محسن کتابچی

محسن کتابچی

طراح سایت و برنامه نویس وب، مربی مدیتیشن
توسط ۲ نفر دنبال می شود

توتالیتاریسم چیست؟ ویژگی حکومت توتالیتر چیست؟

توتالیتاریسم چیست؟ ویژگی حکومت تمامیت خواه چیست؟

یکی از اصطلاحات سیاسی که ممکن است آن را زیاد شنیده باشید، توتالیتاریسم است. تابه‌حال به این فکر کرده‌اید که معنای توتالیتاریسم چیست یا به چه حکومت‌هایی توتالیتر می‌گویند؟ آیا تابه‌حال جامعه ایرانی حکومت‌هایی تمامیت‌خواه داشته است؟ برای رسیدن به پاسخ چنین سؤالاتی و بررسی موضوع توتالیتاریسم ایران باید با مفهوم این اصطلاح سیاسی بیشتر آشنا شوید. در ادامه، هرآنچه را باید درباره توتالیتاریسم بدانید توضیح می‌دهیم.

معنای توتالیتاریسم چیست؟

توتالیتاریسم (Totalitarianism) یا تمامیت خواهی که اغلب افراطی‌ترین شکل اقتدارگرایی در نظر گرفته می‌شود، به شکلی از حکومت می‌گویند که آزادی فردی را مجاز نمی‌داند. حکومت تمامیت‌خواه همواره تلاش می‌کند از طریق اجبار، ارعاب و سرکوب تمام جنبه‌های عمومی و خصوصی زندگی افراد را به نفع خود کنترل کند. رهبران حکومت‌های تمامیت‌خواه معمولا افراد مستبد و دیکتاتوری هستند که وفاداری بی‌‌چون‌وچرا می‌خواهند و افکار عمومی را از طریق پروپاگاندا در رسانه‌های خود کنترل می‌کنند.

جورج اورول در کتاب «۱۹۸۴»، زندگی زیر چتر توتالیتاریسم را به‌خوبی توصیف می‌کند. در این کتاب، اوبراین (بازجوی پلیس اندیشه) به شخصیت اصلی یعنی وینستون اسمیت می‌گوید:

اگر تصویری از آینده می‌خواهی، چکمه‌ای را تصور کن که برای همیشه به صورت انسانی لگد می‌زند.

ویژگی‌های حکومت توتالیتر چیست؟

نظارت به سبک توتالیتاریسم
نظارت حداکثری از ویژگی‌های توتالیتاریسم است

۱. تغییراتی به‌نفع حکومت

توتالیتاریسم اغلب با استفاده از دیکتاتوری، استبداد و خودکامگی نهادهای جدیدی را جایگزین نهادهای سیاسی می‌کند و تمام سنت‌های قانونی، اجتماعی و سیاسی را از بین می‌برد. حکومت تمامیت‌خواه هدف خاصی مانند صنعتی‌شدن یا تسخیر یک سرزمین را دنبال می‌کند و در این راه تمام منابع موجود را به کار می‌گیرد.

۲. برخورد سخت‌گیرانه با مخالفان

این حکومت از هر چیزی که ممکن است او را به هدفش نزدیک‌تر کند، حمایت می‌کند و هرچه را ممکن است جلوی راه او را بگیرد مردود می‌داند. همین حساسیت بیش‌ از اندازه نیز باعث می‌شود که در ایدئولوژی توتالیتاریسم همه‌چیز را بر اساس هدف نهایی تفسیر کنند و برای ازبین‌بردن موانع و کسانی که با دولت درگیر می‌شوند، دلیل‌تراشی شود.

حکومت تمامیت‌خواه با استفاده از حمایت مردمی اختیارات خود را به وسیع‌ترین شکل ممکن گسترش می‌دهد. به هرگونه مخالفتی نیز القاب شیطانی می‌دهد و اختلافات سیاسی داخلی را جایز نمی‌داند. از آنجایی که رسیدن به هدف نهایی تنها اساس ایدئولوژیک تمامیت خواهی است، هرگز نمی‌توان به تلاش حکومت برای رسیدن به آن هدف واکنش نشان داد.

