اکنون ایکس وضعیت چندان خوبی ندارد و تنها به فکر کسب درآمد است؛ ظاهراً رقبای آن نیز میخواهند چنین رویهای را دنبال کنند.
کاربران ایکس یا توییتر سابق فوج فوج درحال پیوستن به دو شبکه اجتماعی جدید بلواسکای و اینستاگرام Threads (تردز) هستند؛ اما ممکن است این شبکههای اجتماعی نیز در آینده مانند غولهای این حوزه، در مقابل کاربران خود قرار بگیرند و کسب سود بیشتر را به محافظت از کاربران و اطلاعاتشان و راضی نگهداشتن آنها، ترجیح دهند و در یک جمله، کیفیت را فدای کسب سود بیشتر کنند.
متخصصان حوزه شبکه اجتماعی واژه Enshittification را برای توصیف چنین دیدگاهی ابداع کردهاند. در ادامه بیشتر با مفهوم این واژه آشنا خواهیم شد. این دیدگاه از سوی یکی از نویسندگان فناوری سایت وایرد (Wired) به نام «زک سوییزن» (Zack Zwiezen) مطرح شده است و مطلبی که در ادامه خواهید خواند، از زبان این نویسنده بیان شده است:
آیا ممکن است یک شبکه اجتماعی برای مرگ خودش برنامهریزی کند؟ این سؤالی است که در هنگام استفاده از بلواسکای (یکی از رقبای اصلی توییتر که قصد دارد جایگزین آن شود)، در مورد آن فکر میکردم. حضور در این شبکه اجتماعی فقط وقت تلفکردن است؛ وجود پستهای بیهوده، جدیت فضا و تازهواردانی که سعی میکنند حالات درونی خود را به نمایش بگذارند. من در نخستین روزهای تأسیس توییتر در آن حضور نداشتم، اما میگویند فضای بلواسکای مانند فضای نخستین روزهای جنجالی آغاز به کار توییتر است.
جالب است بدانید با نگاهی به گذشته، میتوانیم بگوییم که این شبکه اجتماعی روبهرشد اصلاً نباید وجود داشته باشد. در سال ۲۰۱۹، زمانی که جک دورسی نخستینبار واژه Bluesky را توییت کرد، اصلاً تصمیمی وجود نداشت که پلتفرمی با این نام ایجاد شود که در آینده با توییتر رقابت کند؛ البته این شبکه اجتماعی بر پایه بهرهمندی از یک پروتکل غیرمتمرکز ایجاد شده است که آن را نسبت به توییتر در جایگاه برتر قرار میدهد. بلواسکای سیستمی از سرورهای متصل به یکدیگر ایجاد کرده است که سازمانهای مختلف با قوانین و سیاستهای مختلف میتوانند آن را راهاندازی و از این طریق با یکدیگر کار کنند.
چنین راهکاری باعث شده است تا کاربران توییتر بتوانند با کاربران سایر سرویسهای سازگار با بلواسکای ارتباط برقرار کنند و هویت دیجیتالی خود را به هر پلتفرمی که مدنظر آنهاست، انتقال دهند. این دیدگاه که توییتر با کمال میل دیگر از قدرتش برای کنترل کاربران یا کسب درآمد از آنها استفاده نکند، مضحک بهنظر میرسد. فراخوانهایی که در جریان انتخابات ۲۰۲۰ برای تنظیم قوانین شبکههای اجتماعی صادر شد، بیشتر شبیه به راهکاری کاربردی برای خلاصشدن از دست تصمیمات نظارتی و کنترلکننده است.
پس از اینکه ماسک توییتر را خرید، رویکرد آن تغییر کرد. ماسک تلاش کرد رؤیاهای خودش در مورد این شبکه اجتماعی را محقق کند؛ اما وضعیت آن بدتر شد. بلواسکای نیز که قبلاً بخشی از توییتر بود، از آن جدا شد. سپس مسئولین اصلی این شبکه اجتماعی برای جذب کاربران با استفاده از شبکه توزیعشده (Federated Network) خود به نام پروتکل AT، کار روی اپلیکیشن اجتماعی خود را شروع کردند و مشغول به ساخت اپلیکیشنی شدند که اساساً توییتر ۲ بود و همزمان شروع به ساخت پروتکلی کردند که از لحاظ تئوری تضمین میکرد توییتر ۲ به سرنوشت توییتر دچار نمیشود.
