باکتری لاکتوباسیلوس با کنترل پروتئینهای سیستم ایمنی واکنشهای مغز را در محیطهای استرسزا تنظیم میکند.
پژوهشگران نشان دادهاند که چگونه لاکتوباسیلوس (Lactobacillus)، یکی از باکتریهای میکروبیوم روده، روی سلامت روان تأثیر میگذارد. این باکتری میتواند از طریق یک پروتئین حیاتی سیستم ایمنی، سطح استرس و در نتیجه سلامت روان را دستکاری کند. این یافتهها میتوانند به درمانها و پیشگیریهای جدیدی برای اضطراب و افسردگی با استفاده از مکملهای پروبیوتیک منجر شوند.
ارتباط بین میکروبیوم روده و مغز مدتهاست که یکی از حوزههای پررونق پژوهشهای روانشناختی است. باکتری لاکتوباسیلوس یکی از اصلیترین باکتریهای روده است که با اختلالات اضطراب و خلق ارتباط دارد. این باکتری در غذاهای تخمیرشده، مانند ماست، سبزیجات تخمیرشده (زیتون، خیارشور و ترشیها)، سوسیس و کالباس، و نانهای خمیر ترش وجود دارد.
تلاشها برای دستکاری میکروبیوم روده با استفاده از باکتریهای مفید (پروبیوتیکها) نتایجی گمراهکننده بههمراه داشته است. علت این است که میکروبیوم انسان بسیار پیچیده و شامل حدود ۳۹ تریلیون میکروارگانیسم است.
پژوهشگران دانشگاه ویرجینیا از روشی جدید استفاده کردهاند تا تعیین کنند لاکتوباسیلوس چگونه روی سلامت روان تأثیر میگذارد. آنها برای غلبه بر مشکلات تکنیکی از یک فناوری گنوتوبیوتیک استفاده کردهاند. گنوتوبیوتیک روشی برای مطالعه ارگانیسمها است که در آن هر باکتری بهدقت کنترل میشود.
آنها موشهایی را در شرایط استرسزا قرار دادند و به کاهش سطح لاکتوباسیلوس در آنها پرداختند. پژوهشگران برای این که تعیین کنند این باکتری تأثیری در رفتار مبتنی بر اضطراب (یا افسردگی) دارد یا نه، میکروبیوم روده موشهای مضطرب را به موشهای آزاد بدون هیچ میکروارگانیسمی درون یا یا بیرونشان انتقال دادند.
آنها دریافتند که رفتارها بههمراه میکروبیوتا به موشهای جدید منتقل شدند. این نشان میداد که تنها انتقال باکتری از روده کافی بود تا رفتارهای مرتبط با اختلالات اضطراب و خلق منتقل شود.
مطالعه متابولیتهای خون موشها نشان داد که اینترفرون گاما، یکی از پروتئینهای سلولهای سیستم ایمنی، در موشها کاهش پیدا کرده بود. اینترفرون گاما برای ایمنی ذاتی دربرابر بیماریهای ویروسی و برخی از بیماریهای باکتریایی حیاتی است.
بررسیهای بیشتر روی گروه موشهای کنترلشده نشان داد که موشهای بدون لاکتوباسیلوس فعالیت عصبی بیشتری در نواحی مرتبط با ترس و اضطراب از خود نشان میدهند. همچنین این موشها، با تمرکز کمتر پروتئین اینترفرون گاما در بدنشان، آسیبپذیری بیشتری در محیطهای استرسزا داشتند.
پژوهشگران میگویند این یافتههای آنها چارچوبی تازه را فراهم میکند تا بتوانیم نقش میکروبیوم روده و سیستم ایمنی را در اختلالات خلقی بفهمیم. حالا دانشمندان با تکیه بر این اطلاعات، ابزارهایی دارند که با آنها به توسعه و بهینهسازی پروبیوتیکها بپردازند. این پروبیوتیکها میتوانند سرعت کشف درمانهای تازه را افزایش دهند.
قدم مهم و بعدی، کاوش این است که از چه راههایی میتوانیم اثر حفظ سطح سالم لاکتوباسیلوس و/یا اینترفرون گاما را روی درمان اضطراب و افسردگی و پیشگیری از آنها بررسی کنیم.
پاسخ ها