کریمی مشاور بیمه

کریمی مشاور بیمه

ابوالقاسم کریمی : مشاور شرکت بیمه پارسیان
 ۱ نفر را دنبال می کند

داستان کوتاه آموزنده101

 

من دانشجوى سال دوم بودم. یک روز سر جلسه امتحان وقتى چشمم به سوال آخر افتاد، خنده ام گرفت. فکر کردم استاد حتماً قصد شوخى کردن داشته است. سوال این بود: نام کوچک زنى که محوطه دانشکده را نظافت می کند چیست؟

من آن زن نظافتچى را بارها دیده بودم. زنى بلند قد، با موهاى جو گندمى و حدودا شصت ساله بود... امّا نام کوچکش را از کجا باید می دانستم؟

من برگه امتحانى را تحویل دادم و سوال آخر را بی جواب گذاشتم. درست قبل از آن که از کلاس خارج شوم، دانشجویى از استاد سوال کرد: آیا سوال آخر هم در بارم بندى نمرات محسوب می شود؟
استاد گفت: حتماً و ادامه داد: شما در حرفه خود با آدم هاى بسیارى ملاقات خواهید کرد. همه آن ها مهم هستند و شایسته توجه و ملاحظه شما می باشند، حتى اگر تنها کارى که می کنید لبخند زدن و سلام کردن به آن ها باشد.

کریمی مشاور بیمه
کریمی مشاور بیمه ابوالقاسم کریمی : مشاور شرکت بیمه پارسیان

شاید خوشتان بیاید

پاسخ ها

نظر خود را درباره این پست بنویسید
منتظر اولین کامنت هستیم!
آیدت: فروش فایل، مقاله نویسی در آیدت، فایل‌های خود را به فروش بگذارید و یا مقالات‌تان را منتشر کنید👋