۳. تخریب ساختار اجتماعی

حکومت تمامیت‌خواه نهادها و سازمان‌های اجتماعی سنتی را دلسرد و سرکوب می‌کند. درنتیجه بافت اجتماعی تضعیف می‌شود و مردم به پیوستن به جنبشی واحد و یکپارچه تمایل پیدا می‌کنند. در چنین حکومتی، مشارکت در ساختارهای دولتی ابتدا تشویق و بعد الزامی می‌شود. پیوندهای قدیمی مذهبی و اجتماعی نیز جای خود را به پیوندهای ساختگی با دولت و ایدئولوژی آن می‌دهند. با کاهش کثرت‌گرایی و فردگرایی، بیشتر مردم ایدئولوژی حکومت تمامیت‌خواه را می‌پذیرند. تنوع بی‌نهایت در تمام جنبه‌های زندگی افراد از بین می‌رود و جای خود را به تبعیت گروهی یا حداقل رضایت افراد از باورها و رفتاری که حکومت تأیید می‌کند می‌دهد.

۴. خشونت سازمان‌یافته

در حاکمیت تمامیت‌خواه، خشونت سازمان‌یافته گسترده مجاز و حتی گاهی ضروری می‌شود. اگر هم دلیل آن را بپرسید، به تعهد اصلی به ایدئولوژی حکومتی و دنبال‌کردن هدف نهایی آن اشاره می‌کنند.

در آلمان نازی و اتحاد جماهیر شوروی استالین، برخی از طبقه‌ها یا گروه‌های اجتماعی مانند یهودیان و کولاک‌ها را اذیت و آزار می‌دادند و برای نابودی آنها از هیچ تلاشی فروگذار نمی‌شد. در این حکومت‌ها، چنین افرادی را به همکاری با دشمن خارجی متهم می‌کردند و مسبب مشکلات حکومت می‌دانستند. از این طریق، افکار عمومی علیه این افراد برانگیخته می‌شد و دیگر مهم نبود که نیروی نظامی یا پلیس با این افراد چه برخوردی داشته باشد.

۵. عملکرد متفاوت پلیس

در حکومت تمامیت‌خواه عملکرد پلیس اغلب به چیزی شباهت دارد که در یک دولت پلیسی اتفاق می‌افتد، بااین‌حال تفاوتی مهم آن را از این نوع حکومت متمایز می‌سازد. در حکومت پلیسی، رویه‌های ثابت و شناخته‌شده‌ای وجود دارد. در توتالیتاریسم، پلیس خارج ار محدودیت‌های قانونی عمل می‌کند و اقداماتش هدفمند پیش‌بینی‌ناپذیر است.

۶. تبعیت اجباری از ایدئولوژی حکومتی

نظام های توتالیتر در طول حیات خود تمام شهروندان را به پذیرش و خدمت به یک ایدئولوژی آخرالزمانی ملزم می‌کنند. بر اساس این ایدئولوژی باید نظم مخفیانه و فاسد قدیمی از بین برود تا جامعه‌ای جدید و آرمانی با نژادی اصیل جایگزین آن شود. در این حکومت تمام جهت‌گیری‌های سیاسی مانند لیبرالیسم، سیاست‌های محافظه‌کارانه و حتی عوام‌گرایی نادیده گرفته می‌شوند و همه باید تابع بدون قید و شرط رهبری باشند.

۷. کنترل رسانه‌ها توسط دولت

کنترل رسانه‌ها توسط دولت توتالیتر

حکومت‌های توتالیتر تمام رسانه‌های جمعی از جمله هنر و ادبیات را کنترل می‌کنند. حکومت از این طریق می‌تواند جریان دائمی پروپاگاندا را شکل دهد که مدام جنگ روانی به راه می‌اندازد و اجازه نمی‌دهد مردم از وضع زندگی فلاکت‌بار خود ناامید شوند. این پروپاگاندا اغلب مملو از عبارات کلیشه‌ای و گیج‌کننده است. نمونه این شعارهای کلیشه‌ای را در رمان «۱۹۸۴» می‌خوانیم:

جنگ صلح است. آزادی بردگی است. جهل قدرت است.

