علم پیامبران: نوری الهی در ظلمت جهل
در این مقاله از ، با علم پیامبران آشنا می شوید. پیامبران الهی، سفیران نجات و هدایت بشر، همواره نقشی محوری در تاریخ انسانیت ایفا کردهاند. رسالت ایشان، فراتر از ارائه معارف دینی و قوانین الهی، به قلمرو علم نیز گسترش مییابد. علم پیامبران، نوری الهی در ظلمت جهل بشری است که مسیر سعادت و رستگاری را روشن میسازد.
علم پیامبران الهی، نوری تابناک در ظلمت جهل بشری است. این علم، هدایتی الهی است که انسان را از تاریکی گمراهی به سوی روشنایی حقیقت رهنمون می سازد.
پیامبران الهی، واسطه های فیض الهی و مربیان نفوس بشری هستند. خداوند متعال آنان را به علومی مجهز ساخته است که برای هدایت و رهبری انسان ها در مسیر سعادت و رستگاری ضروری است.
بر اساس آیات قرآن و روایات اسلامی، منشا علم پیامبران علم لایزال الهی است؛ علمیکه به واسطهی فرشتهی وحی در بیداری، یا رؤیاهای صادق، و یا توسط پیامبران پیشین و مانند آنها، به پیامبران داده میشد. این علم را در اصطلاح «علم لدنی» (علم خدادادی) میگویند.
علم پیامبران الهی از منشأ الهی سرچشمه می گیرد. این علم از طریق وحی الهی به آنان القا می شود. وحی، تجلی اراده الهی در قالب کلام، نوشته یا رؤیا است که بر پیامبران نازل می شود.
اول این که علم پیامبر، علمی الهی است، این علم را از طرف خداوند و بدون تعلیم و تعلم فرا گرفتهاست، این گونه نبوده است که در پیشگاه استاد زانو بزند و کلمات و جملات را به تدریج از معلم فرا بگیرد بلکه دفعتاً خداوند متعال پنجرههای ملکوت را به روی آنها باز کرده و آنها را عالم به علوم خود قرار داده است.
در واقع علوم اکتسابی و مدرسها، نوعاً علوم ظنی است و علم پیامبر ، علم استاد و شاگردی و به اصطلاح علم مدرسها نیست، بلکه چشم ایشان به حقایق عالم باز است و علم ایشان علمی قطعی و بدون ابهام است که از منبع اصلی علم؛ یعنی خداوند متعال به ایشان رسیده است.
برای مثال درباره حضرت خضر ـ که برخی احتمال پیامبر بودنش را دادهاند ـ میخوانیم: (فَوَجَدا عَبْداً مِنْ عِبادِنا آتَیْناهُ رَحْمَةً مِنْ عِنْدِنا وَ عَلَّمْناهُ مِنْ لَدُنّا عِلْماً) پس (موسی و یوشع) بندهای از بندگان ما را (حضرت خضر را) یافتند که او را از پیش خود رحمتی داده بودیم و او را علمیاز نزد خودمان تعلیم داده بودیم. و یا خداوند در مورد پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)میفرماید: (وَ قَدْ آتَیْناکَ مِنْ لَدُنّا ذِکْراً) و ما از ناحیه خود ذکر به تو دادیم.
پیامبران الهی موظفند که علم خود را به بشریت ابلاغ کنند و آنان را به سوی حق و حقیقت رهنمون سازند. آنان باید با تعلیم و تربیت نفوس، زمینه را برای رشد و تعالی انسان ها فراهم آورند.
علم پیامبران را می توان به دو دسته کلی تقسیم کرد:
• علم لدنی: این علم، علم ذاتی و فطری پیامبران است که از جانب خداوند متعال به آنان موهبت شده است. علم لدنی، شامل علومی از قبیل توحید، معاد، نبوت و امامت است.
• علم اکتسابی (وحیانی): این علم، از طریق وحی الهی به پیامبران آموخته می شود. علم اکتسابی، شامل علومی از قبیل احکام شرعی، تاریخ انبیاء و امم گذشته و معجزات است.
لدنی بودن علم پیامبر از نظر آیات قرآنی
آیات فراوانی، لدّنی بودن علم پیامبران را بیان می کند:
۱. درباره حضرت داود و حضرت سلیمان(علیهما السلام): (وَ لَقَدْ آتَینا داوُدَ وَ سُلَیمانَ عِلْماً وَ قالاَ الْحَمْدُ لِلّهِ الَّذِی فَضَّلَنا عَلی کثِیر مِنْ عِبادِهِ الْمُؤْمِنِینَ)؛ [سوره نمل آیه 15] ما به داود و سلیمان علم قابل ملاحظه ای بخشیدیم، و آن ها گفتند: حمد از آن خداوندی است که ما را بر بسیاری از بندگانش برتری بخشید.
