از آنجاییکه نرخ ازدواج رو به کاهش است و افراد بیشتری تنها زندگی میکنند، مطالعه ما به تصویر پیچیدهتری از زندگی مجردی کمک میکند.
عبارت «زندگی مجردی» ممکن است تصاویری از زندگی بیبندوبار را تداعی کند. حالا محققان دانشگاه تورنتو میگویند که بیشتر مجردها، افرادی درونگرا هستند و با کلیشههای برونگرایی که اغلب در فیلمها به تصویر کشیده میشوند، فاصله زیادی دارد.
در مطالعهای که اخیراً در بولتن روانشناسی- اجتماعی منتشر شده است، محققان نشان میدهند که چگونه ویژگیهای شخصیتی خاص - به ویژه ویژگیهای برونگرایی، وظیفهشناسی و روانرنجوری - پیشبینی میکند که فرد مجرد یا متأهل است.
«الین هوان»، نویسنده ارشد این مقاله، میگوید: «از آنجایی که نرخ ازدواج رو به کاهش است و امروزه افراد بیشتری تنها زندگی میکنند، مطالعه ما به تصویر پیچیدهتری از زندگی مجردی کمک میکند. این تصویر فراتر از کلیشه گمراهکنندهای است که در آن افراد مجرد بدبخت هستند. درحالیکه بهطور متوسط افراد متأهل نسبت به افراد مجرد از زندگی خود رضایت بیشتری دارند، مجردهای شاد بسیاری وجود دارند. روابط آنقدر که ممکن است فکر کنید نقش مهمی در رضایت کلی فرد از زندگی ندارد. ما دریافتیم که شخصیت، بیش از وضعیت رابطه، تعیین میکند که چه کسی از زندگی خود راضی است و چه کسی نه.»
برای این مطالعه، محققان بیش از 1800 شرکتکننده بین 20 تا 59 سال را که حداقل به مدت شش ماه مجرد بودند یا حداقل شش ماه در رابطه بودند، انتخاب کردند.
شرکتکنندگان مجموعهای از پرسشنامهها را تکمیل کردند که شخصیت، رضایت از وضعیت رابطه، رضایت جنسی و رضایت کلی از زندگی را اندازهگیری میکرد تا چگونگی تأثیر ویژگیهای شخصیتی بر رفاه را در زمینه وضعیت رابطه روشن کند.
برای سنجش شخصیت، هوان از مدل شخصیت «پنج بزرگ» استفاده کرد که بر ویژگیهای زیر تمرکز دارد: برونگرایی (اجتماعی و پرانرژی)، تطابقپذیری (مهربان و روراست)، وظیفهشناسی (منظم و قابل اعتماد)، روان رنجوری (مضطرب، خجالتی و عصبی) و گشودگی (کنجکاو و خلاق).
جایی که فردی در مقیاس درونگرایی و برونگرایی قرار میگیرد، به شدت به مجرد یا متأهل بودن آنها مربوط میشود.
هوان میگوید: «در دنیایی که به افراد برونگرا توجه میشود، درونگراها بهعنوان افراد ضداجتماعی معرفی میشوند. واقعیت این است که افراد درونگرا از زمان تنهایی و استقلال خود لذت میبرند و میتوانند خود را از نظر عاطفی تنظیم کنند. یعنی میتوانند واکنشهای خود به احساساتشان را مدیریت کنند. بنابراین، یک درونگرا ممکن است مجرد بودن را بیشتر از متاهلی ترجیح دهد. از سوی دیگر، برونگراها بهطور کلی شادتر از درونگراها هستند (صرف نظر از مجرد بودن یا نبودن آنها) و درونگرایی در وهله اول شروع به یک رابطه را کمی سختتر میکند. زیرا درونگراها ممکن است اغلب خود را در موقعیتهای اجتماعی پیدا نکنند. سایر تحقیقات موجود نیز نشان میدهد که داشتن یک رابطه ممکن است با افزایش اعتماد بهنفس و گسترش دایره اجتماعی، فرد را برونگراتر کند.»
محققان همچنین پیوندهای قابلتوجه (هرچند ضعیفتر) را با ویژگیهای وظیفهشناسی و روانرنجوری یافتند. افراد مجرد کمتر با توصیفهایی مانند «چیزها را مرتب و منظم نگه میدارد» و «کارها را به موقع انجام میدهد» همذاتپنداری میکنند و با عباراتی مانند «میتواند تنشزا باشد»، «اغلب احساس غمگینی میکند» و «خوشخلق است» به شدت موافق بودند.
هوان میگوید: «افراد وظیفهشناس، بیشتر هدفگرا هستند، به ویژه در حرکت به سمت اهداف سنتی مانند شغل و ازدواج و همچنین اخلاق کاری قوی را نشان میدهند. بهطوریکه این ویژگیها ممکن است به تمایل و توانایی آنها برای شروع و تعهد به یک رابطه عاشقانه کمک کند. علائم افسردگی مانند غم و اندوه و انرژی کم ممکن است ادامه و حفظ رابطه را دشوارتر کند. درحالیکه حمایت عاطفی که در یک رابطه عاشقانه دریافت میکنید میتواند این علائم را کاهش دهد.»
در مرحله بعد، هوان درمورد شادی در افراد متأهل در مقابل افراد مجرد تحقیق خواهد کرد. او امیدوار است که کارش را در به چالش کشیدن تصورات غلط اجتماعی درمورد اینکه مردم چگونه هستند و زندگی خود را چطور ترجیح میدهند، چه مجرد و چه متأهل، ادامه دهد.
او میگوید: «در مجردی یک انگ وجود دارد. میدانید، مردم میگویند: «اگر در یک رابطه بودی خوشحالتر بودی، پس چرا اینطور نیستی؟ درحالیکه این لزوماً برای همه صادق نیست. امیدوارم آنچه مردم از تحقیقات ما برداشت میکنند این باشد که شما مجبور نیستید کسی باشید که نیستید - فقط خودتان باشید.»
پاسخ ها