بخشی از گفتگوی مصطفی راغب با ایران در مورد کنسرت «چهار پایه عشق»
بخشی از گفتگوی مصطفی راغب با ایران در مورد کنسرت «چهار پایه عشق»:
مجموعه قطعاتی که دراین کنسرت عاشورایی به اجرا درآمد، تعدادی از کارهای بنده بود که سالها در هیأتهای یزد تمرین کردیم و با همان سبک و سیاق اصیل یزدی به روی صحنه بردیم.سعی ما براین بود این نوحههای قدیمی در دستگاههای مختلف آوازی ساخته شوند و در کنار آن تلاش کردیم از مقامهای موسیقی اصیل ایرانی هم استفاده کنیم. بطور مثال قطعه «سرخ غروب» در دستگاه همایون است.«کیستی» در دستگاه شور بوده و اشاره به آواز ابوعطا دارد، «اره من دیوونتم» نیز در آواز دشتی است.
هدف ما این بود ارکستر به گونهای چیدمان شود تا بتوانیم گروههای سنی مختلف را در این سالن جذب کنیم و فکر میکنم این ایده، ساختار جدیدی بود که به لطف امام حسین(ع) و نگاه خود ارباب این اتفاق به خوبی شکل گرفت.
جالب است بدانید تا به اکنون به این شیوه مذهبی و آیینی، کنسرتی برگزار نشده است. براین اساس در دریافت مجوز یک مقدار حساسیتهایی وجود داشت که به لطف نام امام حسین(ع) مشکلات حل شد و توانستیم این اجرا را برای مردم عزیز کشورمان برگزار کنیم
میبایست در وصف و رثای اباعبدالله الحسین(ع)، قمر بنیهاشم و همچنین دیگر اهل بیت علیهمالسلام، اشعاری قوی و درخور شأن این بزرگان سروده شود؛ چرا که شعر خوب بیانگر اصالت شعر و پیشرفت فرهنگ و تاریخ ادبیات و هنر و فرهنگ کشورمان خواهد بود. بنابراین استفاده از اشعار دم دستی و قرار دادن ملودی روی آن، اجحاف بزرگی در حق هنر کشورمان و هنرمندان و شعرای بزرگی است که اکنون در بین ما نیستند. امیدواریم دوستان نسبت به این مسأله دقت نظر داشته باشند، بخصوص در بخش اشعار آیینی. گاهی شعرهایی به گوشمان میرسد که حتی نمیتوان عنوان شعر به آن اطلاق کرد.اشعار سطحی و بسیار سخیف در وصف اهل بیت علیهمالسلام.
دراین مدت زمان آموختم نباید حال درونمان را پنهان کنیم. براین اساس اگرآهنگسازان خوب کشورمان دراین زمینه کم کار شدهاند، میتواند دلایل مختلفی داشته باشد و به باورمن شاید یک دلیل آن تفکرات اشتباهی باشد که دراین چند سال اخیررواج پیدا کرده و موجب کم رنگ شدن اعتقادات مذهبی برخی از مردم شده است. بیتردید بسیاری از همین دوستان علاقهمندند در این زمینه کار تولید کنند اما نگران آن هستند که مبادا مورد تمسخر یا تهدید برخی از دوستان قرار بگیرند. من هم یک خوانندهام اگر میخواستم به این حرفها و ترسیدنها و یا تمسخر کردنها توجهی داشته باشم هیچ گاه در این راه قدم بر نمیداشتم و این مسیر را انتخاب نمی کردم.
باید بگویم اگرما در این مسیر قرار گرفتهایم، فقط سفارش قلبمان است نه سفارش و فرمایشی. برخی دوستان بر این نظرند تولید و اجرای این نوع موسیقیها برای دریافت مجوز است پس چه بهتر آنکه عقبه آن هنرمند را ببینند و بخوانند. اگر من راغب صرفاً به سبب دریافت مجوز این کاررا انجام میدهم، میتوانستم درهمان سالهای ابتدایی فعالیتم این هدف را دنبال کنم و بعد از آن کارها به روال خود پیش میرفت. من از ۸ سالگی نوحه خوانی کردم و این علاقهمندی به همان دوران برمیگردد. بنابراین اگرتلاش این دوستان دشمنی با من است، هر چقدر از گذشتهام بگویم تأثیری ندارد و نمیخواهند بپذیرند و باور کنند. با این حساب باید راهی که میدانیم درست است انتخاب کنیم و به ندای قلبمان گوش بدهیم. بازهم تأکید میکنم این انتخاب من بهدلیل دریافت مجوز نبود و برای اجرای آن مشکلات بسیاری را پشت سر گذاشتم.
تفکر، اندیشه و اعتقادات، نسل امروز در خانواده شکل میگیرد و ساخته میشود و در ادامه ازجامعه نیز تأثیر میپذیرد.اما متأسفانه بهدلیل مشکلات اقتصادی این موضوعات کمتر درخانواده مورد توجه قرارمی گیرد و بهتر است بگویم تقریباً پدرها و مادرها پرداختن به این مباحث را رها کردهاند. این تفکر و اعتقادات در دوران ما بود و سبب شد، راهم را بدرستی انتخاب کنم. استادان و هنرمندان پیشکسوت هم از گذشتگان خود آموختند اما امروز چه اتفاقی افتاده؟ مسئولان ما چه کاری را انجام ندادهاند که به این سمت و سو کشیده شدهایم؟ اگرچه همه این اتفاقات از مشکلات معیشتی نشأت میگیرد، در غیر این صورت چه کسی است که عاشق امام حسین(ع) نباشد؟ به اعتقاد من اگر امروز مشکلاتمان پیچیدهتر شده به این دلیل است که از معنویت دور شدهایم.
پاسخ ها