نگاهی داشتهایم به طراحی صحنه در فیلمهای «پرده آخر، آسمان زرد کم عمق، سوتهدلان»، شاید خوشتان بیاید!
برترینها: جهان طراحی صحنه فیلمها جهانی تاثیرگذار در بافت هر فیلم و داستان است، چیزی که شاید در نگاه اول به اهمیت آن پی نبریم، اما اتفاقا طراحی صحنه روح ساختمان هر اثر را میسازد. در اینجا با اتکا به محتوایی که پیش از این در صفحه اینستاگرام «آگراندیسمان» بارگذاری شده، نگاهی داشتهایم به طراحی صحنه در فیلمهای «پرده آخر، آسمان زرد کم عمق، سوتهدلان»، شاید خوشتان بیاید!
مفاهیم مرتبط با هنر گوتیک و ویژگیهای سبکی آن را به یاد بیاوریم؛ پیچیدگی و جزئیات بینهایت که در لایههای متعدد ساختاری خود را به نمایش میگذارد. کافی است یک فریم از نقاشی و معماری گوتیک را در ذهن داشته باشیم. همچنین ادبیات گوتیک و نئو گوتیک؛ عناصر شکلی و محتوایی آن متشکل است از عمارتها و قلعههای تو در تو، تاریک و متروک با یک ساختار عمودی به علاوهی یک شخصیت منفیِ تمامیتخواه که معمولا زنی را به اسارت کشیده و داشتههایش را تصاحب کرده و در طلسمی فرو برده. همین کلیشهها در طراحی صحنهی «پردهی آخر» آن را به یکی از آثار شاخص سینمای ایران بدل کرده.
پیچیدگی فضایی و جزئیات متکثر و متعدد در صحنه، استعارهای است از همان لایههای متعدد گوتیکی. فرم چند لایهی تصویرها با آن پرپسکتو عمیق عبور کرده از بازشوهای اتاقها یادآور معماری گوتیکی است. خانهای که رازی نهفته و دروغی در طبقات زیر زمیناش نهفته و البته فروغ که به چنگال تاجالملوک و کامران میرزا اسیر شده.
این یعنی پایبندی توأمان کارگردان و طراح صحنه به یک سبک هنری و تلاش برای پیاده کردن بی کم و کاست آن. فرهاد (حسن) فارسی با درگذشت زودهنگامش حسرت تکرار طراحیهای هوشمندانهی خود را برای ما باقی گذاشته. طراحی که رزومهی عجیبی دارد و میتوانست طراحی صحنه سینمای ایران بیش از آنچه اتفاق افتاده به پیش ببرد.
این خانه کاراکتر دارد. بیراه نیست اگر بگوییم خانه در فیلم "آسمان زرد کم عمق" بهصورت کامل و مجزا شخصیت پردازی شده. دارای شناسنامه، گذشته و خُلقیات و عواطف منحصر به خودش است. توکلی به واسطهی تیتراژ ابتدایی، مخاطب را با فضاها و ریز فضاهای جهان فیلم آشنا میکند.
با آغاز شدن فیلم، مهران و غزل به این خانهی عبوس و پریشانحال پناه میآورند. آنها از هر مرزی که میگذرند سعی بر مکاشفه و ایجاد ارتباط با فضا را دارند. بعد از مدتی تلاش میکنند جو خانه را تغییر دهند. اما در عوض این احوال خانه است که به روحیات مهران، غزل و رابطهشان سرایت میکند. خانه بهجای اینکه در برابر تغییرات پیشنهادی این خانواده کرنش کرده و سر تعظیم فرود بیاورد؛ رنگی تیره، کدر و تار از وجود خوش به رابطه و احساسات آنها میپاشد.
این رابطهی عجیب و غیر ملموس میان خانه و ساکنین آن و همچنین تاثیری که بر رفتار یکدیگر میگذارند بزرگترین هنر امیرحسین حداد در بازنمایی جانمایهی فیلمنامهی پیچیدهی توکلی است. حداد در این فیلم، خط اصلیِ "انتخاب، طراحی، ساخت و ویرانی" را بسیار مهندسی شده طی میکند و در کنار خلاقیت پیمان شادمانفر بُعد فنی پروژه را به بهترین نحو ممکن پیش میبرد و این اثر نادیده گرفته شدهی سینمای ایران را به نقطهی پایان میرساند. در تصاویری که انتخاب کردهایم نوع مواجههی غزل و مهران را با "خانه" مورد توجه قرار دادهایم.
میزانی از جزئیات در پرداخت صحنه، از چیدمان اکسسوار و حضور معنادار اشیا تا ترکیببندی عناصر معماری و حضور بازیگران، که در سینمای علی حاتمی دیده میشود، احتمالا قابل مقایسه با سینمای وس اندرسون باشد، فقط با این تفاوت که در آن مدل پست مدرنیستی هدف نمایش همان صحنه است و این استقلال بر روایت سایه میاندازد.
اما در سینمای ایرانی علی حاتمی، چه به عنوان کارگردان چه به عنوان طراح صحنه، این جزئیات بخشی از بار استعارههای کلامی و تصویری سرکوب و سانسور شده را به دوش میکشند و با تعلق یافتن فضا و معماری و صحنه به هر یک از کاراکترهای فیلم معنایی متفاوت را برای مخاطب به همراه میآورد. سوتهدلان غافلگیرکنندهترین انتخاب و کشف ما در مجموعهی بهترینهای طراحی صحنهی سینمای ایران بود.
به قدری خاطرهی بصری شهرک سینمایی و هزاردستان و دلشدگان در میان آثار حاتمی پر رنگ و فربه بود که اجازهی دیده شدن به سایر آثارش به عنوان طراح صحنه نمیداد. سوتهدلان در نمایش جزئیات شمایلی است از ذهن دقیق علی حاتمی که بعدها در آثار بزرگترش به نمایش درآمد.
پاسخ ها