محسن کتابچی

محسن کتابچی

طراح سایت و برنامه نویس وب، مربی مدیتیشن
توسط ۲ نفر دنبال می شود

بیوه‌های سیاه: از قاتل زنجیره‌ای آمریکایی تا پرونده هولناک کلثوم اکبری در مازندران

بیوه‌های سیاه: از قاتل سریالی آمریکا تا پرونده هولناک کلثوم اکبری در مازندران

وقتی صحبت از قاتلان سریالی به میان می‌آید، ذهن اغلب ما به سمت چهره‌های مخوف و داستان‌های پر از خشونتی از مردان قاتل کشیده می‌شود. اما در دنیای جرم‌شناسی، زیرشاخه‌ای هولناک از زنان قاتل سریالی وجود دارد که با نقابی از اعتماد و محبت، جنایت‌های خود را پیش می‌برند. این دسته که با عنوان «بیوه سیاه» (Black Widow) شناخته می‌شوند، نام خود را از عنکبوتی به همین نام گرفته‌اند که اغلب پس از جفت‌گیری، شریک نر خود را از بین می‌برد. این زنان نیز به شکل استعاری، همسران خود را پس از دستیابی به منافع مالی به قتل می‌رسانند. پرونده کلثوم اکبری، معروف به «قاتل سریالی مازندران»، یکی از جدیدترین و تکان‌دهنده‌ترین نمونه‌های این پدیده در ایران است که فرصتی برای تحلیل عمیق این نوع جنایت فراهم می‌کند.

در این مقاله، به تحلیل روانشناختی و جرم‌شناختی این دسته از قاتلان می‌پردازیم، پرونده کلثوم اکبری را با جزئیات واقعی آن بررسی کرده و او را با نمونه‌های مشابه بین‌المللی مقایسه می‌کنیم.

«بیوه سیاه» کیست؟

یک قاتل از نوع «بیوه سیاه» مشخصات رفتاری و روانی بسیار دقیقی دارد که او را از سایر مجرمان متمایز می‌کند. درک این ویژگی‌ها کلید شناخت افرادی مانند کلثوم اکبری است.

۱. انگیزه اصلی: قتل برای منفعت مالی

برخلاف بسیاری از قاتلان سریالی مرد که با انگیزه‌های جنسی یا روانی دست به جنایت می‌زنند، انگیزه اصلی بیوه سیاه تقریباً همیشه مالی است. هدف نهایی آن‌ها تصاحب اموال، ارث، یا پول بیمه عمر قربانی است. آن‌ها جنایت را یک راه میان‌بر برای رسیدن به ثبات و رفاه اقتصادی می‌بینند.

۲. روش قتل: آرام، بی‌صدا و فریبنده

این قاتلان به ندرت از روش‌های خشونت‌آمیز و پر سر و صدا استفاده می‌کنند. روش‌های آن‌ها اغلب خاموش و حساب‌شده است تا مرگ قربانی، طبیعی یا تصادفی جلوه کند.

  • استفاده از سم: رایج‌ترین روش در میان این قاتلان، استفاده از سمومی است که تشخیص آن‌ها در بدن دشوار است.
  • ایجاد حادثه ساختگی: صحنه‌سازی یک حادثه مانند سقوط از پله.
  • خفگی: در مواردی که قربانی ضعیف و ناتوان است.

این روش‌ها به قاتل زمان می‌دهد تا بدون جلب توجه، صحنه را ترک کرده و داستان خود را برای دیگران روایت کند.

۳. الگوی انتخاب قربانی

قربانیان بیوه‌های سیاه معمولاً با دقت انتخاب می‌شوند و ویژگی‌های مشترکی دارند:

  • مردان مسن و تنها: اغلب مردانی که همسر خود را از دست داده‌اند یا ارتباط نزدیکی با فرزندانشان ندارند.
  • وضعیت مالی مناسب: دارای املاک، پس‌انداز یا حقوق بازنشستگی قابل توجه.
  • آسیب‌پذیری عاطفی: افرادی که به دنبال یک همدم برای فرار از تنهایی هستند و به راحتی اعتماد می‌کنند.

۴. ویژگی‌های شخصیتی قاتل

این زنان اغلب دارای اختلالات شخصیتی جدی هستند که به آن‌ها اجازه می‌دهد بدون عذاب وجدان، نقشه‌های خود را عملی کنند.

