مدیران زیرکِ استخدامکننده با چند سؤالِ گزینششده میتوانند یک دنیا اطلاعات را از طریق سوالات مصاحبه استخدامی از شما بیرون بکشند. با اینکه این سؤالات ساده به نظر میرسند، عملا طوری طراحی شدهاند تا اطلاعاتی را راجع به شما آشکار کنند که احتمالا تمام تلاش خود را میکنید آنها مخفی نگه دارید. به بیان دیگر این سؤالات فریبنده و گولزنک هستند. در این مقاله ۴۵ سؤال زیرکانه از سوالات مصاحبه کاری را با پاسخ مناسب ارائه کردیم.
مدیران استخدامی این سؤال را مطرح میکنند تا بفهمند که نامزدهای شغل مدنظر خودشان را چقدر شایسته موقعیت شغلی میبینند. کارفرما میخواهد بشنود که نامزدها تکالیفشان را انجام دادهاند و سابقه خوبی دارند. مصاحبهگر همچنین میزان اعتماد به نفس متقاضی را از طریق تصویری که از خود به نمایش میگذارد محک میزند. همچنین توجه مصاحبهگر به شایستگیهای بارز رفتاری متقاضی معطوف میشود تا بفهمد آیا شخص مناسبی برای این جایگاه شغلی هست یا نه. اگر این پاسخ آغازین ضعیف باشد، باقی مصاحبه افت میکند یا مصاحبه کوتاه میشود و زود پایان میگیرد.
این سؤال شاید شما را وسوسه کند از زندگی شخصی خود بگویید که البته اصلا نباید چنین کاری کنید! اغلب متقاضیان بهاندازه کافی تجربه ندارند که حیله پشت این سؤال را متوجه شوند و به همین خاطر ممکن است از جنبه شخصی پاسخ سؤال را بدهند و مثلا بگویند «متأهلم و سه تا بچه دارم». باور کنید یا نه، وقتی مصاحبهگر این سؤال را مطرح میکند، حتی حرفهایترین نامزدهای شغلی هم دُم به چنین تلهای میدهند، مخصوصا اگر مصاحبهگر فرد را برانگیزد که بیشتر توضیح دهد.
پاسخ دقیق و متمرکز به سوالات مصاحبه کاری نشاندهنده ارزش شما برای سازمان یا اداره مدنظرتان است. کارفرما میخواهد دستاوردهای شما را در ۲ یا ۳ جمله موجز و روشن پشتسرهم بشنود که حالوهوای مصاحبه شغلی را مشخص کند. به یاد داشته باشید این شما هستید که به دیگران میگویید درباره شما چه فکری کنند. پس هشیار باشید و تواناییهای برتر خود را در پاسخ خود بگنجانید.
مثال میتوانید بگویید: «به مهارتهای ذاتیام در تجزیهوتحلیل مسائل و پیداکردن راهکارها معروفم، به اینکه میتوانم روند عملکرد ضعیف تیمی را معکوس کنم.» این حرف به مصاحبهگر میگوید که نامزد این شغل مهارتهای تحلیلی، توانایی حل مسائل و قابلیت رهبری برای معکوسسازی عملکرد شغلی را دارد. حداقل ۴ مهارت رفتاری در این پاسخ ساده نهفته است و فضای مصاحبه را چنان مشخص میکند که مصاحبهگر مشتاق به پرسش سؤالات هدفمندتری میشود.
این حرف احتمالا چند نکته را درباره شما مشخص میکند: تیپ شخصیتیتان، چقدر به خود اعتماد دارید و اینکه سبک کاریتان تا چه حد مناسب شغل درخواستی است.
این حرف ممکن است به چالش تبدیل شود، خصوصا در اوایل مصاحبه شغلی، چراکه حقیقتا نمیدانید که رئیستان دنبال چه نوع تیپ شخصیتی میگردد. تفاوت اندکی میان خودستایی غلوآمیز و اعتمادبهنفس و میان تواضع و خجالتیبودن وجود دارد و از آنجایی که افراد شخصیتهای چندوجهی دارند، زدن برچسبهای کوتاه به آنها تقریبا غیرممکن است.
محتاطانه پیش بروید. اگر میدانید فردی قابلاعتماد و متعهدید ولی همچنان از اینکه دوستانتان شما را بابت شوخیهای زیرکانهتان تحسین میکنند به خود میبالید، بهتر است در بیان خصوصیات خود محافظهکارتر باشید.
مثلا اگر متقاضی شغل حسابداری هستید، صفت یککلمهای شما نباید «خلاقیت» باشد و اگر برای جایگاه کارگردان هنری درخواست کار دادهاید، خصوصیت «وقتشناسی» هم چندان مناسب نیست.
امروزه اکثر کارفرماها دنبال افرادی با توانایی کار تیمی هستند که تحت فشارها رفتار معقولانه داشته باشند و همچنین خوشبین، صادق، قابلاعتماد و متعهد باشند. البته اگر بخواهید خصوصیات خوب را بدون فکر پشتسرهم ردیف و اینگونه جلبتوجه کنید، سخت در اشتباهید. این لحظه فرصت خوبی است تا بگویید چگونه از نگاه شما بهترین خصوصیاتتان با شغل مدنظر بهخوبی تناسب دارند.
در واقع دارند از شما میپرسند جاهای دیگری هم درخواست کار دادهاید یا نه. مسئول استخدام میخواهد بفهمد چقدر در جستوجوی شغلتان فعال هستید. مصاحبهگر میخواهد بداند که چگونه درباره دیگر شرکتها و موقعیتهای شغلی موردعلاقهتان حرف میزنید و چقدر صادقید.
اگر بگویید «این تنها شغلی است که برایش درخواست دادهام»، این حرف برایتان امتیاز منفی دارد. متقاضیان بسیار معدودی تنها برای یک شغل درخواست میدهند و به همین خاطر، احتمالا مصاحبهگر فکر میکند که شما در گفتارتان صادق نیستید.
اپلیکیشن زبانشناس هر چیزی که برای یادگیری زبان انگلیسی نیاز دارید را برایتان فراهم کرده است. دیگر نیازی به کلاس های زبان نخواهید داشت. همین الان از طریق لینک زیر دانلود کنید.
اگر هم آشکارا از دیگر موقعیتهای شغلی که دنبالشان هستید با نظر مساعد و مشتاقانه حرف بزنید، شاید مسئول استخدام فکر کند برای موقعیت شغلی پیشنهادی آنها دستنیافتنی هستید و از کنار درخواستتان بگذرد. همچنین درست نیست که از دیگر مشاغل و کارفرماها با لحن منفی سخن گفت.
بهتر است بگویید «با چند سازمان مصاحبه شغلی دارم ولی هنوز تصمیم نگرفتهام که کدامیک برای آینده شغلیام مناسبتر است». این حرف هم مثبت است و هم مانع از بدگویی راجع به رقیبان میشود. دلیلی ندارد که خودنمایی کنید یا میان شرکتها اختلاف بیندازید.
مصاحبهگر به دنبال نکات منفیای است که معامله را به هم میزنند، مانند ناتوانی در همکاری خوب با همکاران یا ناتوانی در انجام کار در موعد مقرر. هر شغلی الزامات خاص خود را دارد، پس پاسخهایتان به سوالات مصاحبه کاری باید بیانگر تواناییهای مربوط به آن شغل باشد و در نقاط ضعفتان هم باید روزنه امیدی دیده شود یا حداقل باید وانمود کنید که خصوصیات منفی بهخاطر اقدامات مثبت شما کاهش یافتهاند.
ممکن است با مطرحکردن ویژگیهای مثبت و منفی خود به نوعی خودزنی دچار شوید. مطرحکردن نقاط ضعفتان اگر نهایتا به جنبههای مثبتی ختم نشود، آسیبزا خواهد بود. ممکن است تواناییهایتان با مجموعه مهارتها یا سبک کاری موردنیاز برای موقعیت شغلی جور نباشد، پس بهتر است از قبل خود را آماده این سؤال کنید وگرنه باید با خطرِ پاگذاشتن به میدان مین روبهرو شوید.
مسئول استخدام میخواهد مطمئن شود که استعدادها و تواناییهایتان برای موقعیت شغلی مناسب باشند و هیچکدام از ضعفهایتان برای توانایی کاری شما آسیبزا نباشند. همچنین میخواهد ببینند که توانایی خودارزیابی با اعتمادبهنفس را دارید یا نه.
مصاحبهگران این سؤال را مطرح میکنند، چون میخواهند بدانند چه چیزی بیشترین انگیزه را برای کار به شما میدهد، چقدر درباره آنها تحقیق کردهاید و چقدر این کار را دوست دارید.
قطعا دلایل متعددی وجود دارد که به کارکردن در شرکتی علاقهمند باشید، اما اینکه چطور آنها را اولویتبندی کنید، مطالب بسیاری را درباره شما روشن میکند. شاید با خود فکر کنید «در شرکت قبلی بهاندازه ارزشم حقوق نمیگرفتم» یا «در حال حاضر رئیس بداخلاقی دارم» یا «همهچیز برایم علیالسویه است، ولی مسیر رفتوبرگشت در اینجا خیلی کوتاه و راحتتر است» که البته هیچکدام از اینها شما را پیش چشم مسئول استخدام عزیز نمیکند. بهعلاوه اینطوری میزان علاقهتان به موقعیت شغلی مدنظرتان نیز سنجیده میشود.