۸. نظارت شدید دولتی بر اقتصاد

حکومت‌های تمامیت‌خواه برای پیشبرد اهداف نظامی و غارت‌گرانه خود، مالکیت و کنترل همه‌جانبه بخش‌های مختلف اقتصادی از جمله سرمایه‌گذاری و ابزارهای تولید را در دست دارند. بنابراین سرمایه‌گذاری‌های اقتصادی خصوصی غیرممکن می‌شوند. زیر سایه چنین حکومت‌هایی، مردم اجازه اندیشه مستقل و تلاشی را که لازمه نظام سرمایه‌داری است ندارند و فقط آزادند که بر پیشبرد اهداف ایدئولوژیک حکومت تمرکز کنند.

تفاوت تمامیت خواهی و اقتدارگرایی

توتالیتاریسم و اقتدارگرایی هر دو به ازبین‌رفتن تمام اشکال آزادی فردی منجر می‌شوند، اما روش این دو حکومت با هم متفاوت است. حکومت‌های اقتدارگرا معمولا به‌روشی منفعلانه مانند پروپاگاندا تلاش می‌کنند اطاعت داوطلبانه و کورکورانه شهروندان را به دست آورند. در مقابل، حکومت توتالیتر برای کنترل زندگی خصوصی و سیاسی شهروندان از تدابیر افراطی مانند نیروهای پلیس مخفی و زندان استفاده می‌کند.

همچنین حکومت توتالیتر معمولا خواهان وفاداری عملی مذهبی به یک ایدئولوژی به‌شدت سازمان‌یافته است، اما حکومت اقتدارگرا این‌طور نیست. حکومت اقتدارگرا برخلاف حکومت توتالیتر، برای وادارکردن مردم به تبعیت و دنبال‌کردن اهداف خود قدرت محدودی دارد.

توتالیتاریسم با فاشیسم چه تفاوتی دارد؟

گاهی این دو مفهوم با هم اشتباه گرفته می‌شوند، در حالی که این دو شکل از اقتدارگرایی با هم تفاوت‌هایی دارند.

فاشیسم یک ایدئولوژی سیاسی بسیار قدیمی‌تر از توتالیتاریسم است. در حکومت فاشیستی، عقده برتری و احساس ترس از دشمنان فرضی نژاد یا ملت در میان شهروندان ترویج می‌شود. این حکومت از تمام مردم می‌خواهد تا پشت‌سر رهبران بایستند تا یا از هویت برتر خود محافظت کنند یا دشمنان فرضی را شکست بدهند. پروپاگاندای حکومت فاشیستی وفاداری بی‌چون‌وچرا به رهبران را ماهرانه تبلیغ می‌کند.

در حکومت فاشیستی، نیروهای پلیس مخفی یا نیروهای آموزش‌دیده احزاب خودی جاسوسی شهروندان را می‌کنند و آنها را از تفکر، سخنرانی، تبلیغات یا فعالیت‌های ضدحکومتی بازمی‌دارند. فاشیست‌ها به‌شدت با دموکراسی واقعی که از حقوق طبیعی و آزادی‌های مدنی افراد حمایت می‌کند، مخالف‌اند، اما گاهی اوقات از راه‌های دموکراتیک به قدرت می‌رسند.

آخرین و مهم‌ترین تفاوت حکومت توتالیتر و فاشیست نیز به طرز فکر آنها درباره سلطه چندملیتی مربوط می‌شود. بیشتر حکومت‌های توتالیتر فعالیت‌های خود را به مرزهای جغرافیایی کشورهای تحت‌کنترل خود محدود کرده‌اند، اما حکومت‌های فاشیستی اغلب جاه‌طلبی‌های امپریالیستی را در سر می‌پرورانند.

پساتوتالیتر چیست؟

یکی دیگر از مفاهیمی که احتمالا درباره تمامیت‌ خواهی زیاد می‌شنوید، پساتوتالیتر است. واتسلاف هاول در کتاب «قدرت بی‌قدرتان» مفهوم پساتوتالیتر را توضیح می‌دهد. او در این کتاب زندگی در اروپای شرقی کمونیستی دهه ۱۹۷۰ میلادی را شرح می‌دهد و آن را هزارتویی از نفوذ، سرکوب، ترس و خودسانسوری می‌داند که تمام افراد را با ساکت‌کردن، تحریف و برچسب‌گذاری در خود فرومی‌برد.