  • فقدان شدید همدلی: آن‌ها قادر به درک یا احساس درد و رنج دیگران نیستند.
  • مهارت بالا در فریب و بازیگری: می‌توانند برای ماه‌ها یا سال‌ها نقش یک همسر دلسوز و مهربان را بی‌نقص بازی کنند.
  • خودشیفتگی و خودبزرگ‌بینی: خود را مستحق ثروت دیگران می‌دانند و جنایت را حق خود تلقی می‌کنند.
  • شخصیت ضداجتماعی: قوانین و هنجارهای اجتماعی برایشان بی‌معناست و تنها منافع شخصی برایشان اهمیت دارد.

مقایسه پرونده کلثوم اکبری با قاتلان سریالی مشابه

پرونده کلثوم اکبری مانند کتاب درسی، تمام ویژگی‌های کلاسیک یک قاتل از نوع بیوه سیاه را به نمایش می‌گذارد. او با شناسایی مردان مسن و ثروتمند در شهرهای مختلف استان مازندران، خود را به عنوان یک زن تنها و نیازمند محبت معرفی می‌کرد و پس از جلب اعتماد و ازدواج با آن‌ها، نقشه قتل را اجرا می‌کرد.

نقطه شروع تحقیقات: شکی که یک پرونده را باز کرد

بر اساس گزارش‌های پلیس، این پرونده زمانی به جریان افتاد که خانواده آخرین قربانی، یعنی یک پیرمرد ۸۲ ساله، به مرگ ناگهانی او مشکوک شدند. سردار حسن مفخمی، فرمانده انتظامی مازندران، در مصاحبه‌های خود اشاره کرد که شکایت فرزندان این مرد مبنی بر احتمال «مرگ مشکوک» و ناپدید شدن برخی اسناد مالی، کلید اصلی ورود کارآگاهان به این پرونده بود.

اعترافات و جزئیات تکان‌دهنده

پس از دستگیری، کلثوم اکبری در اعترافات خود به قتل چندین نفر از همسرانش اعتراف کرد. او در بخشی از اعترافاتش گفت:

«با شناسایی افراد مسن و پولدار که به تنهایی زندگی می‌کردند، به بهانه‌های مختلف با آن‌ها طرح دوستی می‌ریختم و پس از مدتی به عقدشان درمی‌آمدم. بعد از آن با خوراندن داروهای مختلف، آن‌ها را به قتل می‌رساندم و اموالشان را تصاحب می‌کردم.»

روش قتل: یک سناریوی تکراری

روش کار کلثوم اکبری یک سناریوی ثابت داشت. او با خوراندن ترکیبی از داروها، شامل داروهای خواب‌آور قوی و داروهای دیابت در نوشیدنی‌های مختلف، باعث افت شدید فشار، سرگیجه و در نهایت ایست قلبی قربانیان خود می‌شد. این روش باعث می‌شد تا علت مرگ، سکته یا عوارض ناشی از کهولت سن تشخیص داده شود و برای سال‌ها کسی به ماهیت جنایی این مرگ‌ها شک نکند. انگیزه نهایی او، همان‌طور که رئیس پلیس آگاهی مازندران نیز تأکید کرد، صرفاً انگیزه مالی و طمع برای به دست آوردن املاک و دارایی‌های همسرانش بود.

این پرونده به وضوح نشان می‌دهد که چگونه یک فرد با استفاده از نقاب دلسوزی و اعتماد، می‌تواند به یک شکارچی خاموش و خطرناک تبدیل شود.

نمونه‌های مشابه بین‌المللی: پدیده‌ای جهانی

برای درک بهتر پدیده بیوه سیاه، مقایسه پرونده کلثوم اکبری با نمونه‌های مشهور جهانی بسیار راهگشاست.

بل گونس (Belle Gunness) – بیوه سیاه نروژی-آمریکایی

او یکی از معروف‌ترین قاتلان سریالی زن در تاریخ است. بل گونس در اوایل قرن بیستم، با انتشار آگهی ازدواج در روزنامه‌ها، مردان ثروتمند را به مزرعه خود در ایندیانا می‌کشاند. پس از مدتی، آن‌ها را به قتل می‌رساند و اموالشان را تصاحب می‌کرد. تخمین زده می‌شود او بیش از ۴۰ نفر را به قتل رسانده باشد. شباهت او با کلثوم اکبری در استفاده از ازدواج به عنوان ابزاری برای به دام انداختن قربانیان و انگیزه کاملاً مالی، بسیار قابل توجه است.