منظور از شبکه توزیعشده مدلی است که در آن تعدادی از شبکههای مجزا، منابع خود مثل سرویسهای شبکه یا دروازهها را از طریق یک چهارچوب مدیریت مرکزی به اشتراک میگذارند.
من متوجه شدم برخی از توسعهدهندگان بلواسکای، واژه «Enshittification» را برای توصیف چنین سرنوشتی بهکار گرفتهاند. این واژه درحقیقت به پدیدهای اشاره میکند که پلتفرمهای آنلاین با افزایش نمایش تبلیغات و محتوایی که حامیان مالی آنها را ارائه میدهند، بیشتر در جهت کسب سود حرکت میکنند. این رویکرد بهتدریج باعث کاهش سطح کیفی خدمات آنها میشود.
شخصی به نام «کوری دکترو» (Cory Doctrow) سال گذشته این واژه را برای نخستینبار ابداع کرد تا با استفاده از آن توصیف کند که چگونه پلتفرمهای ایجادشده برای کسب سود مانند شبکههای اجتماعی و بازارهای آنلاین، درحال نابودی خود هستند.
سیر خودکشی پلتفرمهای ایجادشده برای کسب سود را میتوان اینچنین توصیف کرد: بیشتر این پلتفرمها ابتدا با پول سرمایهگذاران تغذیه میشوند، در مرحله بعد پلتفرم با کاربران خود رفتار خوبی دارد و به شما کمک میکند فالوورهای زیادی را با خود همراه کرده و خود را به یک شبکه وصل کنید. در گام بعدی، پلتفرم زمانی که کاربران کاملاً معتاد آن شدند، برای به حداکثر رساندن سود خود، قوانیش را تغییر میدهد. در توییتر بعد از ایلان ماسک، شاهد چنین وضعیتی هستیم و شما دیگر نمیتوانید بدون پرداخت پول به مخاطب موردنظرتان دسترسی پیدا کنید.
برای گرفتن تیک آبی ایکس نیز باید پول پرداخت کنید؛ تبلیغات بیفایده آن نیز شما را آزار میدهد. این پلتفرم که بهدنبال کسب سود بیشتر است، با روشهای آسیبزننده از کاربرانش سوءاستفاده میکند. پلتفرم این فرایند را تا زمانی که قابل استفاده باشد، ادامه میدهد و پس از آنکه دیگر غیرقابل استفاده شد، خود را نابود میکند.
دلیل استفاده از پروتکلهای شبکههای اجتماعی توزیعشده، برنامهریزی برای زمانی در آینده است که یک پلتفرم دیگر به کاربران خود پاسخگو نباشد. در سند فرهنگی بلواسکای به این موضوع اشاره شده و در آن گفته شده که این شرکت رقیب آینده است.
از لحاظ نظری، اگر کاربران یک پلتفرم بتوانند بهآسانی دادهها و شبکههای خود را به پلتفرم دیگری انتقال دهند، ممکن است آن پلتفرم در رفتار خود محتاطانه عمل کند؛ البته بازهم تأکید میکنیم که ما چنین احتمالی را از لحاظ نظری بیان میکنیم، زیرا اپلیکیشن بلواسکای، قبل از پیوستن این شبکه اجتماعی به پروتکل AT راهاندازی شد.
درکل از نظر تئوری، ابزار مشارکت شبکههای اجتماعی درحال فراهمشدن هستند و این ابزارها برای انتقال دادهها از سروری به سرور دیگر طراحی شدهاند. چنین قابلیتی تفاوت اصلی این ابزارها با پروتکل Activity Pub محسوب میشود که شبکه اجتماعی ماستادون بر پایه آن ایجاد شده است.
