ما در دنیایی زندگی میکنیم که نیمی از جمعیت آن، یعنی زنان، همهروزه و صرفاً بهخاطر جنسیتشان در معرض خشونت قرار میگیرند. انواع خشونت علیه زنان و دختران، یکی از شایعترین نقضهای حقوق بشر است و عواقب روانی، جسمی و حتی اقتصادی زیادی در پی دارد. بهعلاوه، مانع از مشارکت کامل آنها در جامعه میشود و آنها را در معرض سایر شکلهای خشونت مانند کودکهمسری، خشونت آنلاین و… قرار میدهد. با توجه به شیوع روزافزون این پدیده، همه ما باید با انواع مختلف خشونت علیه زنان و دختران آشنا شویم و هر کدام از ما در حد توانمان، برای مقابله با آن تلاش کنیم. در ادامه، میخواهیم با شما درباره اشکال مختلف خشونت علیه زنان صحبت کنیم و راهکارهایی را هم برای کاهش آن در اختیار شما قرار دهیم. برای آنکه در این زمینه به آگاهی بیشتری برسید، حتما تا انتهای این مطلب با ما همراه باشید.
هر ساله میلیونها زن در سراسر جهان، خشونت را تجربه میکنند و بهجای اینکه مورد احترام و تقدیر قرار بگیرند، از آنها سواستفاده میشود. اما شکلهای مختلف خشونت علیه زنان چیست؟ از کجا میتوانیم این قبیل رفتارها را شناسایی و با آنها مقابله کنیم؟ اولین و مهمترین گام، آشنایی با مصداقهای این نوع خشونت است. در زیر، انواع مختلف خشونت علیه زنان و دختران معرفی و بهطور کامل بررسی شده است:
یکی از شایعترین و مخربترین شکلهای خشونت علیه زنان و دختران، خشونت خانگی است. این نوع خشونت که اغلب در روابط صمیمی و خانوادگی رخ میدهد، تبعات جبرانناپذیری برای قربانیان بههمراه دارد. خشونت خانگی تنها به اقدامات فیزیکی محدود نمیشود و مجموعهای از رفتارهای کنترلگرانه، تهدیدآمیز و توهینآمیز را دربرمیگیرد. خشونت خانگی را میتوان به صورت زیر دستهبندی کرد:
هر نوع رفتار جنسی آسیبزننده از جمله تماسهای جنسی اجباری، آزار کلامی، تهدیدات، تعرض جنسی و… در دسته آزار و خشونت جنسی قرار میگیرد. این نوع از خشونت علیه زنان و دختران، میتواند پیامدهای روانی و جسمی درازمدت یا کوتاهمدتی برای بانوان داشته باشد. خشونت جنسی میتواند شامل موارد زیر باشد:
هر نوع رفتار یا اقدام جنسی از نوع کلامی، غیر کلامی و فیزیکی، در دسته آزار جنسی قرار میگیرد. شوخیهای جنسی، ارسال پیامهای آزاردهنده، لمس فیزیکی نامطلوب یا فشار به فرد برای پذیرش رابطه جنسی، از مصادیق بارز این نوع از خشونت علیه زنان هستند. این رفتارها که عموما در محیطهای کاری، آموزشی یا اجتماعی بروز پیدا میکنند، مواردی مانند نگاههای آزاردهنده یا اظهار نظرهای جنسی درباره ظاهر یا بدن فرد را نیز شامل میشوند.
تجاوز جنسی، به هر نوع نفوذ جنسی گفته میشود که بدون رضایت فرد باشد یا بهواسطه تهدید، زور، فریب، اجبار یا سواستفاده از آسیبپذیری انجام شود. این نوع از خشونت، ممکن است توسط فردی ناشناس یا آشنا انجام شود و حتی در چارچوب ازدواج و روابط زناشویی نیز رخ دهد. تجاوز جنسی، علاوه بر آسیبهای جسمی و روانی، میتواند آسیبهای اجتماعی و حقوقی گستردهای را در پی داشته باشد.
منظور از استثمار جنسی، سواستفاده از آسیبپذیری، قدرت یا اعتماد فرد است. این سواستفاده، ممکن است با هدف بهرهبرداری مالی، اجتماعی، سیاسی یا جنسی از فرد انجام شود. اگر فرد مجبور به تنفروشی یا انجام اعمال جنسی تحت فشار یا تهدید شود نیز خشونت جنسی از نوع استثمار رخ میدهد.