مسئول استخدام میخواهد ببیند که شما وقت گذاشتهاید و درباره شرکت تحقیق کردهاید و از صنعت آنها سر درمیآورید یا نه. همچنین میخواهد مطمئن شود که شما واقعا این شغل (و نه فقط هر شغلی که بشود) را میخواهید؛ قابلیت انجام هر کاری را دارید؛ باانرژی هستید؛ میتوانید مشارکت ارزشمندی داشته باشید؛ رسالت و اهداف آنها را میفهمید و مایلید که بخشی از آن باشید یا نه.
رئیس آتی شما به دنبال الگوها منفی میگردد، مخصوصا اگر سابقه شغلیتان پر از موقعیتهای کوتاهمدت بوده باشد. مصاحبهگر احتمالا تلاش میکند دریابد آیا در همکاری با دیگران مشکل داشتهاید که شغل خود را ترک کردهاید، آیا خیلی زود از هر شغلی خسته میشوید و اینکه چه نکات منفی دیگری در سابقه شما وجود دارد.
اگر سیاستمدارانه پاسخ ندهید، شاید جوابتان سؤالات و تردیدهای دیگری هم ایجاد کند یا اینکه باعث شود کلا فرصت کسب موقعیت شغلی مدنظر را از دست بدهید.
آنها امیدوارند که شما به دنبال موقعیت شغلی چالشآفرینتری باشید که بیشتر با مجموعه مهارتهایتان جور دربیاید. حواستان باشد که مسئول استخدام بدش نمیآید بشنوند فرصت رشد در شرکتشان خیلی شما را به این موقعیت شغلی علاقهمند کرده است.
مصاحبهگران از طریق سوالات مصاحبه کاری
میخواهند بدانند که به چه چیزی خیلی اشتیاق دارید؛ فکر میکنید در چه کاری از بقیه بهترید و اینکه به کاری که انجام میدهید افتخار میکنید یا نه. مثلا اینکه پروژه موردعلاقهتان را چگونه توصیف میکنید، بهاندازه خود پروژه اهمیت دارد. اگر بتوانید با افتخار و اعتقاد راسخ درباره گذشته کاری خود سخن بگویید، احتمالا میتوانید در جلسات مهم هم به کارفرمای جدیدتان خودی نشان بدهید.
مدیران ممکن است تصور کنند که این نوع کار همان شغلی است که بیش از همه به آن علاقهمندید یا در آینده میخواهید روی آن متمرکز شوید و درنتیجه تکبعدی به نظر برسید.
مدیران میخواهند دریابند که شما در کنار انرژی مثبتتان، توانایی ایجاد علاقه و برانگیختن اشتیاق در دیگران را نیز دارید. تیلور میگوید: «اما موردی که باید احتیاط به خرج دهید، این است که در حالت شور و اشتیاق خود برای صحبت درمورد در موفقیتها و دستاوردهای خود، حواستان باشد فشرده و موجز سخن بگویید و وارد حرّافی و پرگویی نشوید. قرار است تواناییتان در بیان خوب را، در کارتان نشان دهید، نه حین مصاحبه!»
مصاحبهگر شما را آزمایش میکند که ببیند هنوز میل پنهانی به راهاندازی شرکتی برای خود دارید و ممکن است کارتان را رها کنید یا نه. هیچ شرکتی چنین نیروی کاری نمیخواهد، چون در این صورت فکر میکنند زمان ارزشمندی که صرف آموزش شما میشود و همچنین پولشان هدر میرود.
اکثر افراد در برههای از زندگی خود به میزانهای مختلفی به فکر راهاندازی کسبوکاری برای خود و کارآفرینی میافتند. این پرسش فریبنده است، چراکه ممکن است شما ناخواسته فریب بخورید و با علاقه و اشتیاق بسیار درباره قصد پیشین خود برای راهاندازی کسبوکار و رئیس خود شدن حرف بزنید. کارفرما ممکن است نگران باشد که شما هنوز امید داشته باشید نهایتا کسبوکار خودتان را راه بیندازید و کار با شما با ریسک ترک شغلتان همراه باشد.
اشکالی ندارد که هنگام سوالات مصاحبه استخدامی به رئیس آتی خود بگویید زمانی به فکر کارآفرینی بودهاید یا قبلا بهعنوان پیمانکار مستقل کار کردهاید. با گفتن اینکه قبلا تجربه این کار را داشتهاید یا به آن فکر کردهاید و به این نتیجه رسیدهاید که این کار مناسبتان نیست، میتوانید بهراحتی جنبه مثبتی به قضیه بدهید. این حرف خیلی باورپذیرتر است تا اینکه بگویید هیچوقت به فکرش هم نیفتاده بودید.
این سؤال فرصت را فراهم میکند که بگویید کار در محیط شرکتی بهعنوان بخشی از یک تیم برایتان خیلی رضایتبخشتر است و میتوانید از کار تخصصی در حوزه خود بیش از جنبههای عملیاتی، مالی یا اجرایی کارآفرینی لذت ببرید. شما همچنین میتوانید با توضیحدادن اینکه دقیقا چرا شرکت آنها برایتان جذاب است، از نگرانی مدیران بابت احتمال رهاکردن شغلتان بکاهید.
مصاحبهگران سعی میکنند بفهمند آیا شما با افراد یا تیپهای شخصیتی خاصی به مشکل برمیخورید یا نه و همچنین میخواهند بدانند چطور میتوانید بیشترین بازده را داشته باشید.
شما با پذیرش تعاملات ناموفق با دیگران خطر بداخلاق جلوهدادن خود را به جان میخرید، مگر اینکه احساسی رفتار نکنید. ممکن است در پاسختان ناخواسته بعضی از خصوصیات رئیس آتی خود را توصیف کنید. مثلا اگر بگویید «رئیسی داشتم که آنقدر جلسات زیادی برگزار میکرد که بهسختی میتوانستم به کارم برسم» و مصاحبهگرتان مانند لبو قرمز شود، احتمالا به موضوع حساسی اشاره کردید.
مصاحبهگران در بررسی سوالات مصاحبه کاری بیشتر دوست دارند نکات خوب را بشنوند تا نکات منفی را. همیشه بهتر است با نکات مثبت شروع کنید و در آخر نکات منفی را کماهمیت جلوه دهید. لازم نیست طفره بروید، ولی حین مصاحبه شغلی وقت آن نیست که همه کمبودها و نقصهای شخصیتتان را مطرح کنید. میتوانید از این فرصت بهره ببرید تا کلی درباره خصوصیات اخلاقیای حرف بزنید که بیش از همه در دیگران تحسین میکنید و در عین حال خود را در کارکردن با تیپهای شخصیتی مختلف بهاندازه کافی انعطافپذیر جلوه بدهید. مثلا بگویید: «فکر میکنم با همهجور شخصیتی خوب کار میکنم. بعضی از موفقترین روابطم در شرایطی بوده که همدیگر را بهخوبی درک کردیم و انتظارات متقابل خود را رک و واضح مطرح کردهایم.»
مدیران میخواهند بفهمند که در تصمیم کارکردن برای آنها چقدر جدی هستید و میزان وفاداری شما را بسنجند و بهکمک این سؤال، نامزدهایی را که ممکن است به تغییر مسیر شغلیشان فکر کنند، کنار بگذارند. شاید شنیده باشید بعضی شرکتها مانند گوگل برای کار خیلی ایدئال هستند، اما مطرحکردن اسم چنین شرکتهایی فایدهای ندارد و حتی ممکن است فضا را تیرهوتار کند، چون شرکتی که الان در حال مصاحبه با آن هستید هم فرصت داشتن «شغل رؤیاییتان» را به شما داده است. مصاحبهگر با این سؤال نمیخواهد درباره یک شرکت رؤیایی مثل گوگل برایش حرف بزنید، پس بهتر است به همین شغل و شرکت فعلی بپردازید.
ممکن است در تبوتاب بحث و پاسخ به سوالات مصاحبه استخدامی، حواستان پرت شود و ناخواسته نام چند شرکت خوشنام و معتبر از زیر زبانتان دربرود، اما این کار هیچ فایدهای ندارد و تنها تردیدهایی را در خصوص اهدافتان به دل مصاحبهگر میاندازد.
مصاحبهگر میخواهد بداند که شما اکنون در حال مصاحبه شغلی با شرکتی هستید که اولویت اولتان بوده است. بنابراین پاسختان باید چنین چیزی باشد: «در واقع من خیلی درباره شرکتهای مدنظرم تحقیق کردهام و شرکت شما انتخاب ایدئالی برای سابقه شغلی من به نظر میرسد. برایم خیلی جالب است که شرکتتان در صنعت خود حرف آخر را میزند و من خیلی تمایل دارم بهسهم خودم در چنین شرکتی مشارکت داشته باشم.»
مصاحبهگران این سؤال را میپرسند تا بفمهند چه چیزهایی به شما انگیزه میدهند و البته جوهره و جُربزه شما را بسنجند. پاسخهایتان به آنها درباره اولویتهای شما آگاهی میدهد؛ آیا انگیزه شما حقوق بالاست یا میخواهید به چالش کشیده شوید؟ شاید هم میخواهید مهارتهای جدیدی یاد بگیرید؟ البته شاید هم مصاحبهگر دارد میپرسد «آیا رویکرد شخصیتر و فردگرایانهای به موفقیت دارید؟»
این سؤال بهنوعی مانند میدان مین است، چراکه «موفقیت» امری فوقالعاده ذهنی و شخصی است و حتی یک پاسخ کاملا منطقی هم شاید بد تعبیر شود؛ تفاوتی جزئی میان جاهطلبی و چشمداشتن به میز مدیریت وجود دارد.
