیانی در شمال شهر تهران است میرسند با وقایع پیشبینی نشدهای مواجه میشوند.
بازی جواد عزتی و عباس جمشیدی فر در کنار هم ترکیب جالبی را به وجود آورده است.
فیلم «باغ کیانوش» برگرفته از کتابی با همین نام، داستان دو دوست به نامهای حمزه و عباس است. آنها تصمیم میگیرند در روز ازدواج پسر کیانوش، به باغ او دستبرد بزنند. اما ناگهان نقشههای آنها با وجود حوادث غیرمترقبه به هم میریزد. یک جنگنده عراقی در نزدیکی باغ کیانوش سقوط میکند و همین موضوع نقطهی شروع حوادثی غیرمنتظره میشود.
روایت فیلم در دهه ۶۰ سپری میشود و مخاطبان نوجوان را به دنیای پرچالش و مرموز دعوت میکند. روز عروسی در روستا خبر میرسد که در باغ کیانوش، درختانی شبیه به موز دیده شده است. بچهها برای بهدستآوردن آنها با هم رقابت میکنند. اما باغ کیانوش نفرین شده و دامی بزرگ برای آنها پهن کرده است. این فیلم با بازی شهرام حقیقتدوست و عباس جمشیدی جذابیت بیشتری پیدا کرده است.
فیلم «صدام» روایت جالبی دارد. این فیلم درباره مردی است که شباهت زیادی به صدام حسین دارد و به یکی از بدلهای او تبدیل میشود. او که قرار است در تهران عملیاتی انجام دهد، همراه افسر ارشد حزب بعث عراق، حلیمه رسن به ایران میآید.
نقش صلاح شریف بدل صدام را رضا عطاران بازی کرده و حضور عباس جمشیدیفر در نقش خشایار متعجب و بازی او در کنار عطاران بر جذابیت فیلم افزوده است. موقعیتهای جالبی به واسطه حضور خشایار شکل میگیرد که باعث شیرینی بیشتر فیلم میشود.
عباس جمشیدی فر حضور پررنگی در سریالهای تلویزیونی داشته و در واقع اولین بار در قاب تلویزیون برای مخاطبان شناخته شد. او در سریالهای روزگار خوش حبیب آقا، پیامک از دیار باقی، بزنگاه، عید امسال، باغ شیشهای، آقای مدیر، سه دونگ سه دونگ، خانه اجارهای، بیدار باش، شیپورچی، آقا و خانم سنگی، شهرک جیم، بچه مهندس، آخر خط و خوشنام حضور داشته است. پرمخاطبترین سریالهای عباس جمشیدی فر عبارتاند از:
اولین حضور عباس جمشیدی فر در سریال «روزگار خوش حبیب آقا»، ساخته سعید آقاخانی بود. او برای اولین بار در این سریال در مدیوم تلویزیون دیده شد و همکاری او با سعید آقاخانی مسیر کاریاش را عوض کرد. این سریال داستان کارمندی به نام حبیب آقا را روایت میکند که زندگی شرافتمندانهای دارد و حاضر نیست برای کسب درآمد بیشتر کارهای غیرقانونی و خلاف انجام دهد. همین موضوع باعث میشود که از طرف همکارانش در محیط کاری تحتفشار قرار بگیرد و دچار مشکل شود.
این سریال خاطرهانگیز بر موقعیتهای طنز تمرکز کرده و با استفاده از گروه بازیگری خوب توانسته کادر تصویری زیبا در قاب تلویزیون بسازد. این سریال برای اولین بار در سال ۱۳۸۶ از شبکه یک پخش شد و فرصت خوبی را به وجود آورد تا عباس جمشیدی فر در کنار بازیگران باتجربه دیده شود.
سریال سه دونگ سه دونگ یکی دیگر از کارهای موفق عباس جمشیدی فر است. این سریال که در سال ۱۳۸۹ – ۱۳۹۰ پخش و در زمان پخش به موفقیت خوبی رسید، توانست مخاطبان زیادی را با خود همراه کند و این موقعیت خوبی برای جمشیدی بود تا مخاطبان بیشتری او را بشناسند.
