ناچار این مقاله نگاه دارد به : تعليم خط فضائلى، فرهنگ واژگان خوشنویسی قلیچ خانی، قواعد املای فارسی رضازاده ملک، چگونگی شيوهی خط فارسى ادیب سلطانی، دستور خط فارسی فرهنگستان زبان و ادب فارسی و کتاب ها و جزوات پراکندهی تعلیم خوشنویسی نیزبه ناچار، بسیاری مفاهیم تعاریف و مباحث جدید به آنها افزوده شده دسته بندی ها و نامگذاریهایی جدید در آن گنجانده شده تا شاید بتوانیم با کمک آنها علمی تر، دقیق تر و با دایره لغات بیشتری به تحلیل، نقد و مكالمه دربارهی تحریر، نوشته نگاری و خط فارسی بپردازیم.
درآمدی بر ریخت شناسی نوشتارفارسی پیشگفتار ادبیات و متون مقدس در نزد ایرانیان همواره از ارزش و احترام خاصی برخوردار بوده است.
این اهمیت در چگونگی ثبت و ضبط آن نیز وارد شده و جنبهی زیبایی شناسی و شکل و ریخت نوشتار و تحریر را تحت تأثیر قرارداده است.
آنچه امروزبه مثابه نوشتار فارسی می شناسیم، نتیجه ی تغییرات و دستکاری هایی است که در طول تاریخ، چه به لحاظ زیبایی چه به لحاظ روان خوانی و چه تسهیل در نوشتن و تکثیر نوشتار به آن اضافه با از آن گم شده است.
این نوشته بخش اول مقالهیی است که فارغ از مباحث مهمی چون زیبایی شناسی و چگونگی تغییر و روند آن در طول تاریخ صرفا به ریخت شناسی نوشتار معاصر فارسی خواهد پرداخت. به آن چه نوشته شده باشد نوشتار می گویند؛ یا به كلام دیگر، مکتوب کردن و تبدیل کردن آن چه می گوییم یا می خواهیم بگوییم به کدهایی تصویری و قابل ثبت که سالیانی پس از ساخته شدن زبان اختراع شد.
ازهمین روست که نوشتن از زبان پیروی میکند و نه زیان از نوشتن، آنچه در دوره ی معاصر مورد مطالعه ی دقیق قرار گرفته است و به صورت امروزی دسته بندی شده، دستور زبان فارسی است و آیین نگارش به معنای دستور و قوائد زبانی آن و نه بررسی ریخت شناسی، گاهی هم مطالعاتی بر خوشنویسی فارسی اتفاق افتاده که آن هم معمولاً از بررسی شکلی خط های مختلف و مقایسه ی آن ها با هم فراتر نرفته است وبه گسترهی ریخت استخوان بندی نوشتار فارسی وارد نشده است.
شاید دلیل این است که غرب با نگاه سودجویانه اش به اندازهای که به درک دستور زبان ممالک مورد نظر نیازمند بوده به درک زیباییهای ریختی نوشین علاقهیی نداشته است. در نتیجه تحقيق و دسته بندی نگارش و زبان فارسی را به ریخت شکلى تحریر فارسی ترجیح داده است.
شاید هم دلیل آن باشد که زبان فارسی زنده است تولید میشود، تغییر می کند. میزید و ادبیات فارسیبه لطف شاعران و نویسندگان توانای معاصر سرحال و قبراق است. اما اديبان به نوشته فقط به منزله ی کدهایی برای ثبت زیبایی های ادبی نگاه می کنند و نه شکلهایی مستقلاً زيبا
البته وظیفهیی هم در قبال مقوله ندارند. این وظیفه بر عهده ی خوشنویسان بوده که با انقراض خوشنویسی به مثابه هنری زنده و و محدودشدن آن در بستهیی به نام سنت، وظیفهاش بر دوش طراحان حروف گذاشته شده است تا درمقام نسل جدید خوشنویسان به این مهم بپردازند.
در نتیجه، آنچه امروز از ریخت شناسی تحریر فارسی در دسترسمان است، به جز رساله ها و تذکره های خوشنویسان سالیان دور و رسالههایی ناقص ازفرهنگستان زبان فارسی و رساله های مشابه آن درمورد نگارش فارسی با همان نگاه نگارشی شان چیز دیگری در دست نیست.
ناچار این مقاله نگاه دارد به: تعليم خط فضائلى، فرهنگ واژگان خوشنویسی قلیچ خانی، قواعد املای فارسی رضازاده ملک، چگونگی شيوهی خط فارسى ادیب سلطانی، دستور خط فارسی فرهنگستان زبان و ادب فارسی و کتاب ها و جزوات پراکندهی تعلیم خوشنویسی
نیزبه ناچار، بسیاری مفاهیم تعاریف و مباحث جدید به آنها افزوده شده دسته بندی ها و نامگذاریهایی جدید در آن گنجانده شده تا شاید بتوانیم با کمک آنها علمی تر، دقیق تر و با دایره لغات بیشتری به تحلیل، نقد و مكالمه دربارهی تحریر، نوشته نگاری و خط فارسی بپردازیم.
پاسخ ها