: مهدی طالقانی فرزند آیتالله طالقانی گفت: ما هیچ وقت فکر نکردیم بچه آخوندیم، مریم ما روسری سر می کرد بیرون می رفت. یک بار به مناسبتی چادر سرش کرد. آقا به او گفت «چرا دکورتو عوض کردی؟ همان طوری که بودی بیا»، حالا یادم نمی آید چه کسی می خواست بیاید که خواهرم مریم چادر سر کرد
مهدی نصیری، سردبیر پیشین کیهان در کانال تلگرامی خود نوشت: مهدی طالقانی فرزند آیتالله طالقانی گفت: ما هیچ وقت فکر نکردیم بچه آخوندیم، مریم ما روسری سر می کرد بیرون می رفت. یک بار به مناسبتی چادر سرش کرد. آقا به او گفت «چرا دکورتو عوض کردی؟ همان طوری که بودی بیا»، حالا یادم نمی آید چه کسی می خواست بیاید که خواهرم مریم چادر سر کرد
دختر آیت الله طالقانی گفت: دختر خاله ما که الان هم مرحوم شدند، بیحجاب بود هر دفعه می آمد منزل در می زد ما می رفتیم در را باز می کردیم، می گفت «اگر آقا است چادر بدهید من با چادر به داخل منزل بیایم».
یک بار که در خانه ما را زد، من در را باز کردم دیدم هایده خانم است. آقا هم داشت در حیاط قدم می زد، هایده خانم خودش در را پیش کرد یک کناری ایستاد تا بروم برای او چادر بیاورم، حاج آقا همین طوری که قدم می زد آمد در را باز کرد و او را دید، گفت «بفرمایید»، (خنده) دختر خاله هم عقب عقب رفته بود و گفت «منتظرم طاهره برای من چادر بیاورد»، آقا گفت «از کوچه آمدی همه شما را دیدند من یکی گناه کردم شما را ببینم». (خنده) خیلی برای هایده خانم و ما جالب بود.
آقا می گفت خود جوان ها باید به مسائل دینی شان برسند و رعایت کنند امری و دستوری جواب نمی دهد.
پاسخ ها