نانی داس (Nannie Doss) – مادربزرگ خندان

نانی داس که به دلیل ظاهر مهربان و لبخند همیشگی‌اش به این نام معروف بود، در میانه قرن بیستم، چهار همسر، مادر، خواهر و نوه‌هایش را با سم آرسنیک به قتل رساند. انگیزه اصلی او در قتل همسرانش، به دست آوردن پول بیمه عمر آن‌ها بود. روش او یعنی استفاده از سم (مانند قرص‌های حل‌شده توسط کلثوم اکبری) و ظاهر فریبنده‌اش، او را به یک نمونه کلاسیک از بیوه‌های سیاه تبدیل کرده است.

مری آن کاتن (Mary Ann Cotton) – پیشگام بیوه‌های سیاه

مری آن کاتن شاید یکی از اولین و مشهورترین نمونه‌های ثبت‌شده از پدیده بیوه سیاه در تاریخ مدرن باشد. او که به عنوان پرستار کار می‌کرد، سه تن از چهار همسر خود و ۱۱ فرزندش را برای به دست آوردن پول بیمه ناچیز آن‌ها با سم آرسنیک مسموم کرد و به قتل رساند. پرونده او نشان می‌دهد که این الگوی رفتاری حتی در دوران ویکتوریا و در شرایطی که زنان دسترسی محدودی به منابع مالی داشتند نیز وجود داشته است. روش قتل با سم و انگیزه مالی، او را مستقیماً با کلثوم اکبری مرتبط می‌کند.

۴. جودی بوئنوآنو (Judi Buenoano) – بیوه سیاه فلوریدا

جودی که لقب «بیوه سیاه» را از رسانه‌ها دریافت کرد، همسر اول خود را برای دریافت پول بیمه عمر ارتش با سم آرسنیک به قتل رساند. او بعدها پسر معلول خود را نیز با غرق کردن به قتل رساند و تلاش کرد نامزد دیگرش را با یک بمب دست‌ساز در ماشینش منفجر کند. پرونده او نشان‌دهنده تنوع در روش‌های قتل و در عین حال، ثبات در انگیزه مالی است که در پرونده کلثوم اکبری نیز مشاهده می‌شود.

۵. جولیا توفانا (Giulia Tofana) – سم‌فروش رنسانس

جولیا توفانا خود مستقیماً همسرانش را نمی‌کشت، بلکه یک کسب‌وکار مرگبار را اداره می‌کرد. او یک سم بی‌رنگ و بی‌بو به نام «آکوا توفانا» تولید می‌کرد و آن را در قالب لوازم آرایشی به زنانی می‌فروخت که قصد داشتند از شر همسران آزارگر یا ثروتمند خود خلاص شوند. تخمین زده می‌شود که سم او عامل مرگ بیش از ۶۰۰ مرد در سراسر ایتالیا بوده است. اگرچه انگیزه او ترکیبی از تجارت و کمک به زنان دیگر بود، اما پرونده‌اش نشان‌دهنده استفاده تاریخی از سم به عنوان سلاح خاموش زنان برای رسیدن به اهدافشان است؛ همان روشی که کلثوم اکبری قرن‌ها بعد در ایران به کار گفت.

زنگ خطری برای جامعه

پرونده کلثوم اکبری و نمونه‌های مشابه جهانی آن، بیش از داستانی صرفاً جنایی، یک هشدار اجتماعی است. این پرونده‌ها نشان می‌دهند که قاتلان سریالی همیشه چهره‌ای مخوف ندارند؛ گاهی آن‌ها در نقاب یک همسر دلسوز یا یک مادربزرگ مهربان ظاهر می‌شوند. تحلیل روانشناختی این افراد به ما کمک می‌کند تا الگوهای رفتاری آن‌ها را بهتر بشناسیم و از سوی دیگر، به ما یادآوری می‌کند که انزوای اجتماعی سالمندان و فقدان شبکه‌های حمایتی قوی، چگونه می‌تواند آن‌ها را به اهدافی آسان برای چنین شکارچیان بی‌رحمی تبدیل کند. شناخت این پدیده، اولین قدم برای پیشگیری از تکرار تراژدی‌های مشابه در آینده است.

محسن کتابچی
محسن کتابچی طراح سایت و برنامه نویس وب، مربی مدیتیشن

شاید خوشتان بیاید

پاسخ ها

نظر خود را درباره این پست بنویسید
منتظر اولین کامنت هستیم!
آیدت: فروش فایل، مقاله نویسی در آیدت، فایل‌های خود را به فروش بگذارید و یا مقالات‌تان را منتشر کنید👋