نمونه‌های تاریخی حکومت توتالیتر

هیتلر؛ نمونه بارز حاکم توتالیتر

بیشتر حکومت‌های تمامیت‌خواه تاریخ در طول دوران پرهرج‌ومرج بعد از جنگ جهانی اول تشکیل شدند. در اوایل دهه ۱۹۲۰، بنیتو موسولینی (فاشیست ایتالیایی) اصطلاح توتالیتر را برای توصیف دولت جدید فاشیستی ایتالیا ابداع کرد. سایر نمونه‌های نظام‌های تمامیت‌خواه آن زمان عبارت‌اند از:

  • اتحاد جماهیر شوروی به‌رهبری جوزف استالین؛
  • آلمان نازی در زمان آدولف هیتلر؛
  • جمهوری خلق چین در دوران حکومت مائوتسه تونگ.

کره شمالی؛ نمونه حکومت تمامیت‌خواه امروزی

به‌اعتقاد بسیاری از پژوهشگران و صاحب‌نظران، در حال حاضر کره شمالی و اریتره در شرق آفریقا تنها کشورهایی هستند که حکومت توتالیتر دارند. کره شمالی در سال ۱۹۴۸ به‌عنوان جمهوری دموکراتیک خلق کره به رسمیت شناخته شد و در حال حاضر ماندگارترین حکومت توتالیتر جهان محسوب می‌شود.

در حال حاضر، کیم جونگ اون بر کره شمالی حکومت می‌کند. او توانسته با ارعاب مردم در حکومت باقی بماند. پروپاگاندای گسترده نیز برای حمایت از ایدئولوژی حکومت جوچه در کره برقرار است. قانون اساسی کره شمالی وعده حقوق بشر می‌دهد، اما آزادی بیان در این کشور محدود شده است و مردم تحت نظارت شدید حکومت زندگی می‌کنند.

کتاب توتالیتاریسم

توتالیتاریسم

هانا آرنت در کتاب توتالیتاریسم خود ابتدا ماجرای یهودی‌ستیزی در اروپای مرکزی و غربی در دهه ۱۸۰۰ را شرح می‌دهد، سپس امپریالیسم استعماری اروپایی شکل‌گرفته از سال ۱۸۸۴ تا آغاز جنگ جهانی اول را بررسی می‌کند.

کتاب توتالیتاریسم هانا آرنت با تمرکز بر ۲ شکل واقعی حکومت توتالیتر معاصر یعنی آلمان نازی و روسیه استالینی ماهرانه نشان می‌دهد که اینها ۲ روی ۱ سکه‌اند. او به‌جای مخالفت با فلسفه‌های چپ و راست، نهادها و عملکرد جنبش‌های تمامیت‌خواه را بررسی می‌کند. از این نقطه‌نظر نیز درباره تبدیل طبقات اجتماعی به توده‌ها، نقش پروپاگاندا در برخورد با جهان غیرتوتالیتر و استفاده از ترور و انزواطلبی به‌عنوان پیش‌شرط‌های سلطه کامل حکومت بحث می‌کند.

کلام آخر

تمامیت خواهی شکل پیشرفته‌تر استبداد و دیکتاتوری است. این شکل از اداره کشور اغلب با حکومت‌های فاشیستی و اقتدارگرا مقایسه می‌شود. تمامیت‌خواهان از ابزارهای مختلف مانند سرکوب مردم، کنترل رسانه‌ها و خشونت‌ سازمان‌یافته برای رسیدن به اهداف خود استفاده می‌کنند.

در این مقاله، ویژگی‌های تمامیت‌ خواهی را توضیح دادیم. به‌نظر شما بهترین راه مقابله با این طرز فکر چیست؟

محسن کتابچی
محسن کتابچی طراح سایت و برنامه نویس وب، مربی مدیتیشن

شاید خوشتان بیاید

پاسخ ها

نظر خود را درباره این پست بنویسید
منتظر اولین کامنت هستیم!
آیدت: فروش فایل، مقاله نویسی در آیدت، فایل‌های خود را به فروش بگذارید و یا مقالات‌تان را منتشر کنید👋