حضور مهران مدیری در برنامه «پامپ» با اجرای امیرحسین قیاسی، از آن اتفاقهایی بود که کمتر کسی انتظارش را داشت.
برترینها: حضور مهران مدیری در برنامه «پامپ» با اجرای امیرحسین قیاسی، از آن اتفاقهایی بود که کمتر کسی انتظارش را داشت. مدیری سالهاست یکی از تأثیرگذارترین و محبوبترین چهرههای سرگرمی ایران است، اما معمولاً در فضاهایی ظاهر شده که خودش طراح و صاحب آن بوده. «پامپ» اما زمینی متفاوت است؛ برنامهای متکی بر شوخیهای بیپرده، بداههپردازی سریع و فاصلهگرفتن از الگوهای رسمی صداوسیما. مدیری در «دورهمی» فضایی مشابه داشت، اما آن فضا کنترلشدهتر، اختهشدهتر و منطبق با چارچوبهای تلویزیونی بود. اینجا اما او مهمان بود؛ مهمانی که پیش از این، کسی با این میزان نفوذ، محبوبیت و سابقه، پا به برنامه قیاسی نگذاشته بود. همین جابهجایی موقعیت، خود بهتنهایی اتفاقساز شد.

امین فردین یا چگونه دوزاری و درجه دو باشیم!
یکی از جنجالیترین بخشهای برنامه، جایی بود که صحبت به امین فردین رسید؛ پاپاراتزیای که در سالهای اخیر با اظهار نظر درباره روابط و حاشیههای سلبریتیها شناخته شده است. مدیری اینبار کاملاً بیپرده ظاهر شد و بهشدت از خجالت او درآمد. او فردین را فردی «بهدردنخور» توصیف کرد و حتی گفت چنین آدمی به درد اطرافیان خودش هم نمیخورد. این موضعگیری تند، فراتر از یک شوخی یا کنایه معمول بود و بیشتر به مرزبندی اخلاقی شباهت داشت؛ مرزبندی با جریانی که از نظر مدیری، بر فضولی، تخریب و سوءاستفاده از زندگی خصوصی دیگران بنا شده است. این بخش، وجه جدی و بیمماشات مدیری را برجسته کرد.
مدیری کَل قیاسی را به شدت خواباند
در بخش بداههپردازی، برنامه به یکی از جذابترین لحظاتش رسید. قیاسی طبق روال همیشگی تلاش کرد با شوخی، جریان گفتوگو را به دست بگیرد، اما اینبار مدیری پیشدستی کرد و در یک بداهه دقیق و حسابشده، رو به قیاسی گفت: «تو استعداد نداری»؛ جملهای که کاملاً در قالب شوخی گفته شد، اما بلافاصله با ادامه بداهه مدیری، به نفع فضا برگشت. همین واکنش نشان داد مدیری چگونه میتواند یک جمله ساده را به ابزار بازی تبدیل کند. اگر قیاسی در قسمتهای قبلی مهمانانش را آچمز میکرد، اینبار با کسی روبهرو بود که بداههپردازی را در سطحی بالاتر بلد است. حاصل این تقابل، لحظاتی زنده و مفرح بود که ریتم برنامه را بالا نگه داشت.

قهوه تلخ، شبهای برره و عمری که گذشت
در ادامه، گفتوگو به پروژههای مهم مدیری کشیده شد. او از «قهوه تلخ» گفت؛ از سانسور بیمهابا و توقف ناگهانی سریالی که میتوانست سرنوشت دیگری داشته باشد. سپس صحبت به «شبهای برره» رسید؛ سریالی که هم مدیری و هم قیاسی بر ماندگاریاش تأکید کردند. از شوخی معروف «وپریم» گرفته تا سکانسها و اصطلاحاتی که هنوز در حافظه جمعی زندهاند و عملاً به پرایمتایم خاطره تبدیل شدهاند. خود مدیری هم اذعان کرد که «شبهای برره» دیگر تکرار نشد. نقطه پایان اما لحنی کاملاً متفاوت داشت؛ جایی که مدیری حکیمانه از «رفیق خوب» گفت: رفیقی که بیآزار باشد و آدم کنار او احساس امنیت کند. جملهای ساده، اما حاصل تجربه سالها کار، شهرت و زیستن در فضای پرتنش.
پاسخ ها