وقتی برخی سوالات مصاحبه استخدامی کلی هستند و پتانسیل زیادی برای تبدیلشدن به نوعی «بازجویی ناملموس» دارند، بهتر است تا حد امکان پاسخهایی بدهید که بهانه دست مصاحبهگر ندهند. سعی کنید با توجه به مطالبی که در شرح شغلی و گفتوگویتان متوجه شدهاید، موفقیت را طوری توصیف کنید که بهنوعی با کارفرمای آتیتان ارتباط پیدا کند. مثلا درباره تخصص خود در زمینه برندسازی در جهت اهداف بازاریابی شرکت مدنظر صحبت کنید و بگویید که چطور موفقیتی را که تابهحال کسب کردهاند، بهبود میدهید.
کارفرمایان میخواهند بدانند چگونه تحت فشار یا در شرایط نامساعد مانند ازدستدادن شغل میتوانید به خودتان مسلط باشید و بر اوضاع مسلط بمانید. آنها دوست دارند بشنوند که شما نگاه مثبت دارید و آمادهاید با نگرشی عالی به سر کار خود برگردید. همچنین مایلاند از شما اعتمادبهنفس ببینند نه اینکه از خشم یا شکستتان بشنوند.
تازهکارها بابت اخراج خود عصبانی میشوند یا بدزبانی میکنند و این سؤال امکان دارد آنها را به بددهنی و عیبجویی از کارفرمای سابق خود سوق دهد که البته تحت هیچ شرایطی نباید در مصاحبه شغلی چنین رفتاری را از خود بروز داد. اصلا از کارفرمای قبلی خود بدگویی نکنید، از خود یأس و استیصال بروز ندهید و در نقش قربانی فرونروید.
پاسخی معقول بدهید که بر تصمیم شغلی شرکت در خصوص کاستن از نیروها متمرکز باشد. از مقصر جلوهدادن دیگران یا هرگونه بروز نارضایتی اجتناب کنید و صادق باشید.
میخواهند بدانند اگر دیگر به پول نیازی نداشته باشید، باز هم حاضرید کار کنید یا نه. پاسختان برای کارفرما گویای انگیزه و اخلاق کاریتان است. مصاحبهگر همچنین ممکن است بخواهد بداند که چطور پولتان را خرج میکنید یا قصد سرمایهگذاری با آن را دارید تا میزان مسئولیتپذیری شما در قبال پولتان را دریابد، پس نشان دهید که چقدر شخصیت بالغ و پختهای دارید.
از میان سوالات مصاحبه کاری، سؤالات خارج از حوزه کاری ممکن است غافلگیرتان کنند و آرامش و تمرکز شما را به هم بزنند. این سؤالات در نگاه اول هیچ ربطی به شغل مدنظرتان ندارند و ممکن است پیش خود فکر کنید که این سؤالات اصلا چه اهمیتی برای آنها دارند. بههرحال چه اهمیت داشته باشند و چه نه، واقعیت این است که اگر مکث نکنید و قبل پاسخدادن به چنین سؤالاتی تمرکز نکنید، همین سؤالات خونسردیتان را از شما میگیرند.
آنها دوست دارند از شما بشنوند که به کارتان ادامه خواهید داد، چون به کارتان اشتیاق و علاقه بسیاری دارید. همچنین مایلاند بشنوند که تصمیمات مالی هوشمندانهای خواهید گرفت. اگر پولتان را غیرمسئولانه خرج کنید، نگران میشوند که نکند با آنها نیز با بیتوجهی رفتار کنید.
با مطرحکردن این سؤال درباره موقعیتهای حساسی که درستکاریتان را محک میزنند، رئیس آیندهتان میخواهد حدومرزهای اخلاقی شما را ارزیابی کند. همچنین میخواهد با این سؤال میزان درایت شما را بسنجند و بداند در چنین شرایطی از دیپلماسی استفاده کردهاید یا آشکارا این رفتار را گزارش دادهاید.
مصاحبهگران از طریق برخی سوالات مصاحبه استخدامی میخواهند بدانند فارغ از میزان جدیّت سوءرفتار، چگونه مسائل حساس را مدیریت میکنید و آیا در قبال آنهایی که از کارفرمایان قبلی خود عیبجویی میکنند، رفتاری محتاطانه در پیش میگیرید یا نه. اگر زیادی اطلاعات خصوصی موقعیتهای شغلی سابق خود را رو کنید، مصاحبهگران احساس نگرانی خواهند کرد. از آنجا که این سؤال خیلی فریبنده است، باید بهدقت واژههایتان را برگزینید و نهایت دیپلماسی و درایت را در بیان خود رعایت کنید.
رفتار خردمندانه ایجاب میکند که پاسختان روشن، موجز و حرفهای باشد و از افشای رویه داخلی کارفرماهای قبلی خود اجتناب کنید. مطمئن باشید با افشای اطلاعات شرکتهای خصوصی هیچچیزی عایدتان نمیشود.
پاسخی مانند این ممکن است مناسب باشد: «یک بار یکی از همکارانم از من خواست در پروژهای مشارکت کنم که غیراخلاقی به نظر میرسید، اما مسئله خودش حل شد. از آنجایی که خودم را در موفقیت شرکت متعهد میدانم، اگر پروژهای در شرکت موجب شود که احساس نگرانی کنم، از همان اول سعی میکنم تا حد امکان در این خصوص صادقانه رفتار کنم.»
رئیسهای آینده میخواهند اطمینان یابند که مشکل شخصیتی ندارید؛ خب چه کاری بهتر از اینکه مستقیم از خودتان بپرسند؟ آنها فکر میکنند هیچچیز از دروغگویی بدتر نیست و احساس میکنند در کشف و شناسایی بیصداقتی مهارت لازم را دارند. لحن منفی این سؤال ممکن است حتی مجربترین افراد را نیز به چالش بکشد.
ممکن است بهراحتی فریب این سؤال از سوالات مصاحبه کاری را بخورید و شروع به خودزنی کنید. اگر از کوره دربروید و بگویید «فکر نمیکنم دلیلی وجود داشته باشد که کسی نخواهد با من کار کند»، با کماهمیت جلوهدادن این سؤال در واقع تلویحا به مصاحبهگر توهین میکنید. پس باید بدون خودکوچکانگاری پاسخ مناسبی بدهید. مدیران دنبال افرادی نیستند که برای خود احساس ترحم میکنند.
لازم نیست چنین جوابهایی بدهید: «خب من همیشه هم آدم خوشخلقی نیستم، مخصوصا وقتی که زیر فشار انجام کار قبل از موعد مقرر گیر بیفتم. بعضی مواقع خیلی راحت اعصابم خرد میشود.» چون با گفتن چنین حرفهایی باید وسایل خود را جمع کنید و دنبال در خروجی بگردید! برعکس اگر شرایط را خوب و مثبت مدیریت کنید، میتوانید با اطمینان خاطر از آنجا بروید. مثلا در جواب بگویید: «من در همه موقعیتهای شغلی خود معمولا این شانس را داشتهام که با دیگران روابط عالی داشته باشم. تنها باری که به من بیمهری شد که البته موقتی هم بود، زمانی بود که از من خواسته بودند کارکنان را بهنحوی به چالش بکشم که عملکرد بهتری از آنها بگیرم. گاهی اوقات احساس میکنم باید تصمیمات ناراحتکنندهای بگیریم که بیشترین نفع را برای شرکت داشته باشند.»
مصاحبهگران عمدا رویکردی شکاکانه دارند و شما گناهکار محسوب میشوید مگر اینکه خلافش اثبات شود! بهمنظور اثبات بیگناهی خود باید تمام آثار و نشانههای منفی را از بین ببرید. این سؤال زننده و ناخوشایند به نظر میرسد و دلهرهآور هم هست. معنای ضمنی چنین سؤالی ممکن است چنین چیزهایی باشد:
این سؤال طبیعتا به این منظور طراحی شده است که میزان انعطافپذیری شما را محک بزند. نکته مهم این است که فریب طعمه را نخورید و با لحنی آرام و خونسرد واقعیت امر را بیان کنید.
مدیران میخواهند اطمینان یابند که شما در زمان بیکاریتان هم ابتکار عمل را در دست داشتهاید. این انگیزه و سرسختیتان معنای خوبی در زمینهی کاری شرکتها پیدا میکند و امتیاز مثبتی برای شما محسوب میشود.
چند نمونه از پاسخهای درست عبارتاند از:
حتما مسئولانه رفتار کنید و این وضعیت خود را به گردن بیکاری، بازار کار، صنعتتان یا هر بهانه دیگری نیندازید. این سؤال فرصتی است که نشان دهید چقدر از امکان مشارکت در فعالیتهای کارفرمایتان خوشحالید.
در میان سوالات مصاحبه کاری این سؤال است که توانایی تصمیمگیری، راحتی کار با دیگران و مهمتر از همه توانایی بیان ایدهها و نظرات خود برای شناسایی حوزههای نیازمند بهبود را نشان میدهد.
