آیا هدفگذاری ضریب نفوذ در ایران بلندپروازانه است؟
ضریب نفوذ بیمه، شاخصی بااهمیت برای اهالی صنعت بیمه و بیمهگران است که در بیان وضعیت بیمهگری در اقتصادی که به سبب شرایط خاص تحریم و تورم، دورانی پررنج را طی میکند. در سابقه طولانی بیمهگری در کشور همواره ضریب نفوذ بیمه بهعنوان معیاری برای توسعه و گسترش صنعت بیمه شناخته میشود و فعالان و کارشناسان این صنعت به روند این شاخص توجه ویژهای دارند.
کما اینکه وزیر اقتصاد هر بار صحبت از رشد صنعت بیمه در کشور کرده از ضرورت افزایش ضریب نفوذ هم میگوید. در برنامه توسعه هفتم نیز با تأکید بر جایگاه خاص سهم بیمههای زندگی در پورتفوی شرکتهای بیمه، هدف رسیدن به ضریب ۷ درصدی تعیین شده و علاوه بر این مقرر شده سهم بیمههای زندگی به ۵۰ درصد برسد. اینها همه در حالی است که طبق گزارش آماری سال ۱۴۰۲، ضریب نفوذ بیمه در سال گذشته ۲.۱ بوده است.
وزیر اقتصاد نیز چندی پیش در نقد صنعت بیمه با اشاره به شاخص معروف ضریب نفوذ، عنوان کرد که بیمه وضعیت قابل دفاعی ندارد و لازم است با قدرت و تحرک بیشتری جلو رفت. او معتقد است از هدفگذاریهای قانون برنامه و سایر اسناد بالادستی عقب هستیم و رسیدن اهدافی که در برنامه توسعه هفتم تعیین شده، نیازمند تلاشی همگانی در سراسر اکوسیستم صنعت بیمه کشور است.
طبق گزارش آماری سال ۱۴۰۲، ضریب نفوذ بیمه در سال گذشته ۲.۱ بوده است. این در حالی است که در برنامه توسعه ششم و آنچه هدف غایی صنعت بیمه در برنامه توسعه هفتم با تأکید بسیار مسئولان امر تعیین شده، رقم هفت درصد و افزایش سهم بیمههای زندگی به ۵۰ درصد بازار است.
با این اوصاف به نظر میرسد آنچه صنعت بیمه کشور امروز از آن رنج میبرد، علاوه بر چالشهای بسیار برای رشد ضریب نفوذ، رنج یک هدفگذاری اشتباه است؛ رویکردی که بعد از تعیین هدفگذاری بلندپروازانه هفتدرصدی ضریب نفوذ بیمه در کشور تا پایان برنامه هفتم توسعه، اهالی صنعت بیمه را از مسیر اصلی هدف منحرف خواهد کرد.
هدفگذاری در برنامه توسعه هفتم با توجه به وضعیت اقتصاد کشور و موانعی که در این راه قرار دارد، بلندپروازانه به نظر میرسد، ولی نباید از دلایل رشدنیافتن محسوس آن در سالهای اخیر غافل شد. امروز بسیاری از کارشناسان، دلیل پایینبودن ضریب نفوذ بیمه را نهادینهنشدن فرهنگ بیمهای میدانند، اما در نگاهی کلان به اصل ماجرا باید به دنبال ریشههای اصلی رشد نکردن چشمگیر این شاخص مهم بیمهگری در کشور بود.
نتایج تحقیقات پژوهشگران پژوهشکده بیمه نشان میدهد فاصله بین اقتصاد کلان ایران با کشورهایی که دارای ضریب نفوذ ۷ درصد هستند، از لحاظ درآمد سرانه، تورم و بیثباتی و عوامل نهادی بسیار زیاد است. در این میان باید به غفلت از توسعه و رونق بیمههای زندگی در کشور بهعنوان یکی از مهمترین محرکهای افزایش ضریب نفوذ بیمه در ایران اشاره کرد.
گسترش فرهنگ بیمهای و افزایش ضریب نفوذ بیمه در جامعه، از موضوعاتی است که در کنفرانسها، نشستها و مصاحبههای بیمهای – اقتصادی به دفعات مورد بحث و بررسی قرار گرفتهاند و از اهداف اصلی پیش روی صنعت بیمه محسوب میشوند. اما علیرغم تلاشهای صورتگرفته و همچنین رشد و پیشرفتهای حاصلشده، رسیدن به جایگاه مطلوب، همچنان دغدغه اهالی این صنعت است. شاید بتوان مهمترین دلیل این موضوع را در نقطه تماس مردم با صنعت بیمه و بیتوجهی شرکتهای بیمه به تغییر رفتار اقتصادی مردم دانست.
آنچه که امروز به عنوان تجربه مشتری و ساختن سفر مشتری در اقتصاد دیجیتال از اهمیت ویژهای برخوردار است، در صنعت بیمه کشور توانسته با ظهور و بروز چند تجمعیعگر فروش و مقایسه آنلاین بیمه، رنگ و رویی به خود بگیرد.
از سوی دیگر میتوان مدعی شد اینشورتکهای فروش بیمه این روزها بیشترین بارورسازی فرهنگ و آموزش عمومی در اجتماعات مردمی را از طریق رسانههای جمعی را به عهده دارند.
زمانی که یکی از تجمیعگران بیمه به تایید بیمه مرکزی رسید با گستره تبلیغات وسیع خود در شبکههای ملی و استانی صداوسیما باعث شد در بازهای یکماهه کلمه «بیمه» ۴۰۰ برابر بیشتر از گذشته به گوش مخاطب برسد و چه حرکتی تاثیرگذارتر از این برای آشنا کردن مردم با صنعتی که امروز به سبب اقتصاد تورمزده محصولاتش یک به یک از سبد خرید مردم کم و کمتر میشوند؟
آیا غیر از این است که تسهیل در ارائه خدمات از سوی اینشورتکها با استفاده از ابزارهای فناورانه و ساختن سفر مشتری خاص میتواند بیمه را در ذهن مشتری از فرآیندی پیچیده و سخت به روالی آسان و سهل تبدیل کند؟
این همان کارکردی است که با گذشت زمان میتواند در توسعه هدف غایی و مطلوب بیمهگران که افزایش ضریب نفوذ بیمه است کمک کند، جریانی که با استفاده از تسهیل ارائه خدمات بتواند خدمات را به سبد خرید مشتریان وارد کند؛ کاری که امروز اینشورتکها با همه مقاومتها در پی انجام آن هستند.
پاسخ ها