السا شریفی نیا

السا شریفی نیا

جهانگرد، بلاگر، علاقمند به سینما، دانشجوی کارگردانی
توسط ۲ نفر دنبال می شود

نقد قسمت ۲۲ سریال شغال: وقتی انتقام روایت را می بلعد

قسمت بیست‌ودوم سریال «شغال» را می‌توان یکی از متراکم‌ترین و پرتنش‌ترین اپیزودهای این مجموعه دانست؛ قسمتی که عملاً داستان را به نقطه اوج خود می‌رساند و شبکه‌ای از خشم، گناه، پنهان‌کاری و فروپاشی اخلاقی را هم‌زمان پیش چشم مخاطب می‌گذارد.

برترین‌ها_علی نعیمی: قسمت بیست‌ودوم سریال «شغال» را می‌توان یکی از متراکم‌ترین و پرتنش‌ترین اپیزودهای این مجموعه دانست؛ قسمتی که عملاً داستان را به نقطه اوج خود می‌رساند و شبکه‌ای از خشم، گناه، پنهان‌کاری و فروپاشی اخلاقی را هم‌زمان پیش چشم مخاطب می‌گذارد. این قسمت نه بر پایه روایت خطی آرام، بلکه بر اساس هجوم دیالوگ‌ها، تقاطع صداها و شتاب حوادث شکل گرفته و دقیقاً به همین دلیل، بیش از هر چیز «حال» شخصیت‌ها را منتقل می‌کند؛ حالی آشفته، بریده‌بریده و انفجاری.

photo_2025-12-28_19-28-15

مهم‌ترین ویژگی این اپیزود، انتخاب آگاهانه آشوب به‌عنوان فرم روایی است. متن دیالوگ‌ها عمداً نفس‌گیر، پراکنده و پر از قطع و وصل است؛ انگار مخاطب در دل یک بحران واقعی رها شده و فرصت نظم دادن به اطلاعات را ندارد. این شلوغی زبانی، اگرچه در نگاه اول ممکن است آزاردهنده به نظر برسد، اما از نظر دراماتیک کاملاً با وضعیت روانی شخصیت‌ها هم‌خوان است. «شغال» در این قسمت نمی‌خواهد داستان را توضیح دهد، بلکه می‌خواهد آن را «تحمیل» کند.

photo_2025-12-28_19-28-19

در مرکز این آشوب، شخصیت آزاد با بازی کامبیز دیرباز قرار دارد. آزاد در این قسمت دیگر صرفاً یک مرد خشمگین یا زخم‌خورده نیست؛ او به نماد انتقام کور تبدیل می‌شود. بازی دیرباز در این اپیزود، بر پایه انفجارهای ناگهانی و تغییرات لحظه‌ای لحن بنا شده است؛ از تهدید و خشونت تا درماندگی و فروپاشی. آزاد نه قهرمان است و نه ضدقهرمان کلاسیک؛ او انسانی است که در مرز جنون ایستاده و سریال هوشمندانه قضاوت را به مخاطب واگذار می‌کند.

در سوی دیگر، سیاوش با بازی سجاد بابایی قرار دارد؛ شخصیتی که شاید بیش از همه، بار «دوگانگی اخلاقی» را به دوش می‌کشد. سیاوش هم خشمگین است، هم مقصر، هم نگران و هم در تلاش برای کنترل اوضاع. او نه مانند آزاد مستقیم به انتقام می‌اندیشد و نه مانند کامیار صرفاً در حال فرار است؛ سیاوش نماینده نسلی است که با پنهان‌کاری، بحران را بزرگ‌تر کرده و حالا توان مدیریت پیامدهای آن را ندارد. بازی بابایی در این قسمت، به‌ویژه در لحظات مکالمه تلفنی و تقابل‌های کلامی، دقیق و کنترل‌شده است و تضاد درونی شخصیت را به‌خوبی منتقل می‌کند.

کامیار با بازی امیرحسین فتحی، اگرچه بخش زیادی از این قسمت را در حال فرار می‌گذراند، اما حضورش به‌عنوان «هسته بحران» دائماً احساس می‌شود. او تجسم انسانیِ زنجیره‌ای از خطاهاست؛ از مشارکت در قتل گرفته تا نقش داشتن در ماجرای تجاوز. نکته قابل‌توجه این است که سریال از تبدیل کامیار به یک شر مطلق کاریکاتوری پرهیز می‌کند. او ترسیده، متواری و سردرگم است؛ و همین، موقعیت را پیچیده‌تر و دردناک‌تر می‌کند.

photo_2025-12-28_19-28-22

یکی از نقاط قوت مهم قسمت بیست‌ودوم، پرداخت هم‌زمان چند سطح از خشونت است: خشونت فیزیکی، خشونت کلامی، خشونت روانی و خشونت ساختاری. دیالوگ‌ها مملو از توهین، تحقیر، تهدید و فریاد هستند و این حجم از خشونت زبانی، آینه‌ای از جامعه‌ای است که در آن گفت‌وگو جای خود را به فریاد داده است. «شغال» در این قسمت، بی‌پرده نشان می‌دهد که چگونه خشونت، خود را بازتولید می‌کند و از نسلی به نسل دیگر منتقل می‌شود.

از منظر کارگردانی، بهرنگ توفیقی در این اپیزود آگاهانه به سمت ریتم تند و برش‌های سریع رفته است. قطع‌های مکرر، تماس‌های تلفنی پشت‌سرهم و جابه‌جایی‌های سریع مکانی، حس تعقیب و اضطراب را تشدید می‌کند. اگرچه این سبک ممکن است برای بخشی از مخاطبان خسته‌کننده باشد، اما با منطق داستانی قسمت کاملاً هم‌راستاست: هیچ‌کس فرصت نفس کشیدن ندارد.

نکته قابل‌تأمل دیگر، جایگاه شخصیت آوا با بازی نورا محقق است؛ شخصیتی که اگرچه در این قسمت حضور فیزیکی پررنگی ندارد، اما سایه او بر تمام روایت سنگینی می‌کند. آوا به نماد قربانی‌ای تبدیل شده که تصمیم‌ها، خشونت‌ها و انتقام‌ها حول او شکل می‌گیرد، بی‌آنکه خود بتواند کنترلی بر مسیر حوادث داشته باشد. این انتخاب، نقدی تلخ به ساختارهای مردسالار و حذف صدای قربانی است.

در مجموع، قسمت بیست‌ودوم «شغال» اپیزودی است که شاید بیش از آنکه «تماشایی» باشد، «تجربه‌کردنی» است. تجربه‌ای پر از خشم، اضطراب و بی‌پناهی. این قسمت نشان می‌دهد که سریال آگاهانه از مسیر سرگرمی صرف فاصله گرفته و به درامی اجتماعی با لحن تند و بی‌رحم تبدیل شده است. اگر «شغال» در ادامه بتواند این حجم از تنش را به سرانجامی متناسب و غیرشعاری برساند، می‌توان گفت که قسمت بیست‌ودوم، نقطه عطف واقعی آن بوده است؛ نقطه‌ای که در آن، همه نقاب‌ها افتاده و انسان‌ها با تاریک‌ترین وجوه خود روبه‌رو شده‌اند.

 

السا شریفی نیا
السا شریفی نیا جهانگرد، بلاگر، علاقمند به سینما، دانشجوی کارگردانی

شاید خوشتان بیاید

پاسخ ها

نظر خود را درباره این پست بنویسید
منتظر اولین کامنت هستیم!
آیدت: فروش فایل، مقاله نویسی در آیدت، فایل‌های خود را به فروش بگذارید و یا مقالات‌تان را منتشر کنید👋