شنیدن اینکه «من هیچوقت با سیاستهای شرکت مشکلی پیدا نمیکنم» حتی از زبان مطیعترین کارمندان هم بعید است. بهعلاوه این حرف ممکن است نشاندهنده این باشد که هر چیزی را که به شما گفته میشود بدون فکرکردن به عواقب احتمالی آن میپذیرید. با اینکه شرکتها مدیران و کارکنانی میخواهند که از قوانین پیروی کنند، در عین حال خواهان کارکنانی هستند که سیاستهای قدیمی و منسوخ احتمالی را بررسی کنند و شجاعت پیگیری برای تغییر آنها را داشته باشند و پیشنهادهای خود مطرح کنند.
موقعیتی واقعی را که در آن با دلایل منطقی و حرفهای با سیاست اتخاذشده شرکت مخالفت کردهاید، مطرح کنید. بر این نکته تأکید کنید که نظر و ایده شما برای بازنگری در سیاست شرکت چطور موجب سود و منفعت بیشتری برای شرکت شد. درباره تحقیقی که انجام دادید، واقعیتهایی که ارائه کردید و نتایج تلاشهایتان برای اصلاح سیاست مدنظر حرف بزنید و ایدههای خود را مطرح کنید.
مدیران میخواهند بفهمند آیا اولویتهایتان درستاند یا نه: شغل فعلی در جایگاه اول، مصاحبهها در جایگاه دوم. آنها میدانند رفتار کنونی شما گویای میزان درستی و صداقتتان است و اینکه شما حین کارکردن در شرکتشان برای یافتن شغلی بعدیتان چه رفتاری خواهید داشت. آنها همچنین میخواهند بدانند که در موقعیتهای ناراحتکنندهای که نمیتوانید به رئیستان حقیقت را بگویید، چطور میتوانید شرایط را مدیریت کنید. پاسخ ایدئال این است که بگویید مصاحبه شغلی را در زمان استراحت بین ساعات کاری انجام میدهید.
این سؤال ضمنی میگوید «چطور بدون اطلاع رئیستان دنبال شغل دیگری میگردید؟» برای اکثر متقاضیان مشغول بهکار دروغگویی راجع به اینکه کجا میروند، امری ناراحتکننده است. بههمین خاطر آنها از این بابت سردرگماند و رفتارشان مانند دیگر مسائل شخصیای است که در اوقات شخصی خودشان انجام میدهند.
رفتار خردمندانه ایجاب میکند که توضیح دهید همیشه شغل خود را در اولویت قرار میدهید و مصاحبههای خود را قبل یا بعد از کار، در وقت ناهار و پایان هفته یا در صورتی که اشکالی نداشته باشد، در زمان مرخصی زمانبندی میکنید. اگر چنین سؤال کنایهآمیزی مطرح شود که «رئیستان فکر میکند که الان کجایید؟»، پاسخ مبهمی بدهید. نگویید «بهخاطر بیماری مرخصی گرفتم». در عوض چنین جملهای را بگویید: «رئیسم درک میکند که من زمان استراحت، مرخصی و اوقات شخصی مشخصی دارم. او شخصی نیست که بخواهد وارد جزئیات شود. رئیسم بیشتر به نتایج کارم توجه میکند.»
این سؤال چیزهای بسیاری درباره شما به مدیران میگوید. آنها نهتنها میخواهند مطمئن شوند میتوانید با شرایط پراسترس کنار بیایید، بلکه میخواهند بدانند در زمان بروز مشکلات چگونه فکر میکنید، «مشکل» را چگونه تعریف میکنید و هنگامی که با هر نوع مسئلهای روبهرو شوید دست به چه اقدامی میزنید.
خیلی راحت میتوان این سؤال را دعوتی به رجزخوانی درباره موفقیتهای خود در دگرگونکردن وضعیتهای مشکلساز تلقی کرد. هیچوقت چنین اشتباهی نکنید. تأکید این سؤال بر این است که شما عموما تحت فشار چگونه مسائل را حل میکنید. آیا هنگام توصیف آن واقعه، علائم استرس از خود بروز میدهید؟ در حل مسائل خلاقانه، مبتکرانه و سریع عمل میکنید؟ آیا در این مواقع از مسیری منطقی پیروی میکنید؟» مثال رفتار خود را فوقالعاده بهدقت انتخاب کنید، چراکه پاسختان به مصاحبهگر برداشتی کلی از تعریفتان از «مشکل» میدهد.
مصاحبهگران میخواهند ببینند که شما بهخوبی از عهده حل مسائل برمیآیید. آنها ارزش بسیاری برای افرادی قائلاند که قادرند واضح و روشن فکر کنند و تحت فشار همچنان حرفهای رفتار کنند و همچنین بهسرعت شکستها را جبران میکنند. برای اینکه چنین سؤالی را بهخوبی پاسخ دهید، حتما خود را آماده کنید تا چند مثال از مواردی که موفق شدهاید از چالشهای حرفهای مهمی سربلند بیرون بیایید، برای جلسه مصاحبه شغلی در آستین داشته باشید.
کارفرمایان معمولا این سؤال را مطرح میکنند تا با ویژگیها و نقاط قوت شما بیشتر آشنا شوند. به عبارت بهتر پاسخ شما به این سؤال همان چیزی است که مشخص میکند بیشتر از افراد دیگر واجد شرایط استخدام در این موقعیت شغلی هستید.
قطعا هر فردی ویژگیهای منحصربهفرد ارزشمندی دارد، اما نکته این سؤال مطمئنشدن کارفرما از همسوبودن ویژگیهای منحصربهفرد شما و وظایف این موقعیت شغلی است.
مهمترین نکتهای که باید هنگام پاسخدادن به این سؤال رعایت کنید، این است که جوابتان را با نقشی مرتبط کنید که برایش درخواست استخدام دادهاید. از این فرصت استفاده کنید و به مصاحبهکنندگان چیزی بگویید که باعث برتری شما بر سایر درخواستدهندگان شود. مثلا این پاسخ مناسبی است: «بهنظرم آنچه من را منحصربهفرد میکند، توانایی من در حفظ کیفیت کارم در عین منظمبودن است. یعنی در حالی که همیشه سعی میکنم منظم و سروقت کارهایم را تحویل بدهم، هرگز به بهانه سروقتبودن از کیفیت کارم نمیکاهم.»
کارفرمایان هنگام انتخاب سوالات مصاحبه استخدامی، این سؤال را میپرسند تا میزان خودآگاهی شما را بسنجند و مطمئن شوند که انگیزههای شما با موقعیت شغلی مدنظر و اهداف شرکت هماهنگاند.
انگیزه یکی از مهمترین ویژگیهای موفقیت کارکنان سازمان است. ممکن است شما انگیزههای زیادی داشته باشید، اما انگیزههایتان با اهداف طولانیمدت این شرکت همسو نباشند. مصاحبهکنندگان با پرسیدن این سؤال بهظاهر کماهمیت مطابقت انگیزههای شما با اهداف موقعیت شغلی مدنظر را میسنجند.
برای پاسخدادن به این سؤال تا حد امکان دقیق باشید، مثالهای واقعی ارائه دهید و پاسخ خود را به موقعیت شغلی این شرکت مرتبط کنید. موقع آمادهشدن برای پاسخدادن به این فکر کنید که چه چیزهایی در شغلهای سابق به شما انرژی و انگیزه میداد و در عین حال چه چیزی باعث شد برای این موقعیت شغلی درخواست بدهید. دلایل شما برای درخواستدادن و کسب این موقعیت شغلی در واقع مهمترین انگیزههایتان محسوب میشوند.
مصاحبهکنندگان این سؤال را میپرسند تا بفهمند قصدتان از کارکردن در این شرکت طولانیمدت است یا کوتاهمدت. دلایل دیگر پرسیدن این سؤال سنجش جاهطلبی، انتظارات شغلی و توانایی شما برای برنامهریزی است.
گرچه این سؤال بسیار روتین و معمولی به نظر میرسد، سرنخهای زیادی به کارفرما میدهد که با توجه به آنها برای استخدام شما تصمیمگیری میکند.
بهترین پاسخ این است که اهدافی را بیان کنید که همسو با موفقیت شرکت باشند. مثلا میتوانید بگویید: «مهمترین هدف من پیشرفت روزافزون در کار و ارتقای شغلی است. من دوست دارم در حوزه کاریام فردی متخصص و کاربلد باشم و برای رسیدن به این هدف تمام تلاشم را خواهم کرد.»
تصور چند سال آینده شما باعث میشود کارفرمایان بفهمند که مسیر شغلی مدنظر با اهداف شخصی شما مطابقت دارد یا خیر. درباره اینکه این موقعیت شغلی ممکن است ۵ سال دیگر شما را به کجا برساند، واقعبینانه فکر کنید و به این سؤال صادقانه جواب بدهید.
مصاحبهکننده با پرسیدن این سؤال و بررسی جواب شما متوجه میشود که اهدافتان چقدر واقعبینانهاند و آیا فرد جاهطلبی هستید یا خیر.
من دوست دارم ۵ سال دیگر در موقعیتی باشم که مهارتهای لازم برای شغلم را کاملا کسب کرده باشم، در محیطی پر از انگیزه برای پیشرفت در حال کار باشم و به آرزوهای کوتاهمدتم رسیده باشم.
نحوه مدیریت موقعیتهای استرسزا و سازگاری با تغییرات نشانگر توانایی شما در حل مشکلات غیرمنتظره است. کارفرمایان بهدنبال افرادیاند که در شرایط استرسزا واکنش سازندهای نشان دهند و مایل به امتحان راهحلهای جدید باشند. پاسخی بدهید که نشانه توانایی شما برای مهار استرس و سازگاری با تغییرات باشد.