در شرایط جنگی و بحرانها، زنان بیشتر در معرض انواع خشونتهای جنسی قرار میگیرند. تجاوز گروهی، بردگی جنسی، حاملگی اجباری، عقیمسازی اجباری، استفاده از قرصهای ضدبارداری تحت فشار و سقط جنین اجباری از این قبیل آزار جنسی هستند. در بسیاری از مناطق جنگی، زنان عموماً بهجای ابزار جنگی مورد استفاده قرار میگیرند و حقوق اولیه انسانی آنها بهطور سیستماتیک نقض میشود.
قاچاق انسان، جرمی است که در آن انسانها بهجای کالا مورد معامله قرار میگیرند. قاچاق انسان به شکلهای مختلف انجام میشود و در این فرایند معمولاً زنان و دختران بیشترین آسیب را متحمل میشوند. هر چند که این افراد معمولاً برای بهرهبرداری جنسی قاچاق میشوند، اما قاچاقچیان ممکن است از آنها برای کار اجباری، استثمار جنسی یا حتی خرید و فروش اعضای بدن نیز سواستفاده کنند.
در این پروسه، افراد به کار در شرایطی بسیار سخت و غیرانسانی مانند تولید محتواهای پورنوگرافی، روسپیگری یا حتی بردههای جنسی در شبکههای قاچاق، وادار میشوند. قاچاق انسان نهتنها حقوق فردی و اجتماعی قربانیان را نقض میکند، بلکه موجب آسیبهای جسمی و روانی شدید به آنها میشود که آثار آن تا مدتها باقی میماند.
زنکشی، یکی از وحشیانهترین انواع خشونت علیه زنان و دختران است و زمانی رخ میدهد که یک زن یا دختر صرفاً بهخاطر جنسیت خود به قتل میرسد. انگیزه این قتلها ممکن است تبعیض جنسیتی، کلیشههای جنسیتی، نابرابری قدرت بین زنان و مردان و باشد. جالب است بدانید که بسیاری از این قتلها با سابقه خشونت فیزیکی، آزار جنسی یا خشونت روانی همراه هستند.
در مواردی مانند قاچاق انسان، بردهداری و کار اجباری نیز زنکشی بهوفور رخ میدهد. علاوه بر این موارد، زنکشی میتواند ناشی از قتلهای ناموسی باشد. در این حالت، اعضای یک خانواده ممکن است بنا به دلایلی که خلاف فرهنگ خانوادگی است یا بیآبرویی و بیشرمی تلقی میشود، زنان خود را به قتل برساند.
متأسفانه، خشونت علیه زنان تنها به ضرب و شتم و آزار فیزیکی محدود نمیشود. حتی بعضی از رفتارها که بهظاهر بیضرر بهنظر میرسند و در عرف یک کشور یا فرهنگ خانواده نهادینه شدهاند نیز ناقض جدی حقوق بشر زنان و دختران هستند. یکی از این اعمال شوم، ختنه زنان است. عموماً، دختران خردسال در معرض این عمل وحشیانه قرار میگیرند. ختنه زنان نهتنها هیچ فایدهای ندارد، بلکه ممکن است عوارض جدی و طولانیمدتی از جمله خونریزی، عفونت، مشکلات ادراری و حتی مرگ به دنبال داشته باشد. بهعلاوه، ختنه ممکن است آسیبهای روانی جدی از جمله اضطراب، افسردگی و کاهش اعتمادبهنفس را نیز بههمراه داشته باشد.
از دیگر اعمالی که میتوان در این مورد به آن اشاره کرد، ازدواج اجباری و زودهنگام است. این اقدام نهتنها حقوق کودکان را نقض میکند، بلکه عواقبی جدی برای سلامت جسمی و روانی دختران بههمراه دارد. بارداریهای زودرس و مکرر، افزایش خطر مرگومیر مادران، ترک تحصیل اجباری و… از دیگر پیامدهای ازدواج زودهنگام هستند. این اعمال وحشیانه نه تنها سلامت جسمی و روانی زنان را بهخطر میاندازند، بلکه تجاوز به حق سلامتی، امنیت و کرامت انسانی آنان نیز محسوب میشوند.