داستان این سریال همانطور که از نام آن پیداست، درباره مغازه نانوایی است که بین دو دوست قدیمی سه دونگ سه دونگ شراکتی تقسیم شده بود. نصرت عشقی مالک نانوایی سنگکی در یکی از محلات قدیمی تهران است. او سه پسر به نامهای مسعود، محمود و منصور دارد. سه پسر او در نانوایی با او کار میکنند و نان درمیآورند. عباس جمشیدی فر در نقش یکی از پسرهای او یعنی محمود ایفای نقش کرده است.
حالا بعد از سالها، پرویز شریک آقا نصرت از خارج به ایران برمیگردد و قصد دارد سه دونگ خود از نانوایی را بفروشد. اما آقا نصرت عشق دیرینهای به این نانوایی دارد و سالها برای سرپا ماندن آن زحمت کشیده است. به همین دلیل دوست دارد خودش سهم شریکش را بخرد، اما در جمعآوری پول مشکل دارد. همین موضوع سرآغاز اتفاقات تازهای میشود.
سریال بچه مهندس مجموعهای تلویزیونی است که در چهار فصل پخش شد. این سریال درباره زندگی بچههای پرورشگاهی است. داستان در مورد دو کودک خاص به نام جواد و مژگان است که در پرورشگاه با هم آشنا و به هم علاقهمند شدهاند.
جواد سرگذشت عجیبی دارد و همین موضوع، ماجرای داستان را شکل میدهد. عباس جمشیدی فر در نقش سرایدار پرورشگاه ایفای نقش میکند و رابطه خوبی با بچهها دارد و بهنوعی پل ارتباطی میان بچهها و مدیر پرورشگاه خانم جاهد محسوب میشود.
سریال «خوشنام» مجموعه تلویزیونی در قالب طنز است که در ایام عید نوروز سال ۱۴۰۱ از صداوسیما پخش شد. این سریال داستان شخصی به نام شهرام است که در گذشته اهل کارهای خلاف و دزدی بود. او در محلهای قدیمی در تهران به همراه خانوادهاش زندگی میکند. بهخاطر سابقه بدی که او دارد، آبروی خانوادهاش تحتتأثیر قرار گرفته و اهالی محل از آنها دلخوشی ندارند.
حال شهرام بعد از گذراندن دوران حبس از زندان آزاد شده و سراغ خانه، خانواده و دوستان هممحلهاش آمده است. او در زندان متحول شده و قصد دارد زندگی تازهای را آغاز و گذشته خود را پاک کند و بهاصطلاح خوشنام شود. اما برای این کار به کمک دوست نزدیکش فریدون با بازی عباس جمشیدی فر نیاز دارد. هیچکس او را قبول ندارد؛ حتی خانوادهاش حاضر نیستند روی خوش به او نشان دهند. اما تنها دوستش فریدون قبول میکند که در این راه همراه او باشد.
دلیل اصلی شهرام برای خوشنامشدن، دختری از اهالی محل است که خاطر او را میخواهد. اما پدرش برای این وصلت یک شرط گذاشته است و آن چیزی نیست جز اینکه شهرام رضایت همه اهل محل را جلب کند تا او را ببخشند. عباس جمشیدی در نقش فریدون، رفیق صمیمی شهرام به پیشبرد داستان کمک کرده و نقش بهسزایی در شکل گرفتن سریال دارد.