اگر نتوانید در شرایط حساس بهخوبی استرستان را مهار کنید یا خودتان را با تغییرات وفق دهید، با پرسیدن این سؤال مشخص میشود.
بهترین جواب این است که بگویید «من در موقعیتهای استرسزا سعی میکنم به خودم مسلط باشم و با تقسیم کارهای دشوار به چند کار کوچکتر بهتدریج پیش میروم و به هدف نهایی میرسم.»
کارفرمایان این سؤال را میپرسند تا مهارتهای ارتباطی، توانایی مهار استرس و مهارتهای حل مسئله شما را بسنجند. در پاسخ به این سؤال یکی از تجربیات کاریتان را مثال بزنید که هنگام مواجهه با موانع و تعارضهای بسیار، آرامشتان را حفظ و راهحلی سازنده ارائه کردهاید.
ممکن است با شنیدن این سؤال مشکلات شغل فعلی برایتان تداعی شود و مضطرب شوید. سعی کنید اعتمادبهنفستان را حفظ کنید و صریح پاسخ بدهید.
هنگام جوابدادن آرام باشید و بیشتر از اینکه درباره تعارض و درگیری صحبت کنید، از اهمیت پیداکردن راهحل سازنده بگویید. مثلا میتوانید بگویید «تجربه به من ثابت کرده بهترین راهکار برای گذر از موقعیتهای سخت و درگیریهای محیط کار صبرکردن است. صبوربودن در تعارضها باعث میشود بهجای تمرکز بر درگیری، راهحلهای موجود را پیدا و بررسی کنم.»
مصاحبهکننده قطعا رزومه شما را قبل از این جلسه بررسی کرده و با پرسیدن این سؤال میخواهد ببیند بزرگترین موفقیتتان را به کدام تجربه کاری گره میزنید و آیا این تجربه کاری ربطی به شغل جدید دارد یا خیر.
مشخصکردن تأثیرگذارترین دستاورد چالشبرانگیز است. ممکن است چیزی که شما از آن بهعنوان بزرگترین دستاورد و موفقیتتان یاد میکنید، ربطی به مسئولیتها و مسیر شغلی جدید نداشته باشد.
سابقه درخشانتان در مشاغل قبلی مایه افتخار شماست، پس هنگام پاسخدادن به این سؤال مصاحبه شغلی خجالت نکشید! دستاوردی را مطرح کنید که نشانه اخلاق حرفهای شما باشد و ارزشهایتان را بهخوبی به تصویر بکشد. بهتر است موفقیتی را نام ببرید که به وظایف این موقعیت شغلی هم مربوط باشد.
گرچه ممکن است این سؤال ترسناک به نظر برسد، مصاحبهکنندگان معمولا به شما فرصتی میدهند تا بهترین ویژگیهایتان برای کسب این شغل را مطرح کنید. از این زمان برای گفتن بهترین ویژگیها و مهارتهایتان استفاده کنید و هر چیز دیگری را که در طی مصاحبه مطرح نشده است، ذکر کنید.
ممکن است ویژگیهایی را مطرح کنید که در این موقعیت شغلی اهمیتی نداشته باشند.
قبل از پاسخ به این سؤال، به ویژگیهای لازم برای انجام وظایف این شغل فکر کنید. یکی از بهترین پاسخها این است: «من خیلی به پیشرفتکردن و درجانزدن اهمیت میدهم. این طرز فکر باعث شده همیشه در هر موقعیت شغلی با تمام وجود برای انجام وظایفم به بهترین نحو ممکن تلاش کنم. فکر میکنم تلاش و پشتکار و انگیزه من همان چیزهاییاند که شما از نیروی تازهکارتان میخواهید.»
قصد مصاحبهکنندگان از مذاکره درباره حقوق این است که مطمئن شوند انتظارات شما با مبلغی که برای این نقش در نظر گرفتهاند، مطابقت دارد.
اگر حقوق مدنظرتان را بسیار کمتر یا بیشتر از ارزش اصلی موقعیت شغلی تعیین کنید، این تصور را ایجاد میکنید که ارزش خود را نمیدانید.
بهترین پاسخ مشخصکردن محدودهای واقعبینانه است. اگر اطلاعی از بازه دستمزد این موقعیت شغلی ندارید، قبل از مصاحبه تحقیق کنید و از چند نفر بپرسید. درنهایت با توجه به میزان تجربه و مهارتهایتان محدودهای تعیین کنید.
کارفرمایان معمولا این سؤال را برای اطمینان از هماهنگبودن علایق و اهداف شما با مسیر شغلی مدنظر میپرسند.
ممکن است فکر کنید نامبردن از این موقعیت شغلی بهعنوان شغل رؤیاییتان بهترین پاسخ است، اما اینطور نیست. مصاحبهکنندگان میخواهند مطمئن شوند که شما درکی از شغل موردعلاقهتان و زیروبمهای آن دارید یا برای هر موقعیت شغلیای درخواست استخدام میدهید.
مهارتها، وظایف و حتی محیط کاری موردعلاقهتان را توصیف کنید و از انگیزهتان برای پیشرفت در شغل مدنظر صحبت کنید.
برای مصاحبهکننده مهم است بداند که اطرافیان یا دوستانتان شما را در جریان استخدام این موقعیت شغلی گذاشتهاند یا آگهی استخدام را در میان صدها موقعیت شغلی دیگر دیدهاید و تصمیم گرفتهاید تیری در تاریکی بیندازید و شانستان را امتحان کنید.
یکی از سؤالات مصاحبه استخدامی نحوه آشنایی شما با این موقعیت شغلی است. این سؤال فرصتی عالی برای نشاندادن علاقهتان به کارکردن در این شرکت است. اگر از طریق فردی دیگر با این شرکت و موقعیت شغلی آشنا شدهاید، قبل از نامبردن از آن فرد مطمئن شوید که رابطه خوبی با افراد شرکت داشته است و از هم دلخور نیستند.
صادقانه به این سؤال جواب دهید و نحوه آشنایی با این شرکت و موقعیت شغلی را برای مصاحبهکننده بگویید. پس از گفتن نحوه آشنایی، درباره ویژگیهای مثبت شرکت و موقعیت شغلی صحبت کنید.
مصاحبهکنندگان میخواهند با مطرحکردن این سؤال زیرکانه ببینند درباره همکاران یا کارفرمایتان چطور صحبت میکنید؛ آیا همچنان احترام آنها را نگه میدارید یا شروع به بدگویی از آنها میکنید.
هر شغلی فرازونشیبهای خاص خودش را دارد و اختلافنظر و دلخوریهای گاهبهگاه مسئلهای رایج در دنیای کار است. با احتیاط و در کمال آرامش به این سؤال جواب بدهید.
مهم نیست چه مشکلی باعث شده به فکر تغییر شغل باشید، این مهم است که در فضایی مثبت و به دور از هرگونه توهین به همکاران یا کارفرمایان فعلی با مصاحبهکننده صحبت کنید. نیاز نیست خیلی وارد جزئیات شوید و از معضلاتی مانند همکاران سمی صحبت کنید. جوابی بدهید که در عین بازگوکردن دلخوریتان، احترام همکاران سابقتان حفظ شود.
اگر برای موقعیت رهبری یا مدیریتی درخواست استخدام داده باشید، بهاحتمال زیاد مصاحبهکنندگان این سؤال را از شما خواهند پرسید. قصد مصاحبهکننده از پرسیدن این سؤال این است که بفهمد چه مهارتهایی برای بهدستگرفتن این موقعیت شغلی دارید و قرار است تیم را چطور هدایت کنید.
رهبریکردن سبکهای متفاوتی دارد و ممکن است سبک رهبری شما با اهداف شرکت هماهنگ نباشد.
بهترین مدیران در کمال قدرتمندی انعطافپذیرند و این دقیقا همان چیزی است که باید در جوابتان به این سؤال نشان دهید. یکی از بهترین جوابهایی که میتوانید بدهید، این است: «هر موقعیتی به راهبرد متفاوتی نیاز دارد. من تمایل دارم در رابطهام با اعضای تیم مانند مربی عمل کنم و آنها را بهسمت موفقیت سوق دهم.» سپس چند مورد از بهترین تجربههای مدیریتی خود را با آنها به اشتراک بگذارید.
مصاحبهکنندگان این سؤال را میپرسند تا میزان مهارتها و طرز فکر و نگاهتان به قضایا را بسنجند. بدون توهین یا کمارزش جلوهدادن دیگران به این سؤال جواب بدهید.
برخی از افراد با شنیدن این سؤال میخواهند هرآنچه در چنته دارند رو کنند و بگویند اعضای تیم تابهحال روند غلطی را پیمودهاند. این قسمت ماجرا نکته انحرافی سؤال است که باید حواستان به آن باشد.
باید با دید مثبت جلو بروید و با جملات مثبت به سؤال جواب دهید. میتوانید با اتکا به تجربیات گذشته بازخوردی سازنده بدهید و بگویید چرا بهنظرتان این راهحل مؤثر خواهد بود. حتی میتوانید با پرسیدن سؤالاتی درباره شرکت وضعیت را از همه ابعاد بررسی کنید و بعد پاسخی هوشمندانه بدهید.