امروزه که فناوری و اینترنت به بخشی جداییناپذیر از زندگی ما تبدیل شدهاند، متأسفانه شاهد شکل جدیدی از خشونت علیه زنان هستیم. منظور از این مدل خشونت، هرگونه عمل زیانباری است که از طریق ابزارهای دیجیتال یا فناوریهای ارتباطی تشدید یا تسهیل میشود. این اقدامات یا در فضای آنلاین رخ میدهند یا بهصورت آفلاین و از طریق استفاده از ابزارهای فناورانه مانند کنترل محل زندگی یک زن از طریق ردیاب GPS انجام شود. چنین اعمال خشونتامیزی ممکن است آسیب جسمی، جنسی، روانی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی را به بانوان وارد کرده و حقوق و آزادی آنها را نقض کنند.
خشونت علیه زنان از این طریق، هم سایر الگوهای آزار و اذیت مانند خشونت خانگی را تشدید میکند و اشکال جدید از خشونت مانند سواستفاده از تصاویر، جعل اطلاعات با استفاده از هوش مصنوعی ایجاد میکنند. هرچند که همه زنان و دختران در معرض چنین خشونتهایی قرار دارند، اما برخی گروهها از جمله روزنامهنگارها، فعالان حقوق بشر، فعالان فمنیست، سیاستمداران و… بیشتر از سایرین ممکن است چنین آزارهایی را تجربه کنند. خشونت در شبکه های اجتماعی و مبتنی بر تکنولوژی میتواند شامل موارد زیر باشد:
همانطور که پیش از این نیز گفته شد، همه روز زنان و دختران زیادی در معرض خشونت قرار میگیرند. این مسئله در زمان بروز بحرانهایی مانند جنگ تشدید میشود. متاسفانه زنان و دخترانی که به اقلیتهای قومی تعلق دارند، بیشتر در معرض چنین خشونتهایی قرار میگیرند و دسترسی آنها به خدمات حمایتی نیز محدودتر است. به همین دلیل، باید بتوانیم روشهایی برای مقابله با خشونت علیه زنان پیدا کنیم و در حد توان، اقداماتی در این راستان انجام دهیم. در زیر، ۵ روش کاربردی در این زمینه معرفی شده است:
در بسیاری از جوامع محلی، بعضی از دختران بنا به دلایلی مانند ازدواج زودهنگام، بارداری در سن بسیار کم، فقر و مواردی از این قبیل، محبور به ترک تحصیل و خانهنشینی شوند. در صورت امکان، باید موانعی را که مانع از ادامه تحصیل دختران میشوند، از سر راه برداریم. از طریق آموزش و تحصیل، دختران امنیت، سلامت، استقلال و خودشکوفایی بیشتری را تجربه خواهند کرد. بهعلاوه، آموزش، سلاحی قدرتمند در برابر خشونت و نابرابری است و به دختران کمک میکند آیندهای بهتر را برای خود و جامعهشان رقم بزنند.
منزویکردن زنان و عدم حضور آنها در فعالیتهای اقتصادی، آزادی و فرصتهای آنها را محدود میکند. بنابراین، یکی از مؤثرترین راهکارها برای مقابله با خشونت علیه زنان، توانمندسازی اقتصادی آنها است. اگر زنان بتوانند منبع درآمدی برای خود داشته باشند، از وابستگی مالی رها میشوند و بهتر میتوانند از استقلال شخصیتی و اجتماعی خود دفاع کنند. در نتیجه، قدرت بیشتری برای مقابله با خشونت دارند و میتوانند زندگی مستقلتری داشته باشند. سعی کنید مایحتاج روزانه خود را از زنان صاحب کسبوکار تهیه کنید و در حد توان خود، از تلاش بانوان برای درآمدزایی و آغاز فعالیتهای اقتصادی، حمایت کنید.