۲. درباره ی حضرت لوط(علیه السلام): (وَ لُوطاً آتَیناهُ حُکماً وَ عِلْماً)؛ [سوره انبیاء آیه 74] و لوط را (به یاد آور) که به او حکم و علم دادیم.
۳. درباره پیامبر اسلام(صلی الله علیه وآله): (وَ أَنْزَلَ اللّهُ عَلَیک الْکتابَ وَ الْحِکمَه وَ عَلَّمَک ما لَمْ تَکنْ تَعْلَمُ...)؛ [سوره نساء آیه 113] [سوره طه آیه 114] و خداوند کتاب و حکمت بر تو نازل کرد و آنچه را نمی دانستی به تو آموخت و فضل خدا بر تو بزرگ بود.
در روایات نیز به خدادادی بودن علم پیامبران تصریح شده است.
از نظر عقلی نیز ممکن نیست که علم پیامبران از راه های عادی، مانند آموختن از استاد، به دست آمده باشد؛ زیرا:
اولا: پیامبران برای پیش برد اهداف مقدس خود به علومی نیاز داشتند که آموزش آن ها از عهده انسان های عادی خارج است؛ مانند علم غیب و خبر دادن از آینده و مانند آن.
ثانیاً: پیامبران دارای علومی بودند که در آن زمان کسی از آن ها آگاهی نداشت؛ مانند دانش ساختن زره که به حضرت داود(علیه السلام)داده شد.
ثالثاً: اگر علم پیامبران علم مدرسه ای بود، اطمینان لازم برای مردم برای پیروی از آنان، به وجود نمی آمد؛ زیرا هر آینه احتمال می دانند که رهنمودها و خبرهای آنان، ساخته فکر بشر بوده و از جانب پروردگار نباشد.
رابعاً: اگر علم پیامبران علم مدرسه ای بود، از نظر روان شناختی، خود آموزگار و یا دیگران بر پیامبر منّت می گذاشتند و مرتب او را سرزنش می کردند، و مفاسد متعدد دیگری که با اندکی تأمل در مساله، آشکار می گردد و به جهت اختصار از بیان آن ها صرف نظر می شود.
یکی از امتیازات پیامبران الهی علم است. علم یکی از ویژگیهای مشترک پیامبران الهی است و البته علم پیامبر چند شاخصه دارد و چند ویژگی در علم آنها وجود دارد. علم پیامبران الهی دارای ویژگی های منحصر به فردی است که آن را از سایر علوم متمایز می سازد. این ویژگی ها عبارتند از:
• علم آنها الهی است.
• علم پیامبران درجات مختلفی دارد.
• هر چه بشر در مسیر کمال نیاز دارد می دانند.
• صحت و قطعیّت: علم پیامبران الهی از هرگونه خطا و اشتباهی مصون است.
• جامعیت: علم پیامبران الهی، شامل تمام علومی است که برای هدایت و رهبری انسان ها در مسیر سعادت و رستگاری ضروری است.
• ابدیت: علم پیامبران الهی، جاودانه و همیشگی است و منحصر به زمان و مکان خاصی نیست و تا ابد باقی خواهد ماند.
• تأثیر گذاری: علم پیامبران الهی، دارای قدرت نفوذ و تأثیر گذاری در قلوب و جان ها است.
وظایف پیامبران در قبال علم الهی
• علم پیامبران الهی، از اهمیت فوق العاده ای برخوردار است. این علم، چراغ راه بشریت در ظلمت جهل و گمراهی است.
• علم پیامبران، مبنای دین و شریعت الهی است. احکام و دستورات الهی، بر پایه ی علم نبوی استوار شده است.
• علم پیامبران، کلید سعادت و رستگاری انسان ها در دنیا و آخرت است.
علم پیامبران، نقشی اساسی در هدایت و رهبری بشریت ایفا میکند. از جمله کارکردهای علم پیامبران میتوان به موارد ذیل اشاره کرد:
بیان معارف الهی: پیامبران، با استفاده از علم خود، حقایق و معارف الهی را به مردم ابلاغ میکنند و آنان را از ظلمت جهل و گمراهی به سوی نور معرفت و رستگاری رهنمون میشوند.
تبیین احکام شرعی: پیامبران، با اتکا به علم الهی خود، احکام و قوانین الهی را برای مردم تبیین میکنند و راه صحیح زندگی بر اساس آموزههای دینی را به آنان نشان میدهند.