علاقه مصاحبهکننده به بیشتر دانستن درباره شما نشانه خوبی است. این یعنی آنها رزومه شما را بررسی کردهاند و به این نتیجه رسیدهاند که برای کسب این موقعیت شغلی مناسبید و میخواهند بیشتر دربارهتان بدانند.
ممکن است با پرسیدن این سؤال هول شوید و موضوعی بیربط به دنیای کار را مطرح کنید. آرامش خودتان را حفظ کنید و ویژگی مثبت، داستان یا جزئیاتی را بازگو کنید که بیانگر تجربه زیادتان در حیطه کاری شما باشند.
یکی از بهترین پاسخها به این سؤال مطرحکردن هدفتان از درخواستدادن برای این موقعیت شغلی است. برای مصاحبهکننده توضیح دهید که چرا اینقدر برای کسب این موقعیت شغلی هیجانزدهاید.
احتمالا مصاحبهکنندگان زمانی این سؤال را میپرسند که بهنظرشان شما گزینه مناسبی برای کسب این موقعیت شغلی هستید. ممکن است نیاز داشته باشند هرچه زودتر کار جدیدتان را آغاز کنید، پس سعی کنید برنامههایتان را بسنجید و انعطافپذیر باشید.
گرچه مصاحبهکنندگان با سؤالات مستقیم هم میتوانند وضعیت بیکار یا شاغلبودن شما را جویا شوند، پاسخ شما به این سؤال مشخصکننده بیکار یا شاغلبودنتان است.
اگر بیکارید، درباره مناسبترین و نزدیکترین زمان شروع کار با هم به توافق برسید و اگر در حال حاضر در شرکتی دیگر مشغول کارید، بگویید که لازم است به کارفرمای فعلی وضعیت را اطلاع دهید، پروژههای باقیمانده را تکمیل کنید و سپس به تیم جدید بپیوندید.
قصد مصاحبهکنندگان از پرسیدن این سؤال آشنایی بیشتر با روحیات و دستاوردهای شماست. قطعا باید به این سؤال پاسخ مثبت بدهید. این سؤال فرصت خوبی برای صحبتکردن درباره موفقیتهایتان در قالب پاسخ به سوالات مصاحبه استخدامی است.
ما گاهی ارزش خودمان را نمیدانیم و خودمان را دستکم میگیریم. این خودکمبینی ممکن است باعث شود به این سؤال پاسخ منفی بدهید. پاسخ منفی همه رشتههای شما را پنبه خواهد کرد و نظر مصاحبهکننده را تغییر خواهد داد.
جواب مثبت بدهید و سپس از دستاوردی شغلی صحبت کنید که همیشه به آن افتخار میکنید. بهتر است دستاوردی را مطرح کنید که مرتبط با موقعیت شغلی جدید و نشانه مهارت و تجربه شما باشد. موقع حرفزدن درباره دستاوردهایتان از تلاشهای تیم هم یاد کنید.
گرچه پاسخ این سؤال از سوالات مصاحبه استخدامی برای مصاحبهکنندگان مهم است، قصدشان دانستن نحوه برنامهریزیکردن شما نیست. در واقع قصد آنها از پرسیدن این سؤال این است که بدانند آیا واقعا هدف دارید یا گامی برای نزدیکشدن به اهدافتان برمیدارید یا خیر.
مطرحکردن روشهای مبالغهآمیز برنامهریزی و نشاندادن تمایل بیش از حد به برنامهداشتن نکته انحرافی این سؤال است. کافی است از اهمیت اهداف شغلی بگویید و روشهای ساده و قابلدستیابی برای نزدیکشدن به آنها را مطرح کنید.
یکی دو هدف را با جزئیات کامل مطرح کنید و سپس توضیح دهید که چرا رسیدن به این اهداف برایتان مهم است و چه نتیجهای دارند. حالا نوبت صحبتکردن درباره روش برنامهریزی مدنظر شماست. نحوه برنامهریزی نشاندهنده مهارتها و تجربیات شماست.
گرچه معمولا موضوعات شخصی در قالب سوالات مصاحبه استخدامی مطرح نمیشوند، گاهی برخی مصاحبهکنندگان برای آشنایی بیشتر با شما سؤالات اینچنینی میپرسند.
توضیحدادن بیش از حد درباره تمایلداشتن یا نداشتن به بچهدارشدن اشتباه است. سعی کنید با پاسخی کوتاه از این سؤال گذر کنید.
بهترین پاسخی که میتوانید بدهید: «هنوز درباره این موضوع تصمیمی نگرفتهایم. من مشتاقم بیشتر درباره این موقعیت شغلی بدانم، میتوانید از این موقعیت و خواستههایتان برایم بیشتر بگویید؟»
مصاحبهکنندگان با پرسیدن این سؤال میخواهند با ایدئالهای شغلی شما بیشتر آشنا شوند و بدانند چه شرایطی را برای کارکردن میپسندید.
ممکن است محیطی را توصیف کنید که هیچ اشتراکی با محیط این موقعیت شغلی نداشته باشد و مصاحبهکننده را ناامید کنید.
یکی از بهترین پاسخها این است: «من در فضایی آرام و بدون همهمه بیشترین بازدهی را دارم. البته منظورم از آرامبودن محیطی خشک و بدون صمیمیت نیست، دوست دارم در عین صمیمیت با همکارانم در فضایی آرامشبخش و بدون هیاهو کار کنم. هم مایل به انجام کارهای انفرادیام و هم از کار تیمی لذت میبرم.»
از بین سوالات مصاحبه استخدامی مصاحبهکنندگان با پرسیدن این سؤال میخواهند بدانند که به شکستخوردن چطور واکنش نشان میدهید. آیا غمگین میشوید و دیگر توان ادامه کار را ندارید یا دوباره از صفر شروع میکنید و به قصد برندهشدن گام برمیدارید.
ممکن است بگویید «من همیشه موفق بودهام و تجربه شکستخوردن ندارم». شاید فکر کنید این بهترین پاسخ است، اما خیر، این بدترین جوابی است که میتوانید به این سؤال بدهید. مگر ممکن است فردی در کار شکست نخورد؟ سعی کنید صادقانه به این سؤال جواب بدهید.
یکی از تجربیات شکست در مسیر کاری را به یاد آورید و دربارهاش صحبت کنید. سعی کنید از تجربهای صحبت کنید که در پایان به موفقیتی شگفتانگیز تبدیل شده است. به عبارت بهتر زمانی را مثال بزنید که شکستخوردنتان انگیزهای شده برای تلاش بیشتر و رسیدن به موفقیت.
انسان جایزالخطاست و ممکن است حتی در موقعیتهای حساس هم اشتباه کند. مصاحبهکنندگان با پرسیدن این سؤال میخواهند بدانند آیا مسئولیت اشتباهاتتان را بر عهده میگیرید یا دیگران را مسئول این اشتباه میدانید. پذیرفتن اشتباهات و تلاش برای رفع آن یکی از مهمترین ویژگیهای کارکنان هر سازمان است.
گفتن «تابهحال اشتباهی از من سر نزده است» مصاحبه کننده را ناامید میکند. همه افراد در کارشان، مخصوصا در دوران شروع کارشان، اشتباهاتی کردهاند و همین اشتباهات اصول کار را به آنها یاد دادهاند.
نکته مهم این است که بدون سرزنش دیگران صادق باشید و توضیح دهید که از اشتباه خود چه آموختهاید و چه کارهایی انجام دادهاید تا مطمئن شوید که این اشتباه دوباره تکرار نمیشود. یکی از پاسخهای مطلوب این است: «در اوایل کارم، یکی از کارها را دیر تحویل دادم که باعث شد ضرر کنیم. از دست خودم خیلی ناراحت بودم، اما به خودم گفتم باید ببینم چه چیزی باعث شد کارم را دیر تحویل بدهم. پس از بررسی وضعیت متوجه شدم باید برخی مهارتهایم را تقویت کنم و از کارفرمایم خواستم در این مسیر به من کمک کند. پس از تلاشهای بسیار به کارمندی منظم تبدیل شدم و دستاوردهای ارزشمندی برای شرکت کسب کردم.»
قطعا هر کسی که برای شغلی جدید درخواست میدهد، انگیزه و هدفی دارد و چیزی از آن شغل نظرش را جلب کرده است. مصاحبهکنندگان میخواهند بدانند چرا برای این موقعیت شغلی درخواست دادهاید و چه هدفی از پیوستن به این تیم دارید.
ممکن است در طول پاسخ به سوالات مصاحبه استخدامی چیزی را مطرح کنید که اصلا مربوط به این شغل نیست. قبل از جوابدادن خوب فکر کنید و پاسخی مرتبط با این موقعیت شغلی بدهید.
هوشمندانهترین پاسخ این است که ویژگیهای این موقعیت شغلی را در پاسختان بگنجانید، مثلا: «چند سالی است که مهارتهای تجزیهوتحلیل داده را کسب کردهام و به دنبال موقعیتی هستم که بتوانم از این مهارتها استفاده کنم و آنها را ارتقا بدهم. همیشه از دیدن تأثیر کارم بر دیگران انگیزه زیادی میگیرم و به دنبال موقعیتی هستم که بتوانم رشد کنم.»
مصاحبهکنندگان میخواهند بدانند توانایی مدیریت زمان، برقراری ارتباط مؤثر با همکاران و تغییر روتینهای کاری را دارید یا خیر. در دنیای کار اتفاقات غیرمنتظره زیادی رخ میدهند و اگر کارکنان توانایی اولویتبندی کارها را نداشته باشند، نمیتوانند بهخوبی به این اتفاقات واکنش نشان دهند.