یکی از روشهای افزایش و بهبود استقلال بانوان، اعطای کمکهای نقدی مستقیم به آنها است. این کار، باعث میشود زنان بتوانند بهطور مستقل نیازهای خود و خانوادهشان را اولویتبندی و تامین کنند. با ارائه کمکهای نقدی یا دادن پول از طریق انتقال به کارت شتاب، باعث میشود زنان در معرض خشونت، بهراحتی و با امنیت بالا، به منابع مالی دسترسی پیدا کنند. از این طریق، زنان و دختران قدرت انتخاب پیدا میکنند و نیازهای ضروری آنها مانند غذا، مسکن و مراقبتهای بهداشتی، برطرف میشود.
برای اینکه خشونت علیه زنان ریشهکن شود، مشارکت همه اعضای جامعه بهویژه مردان، ضروری است. با توجه به اینکه باورهای غلط و نابرابریهای جنسیتی ریشه خشونت علیه زنان و دختران است، مردان نیز باید در مبارزه علیه این خشونتها، نقش فعالی داشته باشند. مردان باید نگرشهای خود را نسبت به زنان تغییر دهند و به الگوی مثبتی برای سایر مردان تبدیل شوند. همچنین، آنها میتوانند از قربانیان خشونت حمایت کنند و آنها را در دفاع از حقوقشان و انواع خودمراقبتی یاری برسانند. با حضور مردان در این مبارزه، میتوانیم به جامعهای عادلانه و برابر دست پیدا کنیم.
در حال حاضر، مؤسساتی در سراسر جهان برای پایاندادن به خشونت علیه زنان، فعالیت میکنند. متأسفانه، بودجهای که به این مؤسسات تعلق میگیرد، بسیار ناچیز است. در صورت تمایل، میتوانید برای این مؤسسهها اعانه جمع کنید یا از نظر مالی از اقدامات آنها حمایت کنید. همچنین، با توجه به اینکه نابرابری جنسیتی علت اصلی خشونت علیه زنان است، رهبران باید برابری جنسیتی را اولویت اول اقدامات بشردوستانه خود قرار دهند و با هدف توانمندسازی بانوان در سراسر جهان، با سازمانهای حمایت از حقوق زنان همکاری کنند.
۲۵ نوامبر روی جهانی مبارزه با خشونت علیه زنان نامگذاری شده است. علت نامگذاری این روز، پاسداشت تلاشهای مستمر و مبارزه طولانی خواهران میرابال، سه فعال سیاسی دومینیکنی بوده است. این سه خواهر که پاتریا، مینروا و ماریا ترسا نام داشتند، در ۲۵ نوامبر سال ۱۹۶۰ بهخاطر فعالیتهای سیاسی خود علیه رافائل تروخیو، دیکتاتور جمهوری دومینیکن، به قتل رسیدند.
خشونت علیه زنان، ریشه در نابرابریهای جنسیتی، باورهای فرهنگی و نابرابری در ساختارهای قدرت دارد و این روز بیش از هر چیزی باید فرصتی برای افزایش آگاهی عمومی در مورد انواع خشونت علیه زنان و دختران، محکومکردن این رفتارهای ناپسند و حمایت از قربانیان باشد. برای ریشهکن کردن این پدیده اجتماعی شوم، به تلاشهای جمعی از جمله تصویب قوانین حمایتی، ایجاد مراکز مشاوره برای حمایت از قربانیان، آموزش و آگاهیرسانی و تغییر نگرشهای اجتماعی نیاز داریم.
خشونت علیه زنان و دختران، مستلزم تلاشهای گروهی و همکاری تمامی اعضای جامعه است. دولتها باید با تصویب قوانین حمایتی و فراهمکردن زیرساختهای لازم، از حقوق زنان دفاع کنند. سازمانهای مدنی نیز باید برای افزایش آگاهی جامعه و حمایت از قربانیان، نهایت تلاش خود را بکنند. در نهایت، هر یک از ما بهعنوان عضوی از جامعه، مسئول هستیم با تغییر نگرش و رفتارهای خود، تلاش برای آگاهی در این زمینه گام برداریم و مثلا علامت خشونت خانگی را یاد بگیریم.
تجربه خشونت خانگی داشتهاید؟ اگر کسی درباره اینکه مورد خشونت قرار گرفته است با شما صحبت کند، چطور واکنش نشان میدهید؟ فکر میکنید برای مقابله با خشونت علیه زنان و دختران چه اقدامات دیگری نیز میتوان انجام داد؟
پاسخ ها