رهبری و هدایت جامعه: پیامبران، با استفاده از علم و حکمت خود، رهبری و هدایت جامعه را بر عهده میگیرند و مردم را به سوی صلح و عدالت و سعادت حقیقی رهنمون میشوند.
علم پیامبران، در تناقضی با علم بشری نیست، بلکه مکمل آن است. علم بشری، تا حدی میتواند انسان را در شناخت هستی یاری کند. علم بشری، تا جایی که در مسیر الهی گام بردارد و از وحی الهی سرچشمه بگیرد، ارزشمند و قابل احترام است. اما علم بشری، به تنهایی قادر به پاسخگویی به تمامی نیازهای معنوی و معرفتی انسان نیست و برای دستیابی به حقیقت مطلق و سعادت حقیقی، نیازمند هدایت و راهنمایی انبیاء الهی است.
علم پیامبران، نوری تابناک در مسیر معرفت است که میتواند به بسیاری از شبهات و پرسشهای بشری پاسخ دهد. مطالعه و تدبر در سیره و آموزههای انبیاء الهی، راه را برای یافتن حقیقت و رستگاری حقیقی هموار میسازد.
در پایان، لازم به ذکر است که بحث پیرامون علم پیامبران، موضوعی عمیق و گسترده است که در این مجال مختصر نمیتوان به تمامی ابعاد آن پرداخت. برای مطالعه بیشتر در این زمینه، میتوانید به منابع دینی و علمی معتبر مراجعه کنید.
چه ضرورتی دارد که پیامبران الهی صاحب علم غیب باشند؟ آیا دلیل عقلی وجود دارد که علم غیب را برای ایشان اثبات کند؟
اولا: پیامبران مبعوث شده اند تا نوع بشر را به آنچه خود به آن دسترسی ندارند آگاه کند. حال اگر قرار بود پیامبران آنچه را به بشر عرضه می کنند فقط از سنخ آگاهی هایی محدودی باشد که دیگران نیز با تجربه یا تعقّل می توانستند به دست بیاورند، چه نیازی به مبعوث شدن انبیا وجود داشت؟! می توان گفت اصلی ترین علم غیبی که انبیاء ارائه می دهند همان بسته معارفی است که در قالب وحی ارائه می دهند.
ثانیا: دايره مأموريت پیامبران الهی بسيار گسترده بود. چه از نظر زمان و چه از نظر مكان. با توجه به این نکته و با توجه به مواجهه آن مردان بزرگ خدا با طیف های مختلفی از مردم و لزوم پاسخ گویی به آنها و هدایت شان که مستلزم آگاهی از علوم و اطلاعات بسیار گسترده ای بوده، به نظر می آید الهام دانش غیبی از سوی خداوند متعال به آنها امری ضروری بوده است.
ثالثا: در بحث های مربوط به لزوم عصمت انبیاء نیز ثابت شده است که دوری مطلق آن بزرگان از معصیت، معلول اطلاع کامل آنان از حقیقت گناه است. آگاهی پیامبران از مفاسد معاصی و گناهان از جنس دانش های مرسوم عقلی و تجربی بشری نیست و راهی غیر از غیب برای دسترسی به آن وجود ندارد.
اگر پيامبران از غيب اطلاع داشتند، چرا نتوانستند اتفاقات ناگوار را از خود دور کنند؟!
محدوده علم پیامبران مقید به اراده الهی یا منوط به امور مرتبط با هدایت بشر یا محدود به اصولی کلی است. بنابراین می توان گفت اطلاع از امور ناگوار در محدوده تعریف شده برای علم آنها نیست. علاوه بر آن پیامبران وظیفه نداشتند همه جا طبق علومى که از راه هاى غیر عادی حاصل شده عمل کنند و انجام امور زندگی شان طبق علومى بود که از راه های عادى پیدا می شد. این هم زمینه برخورداری شان از ثواب را فراهم می کرد و هم امکان الگوگیری را برای مردمان عادی فراهم می کرد؛ بدون مواجهه با سختی های عمومی یک زندگی معمولی به عنوان انسانی عادی، الگوگیری از آنها نقض می شد.
علم پیامبران، نوری الهی در ظلمت جهل بشری است که مسیر سعادت و رستگاری را روشن میسازد. این علم، با ویژگیهای منحصر به فرد خود، نقشی اساسی در هدایت و تعالی انسان ایفا میکند و بشریت را به سوی کمال و حقیقت رهنمون میسازد.
گردآوری: بخش مذهبی
پاسخ ها