«در ابتدای هر روز کاری، فهرست کارهایم را مینویسم و آنها را بهترتیب اهمیت اولویتبندی میکنم. از اولین و مهمترین کار شروع میکنم و بهترتیب پیش میروم. با این کار همیشه خیالم راحت است که مهمترین کارهایم را انجام دادهام و اگر به هر دلیلی نتوانم تمام وظایف آن روز را انجام دهم، کارهایی باقی ماندهاند که اهمیت کمتری دارند.»
اگر برای شغل فروش درخواست استخدام دادهاید، در حین پایخ به سوالات مصاحبه استخدامی باید هر آن منتظر باشید که مصاحبهکننده از شما بخواهد در نقش فروشنده او را مجاب به خریدن کالای خود کنید. مصاحبهکننده با طرح این سناریو میخواهد مهارتها و نحوه رفتار شما با مشتری را بسنجد.
هر رفتار غیراصولی یا حرف نامربوط باعث ناامیدی مصاحبهکننده خواهد شد. باید مراقب زبان بدن و نحوه صحبتکردن با مشتری باشید.
آرامش خودتان را حفظ کنید، صاف بنشینید و ارتباط چشمی با مصاحبهکننده برقرار کنید. در ابتدا از نیازهای مشتری سؤال کنید، به حرفهایش خوب گوش بدهید و سپس ویژگیهایی از محصول را بگویید که با نیاز مشتری مرتبط است. نگران نباشید، پاسخ به این درخواست در حین پاسخ به سوالات مصاحبه کاری لزوما نباید به قانع کردن طرف مقابل ختم شود.
این یکی از سؤالات مصاحبه کاری است که به شما اجازه میدهد موضوعات مطرحنشده را بیان کنید و مصاحبهکننده میفهمد که درخواست استخدام شما کاملا جدی است.
ممکن است سؤالی بپرسید که موجب تغییر روند مصاحبه کاری و نظر مصاحبهکننده شود. سؤالات بدیهی و کمارزش نپرسید. سؤالاتی را مطرح کنید که نشانه علاقه شما به دانستن اطلاعات بیشتر درباره این موقعیت شغلی باشند.
میتوانید این سؤالات را مطرح کنید:
این سؤال برای ارزیابی توانایی شما در مواجهه با تغییرات ناگهانی و غیرمنتظره در محیط کار مطرح میشود. کارفرمایان میخواهند بدانند که شما چگونه میتوانید به سرعت خود را با شرایط جدید سازگار کنید و همچنان عملکرد بالایی داشته باشید. انعطافپذیری در محیطهای پویا یکی از ویژگیهای مهم کارمندان موفق است.
ممکن است بدون آمادگی قبلی درباره موقعیتهایی صحبت کنید که در آنها با چالش مواجه شدید یا نتوانستید بهخوبی با تغییرات سازگار شوید. توجه به نحوه بیان این تجربیات اهمیت زیادی دارد.
برای پاسخ مناسب، میتوانید از تجربههایی صحبت کنید که در آنها با موفقیت به تغییرات واکنش نشان دادهاید. مثلاً بگویید: «من تغییرات را فرصتی برای یادگیری و پیشرفت میبینم. در آخرین شغل خود، با تغییری ناگهانی در فرآیندها مواجه شدم، ولی با تحلیل سریع شرایط و همفکری با تیم، توانستیم به بهترین راهحلها برسیم و حتی بهبودی در عملکرد ایجاد کنیم.»
این سؤال به منظور ارزیابی توانایی شما در مدیریت تعارضات در محیط کار مطرح میشود. کارفرمایان میخواهند بدانند که چگونه با همکاران خود ارتباط برقرار میکنید و در مواجهه با اختلاف نظرها چه روشهایی را به کار میبرید تا به راهحلهای سازنده دست یابید. توانایی مدیریت تعارض نشاندهنده مهارتهای ارتباطی قوی، تفکر انتقادی و توانایی کار تیمی شماست. این ویژگیها برای حفظ یک فضای کاری مثبت و افزایش بهرهوری تیمی بسیار حیاتی هستند. همچنین، نشان میدهد که شما میتوانید در شرایط چالشبرانگیز آرامش خود را حفظ کنید و به صورت منطقی و موثر عمل کنید.
نکته فریبنده این سؤال این است که ممکن است مصاحبهکننده بخواهد شما را به صحبت درباره تجربیات منفی یا شکستهایتان وادار کند. ممکن است در پاسخ خود به اشتباهات یا تعارضاتی اشاره کنید که در نهایت نشاندهنده ضعفهای شما باشد. همچنین، ممکن است سعی کند واکنشهای احساسی یا غیرمناسب شما را بسنجید. بنابراین، مهم است که هنگام پاسخ به این سؤال، به جای تمرکز بر جنبههای منفی، بر روی راهحلها و نتایج مثبت تاکید کنید و نشان دهید که چگونه از تجربیات خود درس گرفتهاید و توانستهاید روابط کاری خود را بهبود بخشید.
پاسخ مناسب باید نشاندهنده توانایی شما در مدیریت تعارض به صورت سازنده و حرفهای باشد. به عنوان مثال، میتوانید بگویید: «در صورت بروز تعارض با همکارم، ابتدا سعی میکنم مسئله را از دیدگاه او درک کنم و با برقراری یک گفتگوی صریح و آرام، نقاط نظر هر دو طرف را بررسی کنم. هدف من یافتن راهحلی است که برای هر دو طرف قابل قبول باشد و به بهبود همکاری کمک کند. در صورت نیاز، از راهنمایی مدیر یا منابع انسانی نیز بهره میبرم تا اطمینان حاصل شود که تعارض به شکلی مثبت و موثر حل میشود.» این نوع پاسخ نشان میدهد که شما دارای مهارتهای حل مسئله و توانایی کار تیمی قوی هستید.
این سؤال برای ارزیابی این است که چه عواملی باعث میشوند شما در شغل خود احساس رضایت کنید. کارفرما میخواهد بداند که چه چیزهایی برای شما مهم است و چگونه این عوامل میتوانند بر عملکرد و تعهد شما در کار تأثیر بگذارند.
ممکن است به اشتباه روی مسائل مالی یا موضوعات شخصی تمرکز کنید. در حالی که پاسخ بهتری این است که بر جنبههای حرفهای مانند چالشهای شغلی، یادگیری، و ارتباطات مثبت تأکید کنید.
«من از شغلم زمانی راضی هستم که محیط کاری پویا و چالشی باشد، فرصتی برای یادگیری و رشد حرفهای فراهم کند و بتوانم با تیمی مثبت کار کنم. همچنین، حس مشارکت و اثرگذاری در موفقیتهای تیم برای من بسیار مهم است.»
این سؤال برای ارزیابی توانایی شما در انتقال ایدههای خلاقانه و کاربردی مطرح میشود. کارفرما میخواهد ببیند آیا شما بهطور موثر میتوانید افکار و ایدههای خود را به تیم یا مدیران منتقل کنید و چگونه از آنها برای بهبود عملکرد یا نوآوری در محیط کار استفاده میکنید. همچنین، به دنبال سنجش توانایی شما در تعامل با دیگران و گرفتن بازخورد سازنده است. این مهارتها در محیطهای خلاق و پویا ضروری هستند، بهویژه در پروژههایی که نیاز به همکاری گروهی و تبادل نظرهای مداوم دارد.
فریبندگی این سؤال در این است که اگر در بیان ایدههای خود تردید کنید یا آنها را پیچیده و مبهم بیان کنید، ممکن است نشان دهید که مهارت کافی در انتقال مفاهیم ندارید. همچنین، بیان صرفاً جنبههای خلاقانه بدون در نظر گرفتن جنبههای اجرایی یا توجه به بازخوردهای دیگران میتواند نشانهی عدم هماهنگی با تیم باشد. برای یک پاسخ خوب، باید علاوه بر خلاقیت، مهارت در سادهسازی و ارتباط مؤثر را نیز نشان دهید تا مصاحبهکننده درک کند که شما علاوه بر داشتن ایدههای خوب، توانایی به اشتراکگذاری آنها به شیوهای مناسب را دارید.
پاسخی که نشان دهد شما بهخوبی میتوانید ایدههایتان را سازماندهی و ارائه کنید، بسیار مؤثر است. مثلاً میتوانید بگویید: «ابتدا ایده خود را به شکل یک طرح اولیه آماده میکنم و بر اساس تحقیق و تحلیل آن را پشتیبانی میکنم. سپس، در جلسات تیمی یا با مدیران، ایده را به شیوهای ساده و روشن ارائه میدهم تا همه جنبهها و مزایای آن را درک کنند. در عین حال، آمادهام که نظرات و بازخوردهای دیگران را نیز بشنوم و آنها را در بهبود ایده اعمال کنم. این فرآیند به من کمک میکند تا نهتنها ایدههای خلاقانهای داشته باشم، بلکه آنها را بهصورت اجرایی و عملی در تیم پیاده کنم.»
این سؤال برای ارزیابی انگیزههای درونی و استراتژیهای شما برای حفظ تمرکز و پیشروی به سمت اهداف طراحی شده است. کارفرما میخواهد بداند که چگونه انگیزه خود را در شرایط سخت حفظ میکنید و از چه روشهایی برای تقویت انگیزه استفاده میکنید. توانایی حفظ انگیزه در مواجهه با چالشها، نشاندهنده پایداری و تعهد شما به موفقیت است.