کاربران این شبکه اجتماعی میتوانند هویت دیجیتالی خود را به سرور جدیدی منتقل کنند؛ اما اطلاعات آنها قابل انتقال نیست؛ البته امکانپذیرکردن انتقال اطلاعات از سروری به سرور دیگر با علم به این موضوع انجام شده که ممکن است کاربران ناراضی به پلتفرم دیگری مهاجرت کنند.
چنین اقدامی مهاجرت از یک پلتفرم به پلتفرم دیگر را راحتتر میکند. البته با نگاهی به وضعیت ماستادون میتوانیم بگوییم که وجود چند سرور توزیعشده میتواند کاربران را سردرگم و استفاده از شبکههای اجتماعی را برای آنها دشوار کند.
چالش اساسی پیش روی امکانپذیرکردن انتقال دادهها از پلتفرمی به پلتفرم دیگر، تنها دستیابی به توانایی فنی برای انتقال داده نیست، بلکه باید برای کسانی که مایل به مهاجرت هستند، فضایی زنده فراهم کرد. «جی گریبر»، مدیرعامل بلواسکای، نهتنها پلتفرمهای اجتماعی رقیب را پیشبینی کرده، بلکه این امکان را فراهم کرده است که کاربران از بین الگوریتمهای مختلف، برای مدیریت فید خود دست به انتخاب بزنند.
بلواسکای اکنون زودتر از رقبای خود کار را شروع کرده است و اینکه چقدر میتواند در این مسیر موفق باشد، به این موضوع بستگی دارد که پیوستن پلتفرمهای اجتماعی به یکدیگر تا چه میزان سریع رخ دهد.
مدتی پیش بلواسکای اعلام کرد که برای حمایت از گسترش اپلیکیشن، ساخت پروتکل AT و ایجاد اولین محصول پرداختی خود که درحقیقت سرویسی برای کمک به ثبت دامنه اینترنتی خود بهعنوان یک نام کاربری بلواسکای محسوب میشود، ۸ میلیون دلار سرمایه اولیه جذب کرده است.
این شرکت مدعی است که قصد نمایش تبلیغات را ندارد؛ زیرا مشوقهای بدی برای سوءاستفاده از کاربران ایجاد میکند؛ البته میتواند تغییراتی را نیز بههمراه داشته باشد.
برخی از اپلیکیشنهای اجتماعی فعالیت خود را تازه شروع کردهاند. ممکن است برخی از آنها نتوانند در آینده رشد کنند و تعداد کمی از آنها به اپلیکیشنهای بسیار بزرگی در حیطه شبکههای اجتماعی تبدیل شوند. این اپلیکیشنها یا با مشوقها و ویژگیهایی که تنها آنها ارائه میدهند، تقویت خواهند شد یا اگر توسط یک شرکت بسیار مطرح منتشر و عرضه شوند، ممکن است یکشبه در کانون توجه قرار گیرند.
اینستاگرام Threads اکنون یکی از رقبای اصلی توییتر محسوب میشود. این پلتفرم وعده داده است که حوزه شبکههای اجتماعی را از وضعیت بد کنونی خود خارج کند و میخواهد توییتر را کنار بزند. این پلتفرم متعلق به متا در تاریخ نامعلومی با ActivityPub که اکنون ماستادون بر پایه آن ایجاد شده است، ادغام خواهد شد و از آن پشتیبانی خواهد کرد. اما چرا یک شرکتی که تاکنون فضایی محصور ایجاد کرده است، اکنون میخواهد به جمع اتحادیهای از شبکههای اجتماعی بپیوندد؟
شاید بتوان گفت چون این شرکت، متا است و میلیاردها کاربرد دارد و میتواند سریعاً ویژگیهای جدید و اکوسیستم سایر اپلیکیشنها را ایجاد کند؛ بنابراین تهدیدی در مقابل خود نمیبیند (البته حداقل در زمان کنونی اینچنین است؛ مثلاً باید برای پاککردن اکانت ترز خود، اکانت اینستاگرام را نیز پاک کنید).
انتشار اینستاگرام Threads نشانه درست عملکردن بلواسکای است؛ البته بلواسکای باید در حین رشد همچنان خود را خوب و شگفتانگیز نگه دارد و خروج از آن نیز راحت و بیدردسر باشد.
پاسخ ها