کارنامه عباس جمشیدی در شبکه نمایش خانگی نیز پربار است. او در سریالها و رئالیتی شوهای مطرحی حضور داشته. از جمله آثار او میتوان به «ریکاوری»، «موچین»، «جوکر»، «شبهای مافیا»، «زخم کاری»، «ارتش سری»، «سقوط»، «یاغی»، «سیاهچاله»، «تیانتی»، «قطب شمال»، «داریوش»، «زخم کاری: مجازات» و «اجل معلق» اشاره کرد. برخی از آثار درخشان او در میان سریالهای خانگی عبارتاند از:
مجموعه نمایش خانگی «زخم کاری» در ژانر درام جنایی در چند سال اخیر جای خود را در سریالهای خانگی باز کرد. این سریال تابهحال در چهار فصل ساخته شده است. داستان زخم کاری، روایت زندگی چند فامیل به نام ریز آبادی است که درهمتنیده شدهاند. خانواده ریزآبادی دارای هلدینگ موفقی به همین نام هستند که اعضای اصلی آن همگی عموزاده و پسرعموی یکدیگرند. مالک، مرد جوانی است که پدرش با خانعمو، بزرگ خاندان نسبت داشته، اما آنها از طبقه پایین اجتماع و فقیر بودند. خانعمو دست مالک را در هلدینگ بند میکند و او به واسطه پشتکار و استعدادش موفقیتهای زیادی به دست میآورد. اما خانعمو چنان که باید، حق او را نمیدهد. بااینحال پسر خانعمو و سایر اعضای هلدینگ، دل خوشی از او ندارند و همین موضوع باعث به دل گرفتن کینه آنها از یکدیگر شده است.
تحقیرکردن مالک توسط پسرعمویش باعث شعلهگرفتن آتشی میشود که تابهحال زیر خاکستر مانده بود و حالا فرصت ابراز وجود پیدا کرد. این آتش، به جان همه میافتد و هر چیزی را که سر راهش قرار دارد، میسوزاند تا در آخر گریبان خودش را میگیرد.
عباس جمشیدی در این فیلم، نقش اخوان وکیل هلدینگ را بازی میکند. او در اجرای نقشههای مالک با او همدست میشود و در آخر به پای همین همدستی جانش را از دست میدهد. جمشیدی فر در این سریال در نقشی جدی ظاهر شده و بهخوبی از پس اجرای آن برآمده است.
داستان فیلم «داریوش» درباره زندگی مردی به همین نام است که سالهاست در ترکیه زندگی میکند. او سالها قبل مرتکب قتل شده و به همین دلیل از کشور متواری است. اما وقتی یکی از رفقای قدیمیاش به نام بهرام با او تماس میگیرد و خبر میدهد که رضایت خانواده مقتول را گرفته، به ایران برمیگردد. وقتی به ایران میرسد، به دنبال طلاهایی میرود که ۱۵ سال پیش پنهان کرده و کسی از جای آنها باخبر نیست؛ اما در این مسیر با چالشهایی روبهرو میشود.
عباس جمشیدی فر در این سریال نقش «کاظم» دوست «داریوش» را بازی کرده است. کاظم شخصیتی ترسو دارد که در نهایت بر ترسش غلبه میکند و مقابل بهرام میایستد. عباس جمشیدی فر در این فیلم نقشی کلیدی دارد که برای رفاقت با دوستش داریوش سنگ تمام میگذارد.
سریال «اجل معلق» درباره داوود و دوستش غلام است که در کارخانه ریختهگری کار میکنند، اما با تغییر کاربری کارگاه، بیکار میشوند. بیکاری باعث میشود آنها با مشکلات زیادی دستوپنجه نرم کنند. روزی وقتی داوود با ماشین غلام در حال مسافرکشی است، اجل معلق مسافر او میشود. با ورود اجل معلق، داوود هول میشود و تصادف میکند.
اما داوود از تصادف جان سالم بهدر میبرد و بعد از آن، رابطه دوستانهای با اجل معلق یا همان عزرائیل پیدا میکند. این موضوع باعث میشود داوود چیزهایی را ببیند که قبلاً نمیدید. او با ارواح ارتباط پیدا میکند و سعی میکند آنها را هدایت کند. اینها مأموریتهایی هستند که اجل معلق به او محول میکند. این مأموریتها موقعیتهای جالب و خندهداری را به وجود میآورند که باعث خنده تماشاگر میشود.
عباس جمشیدی فر در نقش غلام، دوست داوود ایفای نقش کرده است. رضا عطاران نیز در نقش داوود در این فیلم حضور دارد. همبازیشدن رضا عطاران و عباس جمشیدی فر بار دیگر زوج کمدی جذابی را به وجود آورد؛ زیرا آنها ترکیب جالبی را به وجود میآورند که توسط تماشاگران پذیرفته شده است.
پاسخ ها