این سؤال ممکن است شما را به سمت پاسخی کلیشهای یا سطحی سوق دهد، در حالی که کارفرما به دنبال درک عمیقتری از انگیزههای شخصی و روشهای عملی شما برای حفظ آن است. بیان یک پاسخ صرفاً تئوریک و بدون ارائه مثالهای عملی میتواند تأثیر کمتری داشته باشد. همچنین، تمرکز بیش از حد بر انگیزههای بیرونی مثل تشویق مالی یا تحسین، ممکن است نشاندهنده کمبود انگیزههای درونی باشد.
پاسخ مناسب باید نشان دهد که شما انگیزه خود را از ترکیبی از اهداف کوتاهمدت و بلندمدت میگیرید و چطور این اهداف را به گامهای عملی تقسیم میکنید. مثلاً بگویید: «برای رسیدن به اهدافم، آنها را به مراحل کوچکتر تقسیم میکنم و با تمرکز بر هر مرحله و مشاهده پیشرفت خود، انگیزهام را تقویت میکنم. همچنین، سعی میکنم از بازخوردهای مثبت و یادگیری از چالشها بهعنوان فرصتی برای رشد استفاده کنم. از تعیین جوایز کوچک برای خودم پس از رسیدن به مراحل مهم هم بهره میگیرم تا مسیر را برای خودم لذتبخشتر کنم.» این نوع پاسخ تعهد شما به هدفگذاری و پیگیری منظم را نشان میدهد.
این سؤال به منظور ارزیابی توانایی شما در مواجهه با بازخوردهای منفی مطرح میشود. کارفرما میخواهد بداند که آیا میتوانید انتقادها را بهعنوان فرصتی برای بهبود بپذیرید یا اینکه آنها را شخصی تلقی میکنید. مدیریت بازخورد منفی نشاندهنده بلوغ فکری و حرفهای شماست.
ممکن است در پاسخ به این سؤال از مواجهه با بازخورد منفی دفاعی شوید یا به جای پذیرش آن، تمرکز بر توضیح اشتباهات خود بگذارید. این مسئله میتواند نشان دهد که در پذیرش بازخورد سازنده مشکل دارید.
«وقتی بازخورد منفی دریافت میکنم، سعی میکنم آن را بهعنوان فرصتی برای رشد ببینم. ابتدا با دقت به بازخورد گوش میدهم تا موضوع را کاملاً درک کنم. سپس، به جای واکنش احساسی، از ارائهدهنده بازخورد سوالاتی میپرسم تا جوانب بیشتری از موضوع روشن شود. این روند به من کمک میکند که نقاط ضعفم را شناسایی و برای بهبود آنها برنامهریزی کنم. در نهایت، بازخوردها را بهعنوان ابزاری برای پیشرفت میپذیرم، نه نقد شخصیتی.»
این سؤال برای ارزیابی مهارتهای مدیریت زمان و توانایی شما در تعیین اولویتها در شرایط پرفشار مطرح میشود. کارفرما میخواهد بداند که آیا میتوانید در زمانهای محدود همچنان کارآمد باشید و به وظایف مهمتر تمرکز کنید.
این سؤال میتواند شما را وادار کند به جای ارائه یک روش منظم، به صورت کلی پاسخ دهید. تمرکز بر اولویتبندی بدون توضیح روشهای مشخص ممکن است از نظر مصاحبهکننده کافی نباشد.
«برای اولویتبندی وظایف در زمان محدود، ابتدا وظایف را بر اساس اهمیت و تأثیر آنها روی پروژه یا تیم ارزیابی میکنم. سپس با استفاده از ابزارهای مدیریت زمان مانند لیست کارها یا تکنیک ماتریس آیزنهاور، وظایفی که فوری و مهم هستند را در اولویت قرار میدهم. اگر لازم باشد، از همکاران یا مدیران هم مشورت میگیرم تا مطمئن شوم تمرکزم بر روی وظایف کلیدی است. همچنین سعی میکنم هر مرحله را به بخشهای کوچکتری تقسیم کنم تا در کوتاهترین زمان به نتایج ملموس دست یابم.»
این نوع پاسخ نشاندهنده روشهای عملی و سازماندهیشده شما در مدیریت زمان است.
این سؤال برای ارزیابی توانایی شما در مدیریت فشار و شناسایی شرایطی که ممکن است عملکردتان را تحت تأثیر قرار دهد مطرح میشود. کارفرما میخواهد بداند که چگونه در موقعیتهای پرفشار رفتار میکنید و تا چه اندازه قادر به حفظ عملکرد و تمرکز هستید.
ممکن است این سؤال شما را وادار کند تا به موقعیتهایی اشاره کنید که نمیتوانید تحت فشار کار کنید. این میتواند ضعفهایی را آشکار کند که کارفرما ممکن است نخواهد با آنها مواجه شود.
«من معمولاً در شرایطی که حجم کاری زیاد و مهلتهای محدودی وجود دارد، فشار بیشتری احساس میکنم. با این حال، در چنین شرایطی تلاش میکنم با سازماندهی بهتر و تمرکز بر اولویتها، فشار را مدیریت کنم. یکی از روشهای من تقسیم وظایف بزرگ به بخشهای کوچکتر و انجام آنها بهتدریج است. همچنین، همکاری و درخواست کمک از تیم در مواقع ضروری به من کمک میکند تا بتوانم از منابع بیشتری بهره بگیرم و کارها را در مهلت مقرر به انجام برسانم. بهطور کلی، از فشار بهعنوان فرصتی برای یادگیری و بهبود عملکرد استفاده میکنم و سعی میکنم آن را به چالش تبدیل کنم.»
این نوع پاسخ نشاندهنده توانایی شما در مدیریت فشار و استفاده از راهکارهای مؤثر برای مقابله با شرایط دشوار است.
این سؤال به منظور ارزیابی میزان علاقه شما به یادگیری و رشد حرفهای مطرح میشود. کارفرما میخواهد بداند که آیا به دنبال فرصتهایی برای توسعه مهارتهای جدید هستید و چگونه این فرآیند را دنبال میکنید. این مهارتها نشاندهنده اشتیاق شما به پیشرفت و توانایی انطباق با محیطهای پویا است.
ممکن است به این سؤال فقط با ذکر تمایل به یادگیری پاسخ دهید بدون اینکه بهصورت عملی نشان دهید که چه زمانی و چگونه این کار را انجام میدهید.
«من بهطور مداوم به دنبال یادگیری مهارتهای جدید هستم، بهویژه زمانی که با چالشهای جدید یا نیازهای نوظهور در کار روبهرو میشوم. زمانی که حس کنم مهارتی میتواند کارایی و اثربخشی مرا افزایش دهد، بهدنبال یادگیری آن میروم. مثلاً در آخرین پروژهای که کار کردم، نیاز به استفاده از یک نرمافزار جدید داشتم، بنابراین دورهای را برای یادگیری آن نرمافزار گذراندم. همچنین در مواقعی که میبینم تکنولوژی یا رویکردهای جدید میتوانند به بهبود عملکردم کمک کنند، انگیزه پیدا میکنم که آنها را یاد بگیرم. یادگیری مداوم به من کمک میکند که همواره بهروز و انعطافپذیر باشم.»
این پاسخ نشاندهنده انگیزه درونی شما برای یادگیری و تطبیق با شرایط جدید است.
سؤال درباره تعادل بین کار و زندگی بهطور مستقیم به توانایی شما در مدیریت زمان و اولویتها اشاره دارد. کارفرمایان میخواهند بدانند که آیا میتوانید در محیط کار استرس و فشار را کنترل کنید و در عین حال کیفیت کارتان را حفظ کنید. این سؤال همچنین نشاندهنده توجه شما به سلامت روان و زندگی شخصیتان است، که در دنیای امروز اهمیت زیادی دارد.
نکته فریبنده این سؤال این است که ممکن است فکر کنید تنها پاسخ درست، صحبت درباره زمانهای کاری و دستاوردهاست. در حقیقت، کارفرماها به تعادل واقعی بین کار و زندگی و روشهای شما در حفظ سلامت روان و روابط شخصی اهمیت میدهند. از این رو، پاسخ شما باید شامل جنبههای شخصی و حرفهای باشد.
برای حفظ تعادل بین کار و زندگی، من به برنامهریزی دقیق زمان خود اهمیت میدهم. هر روز زمانی را برای استراحت و فعالیتهای خارج از کار اختصاص میدهم، مانند ورزش یا گذراندن وقت با خانواده. همچنین، سعی میکنم مرزهای مشخصی بین کار و زندگی شخصیام تعیین کنم تا از خستگی و استرس جلوگیری کنم. این رویکرد به من کمک میکند تا با انرژی بیشتری به کارم بازگردم و همچنین از زندگیام لذت ببرم.
این سؤالات با رویکرد شواهد رفتاری گذشتهٔ شما، سعی در پیشبینی رفتار آینده دارند.
معمولاً در پایان هر مصاحبه، فرصت پرسش در اختیار شما قرار میگیرد. این سؤالات نه تنها کنجکاوی شما را نشان میدهند، بلکه میزان آگاهی، علاقهمندی و حرفهایبودن شما را نیز منعکس میکنند.
پاسخ ها