فوتبال ایران است و داستانهای خاص خودش؛ چیزهای عجیب و غریبی که شاید مشابهش کمتر در ژانر حرفهای فوتبال جهان به چشم بخورد.
بهروز رسایلی در روزنامه همشهری نوشت: فوتبال ایران است و داستانهای خاص خودش؛ چیزهای عجیب و غریبی که شاید مشابهش کمتر در ژانر حرفهای فوتبال جهان به چشم بخورد. ازجمله سنتهای قدیمی این حوزه در کشورمان، جابهجایی مربیان بین باشگاههای مختلف بوده است. امسال اما بهمعنای واقعی کلمه شور این داستان در آمده است. مربیان همینطور در حال تعویض نیمکتها با هم هستند؛ مثل بازیهای دوره کودکی که یک موسیقی پخش میشد و بچهها دور صندلیها میگشتند. با قطع موسیقی که همان پایان نقلوانتقالات است، هر مربی صاحب یک نیمکت جدید میشود و تنها این پرسش باقی میماند که اگر این آقا خوب بود و به درد شما میخورد، چرا در تیم قبلیاش حفظ نشد؟ در یک یا ۲مورد شاید بشود تحلیل فنی ارائه داد، اما تکرر موارد واقعا فضای عجیبی ایجاد کرده است.
محمد ربیعی از مس رفسنجان به ذوبآهن
سرمربی نسبتا موفق مس رفسنجان که بحث حضورش در استقلال هم وجود داشت، نهایتا سرمربی ذوبآهن شد و جای مهدی تارتار را گرفت. این شاید از معدود صندلیبازیهای لیگ برتر باشد که تا حدی بتوان تحلیل فنی برایش پیدا کرد. به هر حال، ذوبآهن فوتبال رضایتبخشی بازی نمیکرد و فصل را هم در رده نهم جدول به پایان رساند. مس رفسنجان اما پنجم شد و حالا اصفهانیها سراغ سرمربی تیمی رفتهاند که 4رتبه بالاتر است.
ساکت الهامی از هوادار به مس رفسنجان
مس رفسنجان که سرمربیاش را تقدیم تیم نهم جدول کرد، خودش رفت و برای فصل بعد سرمربیگری تیم دهم جدول را گرفت! خب البته حتما بین تیمها از نظر پتانسیل انسانی و منابع مالی تفاوتهای زیادی وجود دارد و صرف رتبه آنها در جدول تعیینکننده کیفیت مربیان نیست، اما یادمان باشد ساکت الهامی در این سالها بیشتر با داد و فریاد، جنجالها و اظهارات عجیبش شناخته میشده است. این انتخاب برای باشگاهی که تا پارسال یکی از کمحاشیهترین تیمهای لیگ برتر را در اختیار داشت، خیلی نویدبخش نیست.
مهدی رحمتی از آلومینیوم به نساجی
این یکی هم تا حدی توجیه دارد. رحمتی فصل گذشته از آلومینیوم تیمی ساخت که راحت نمیباخت. قطعا نماینده اراک فوتبال جذابی بازی نمیکرد و پیروزیهای چندانی هم نداشت، اما همین که به آسانی مغلوب رقبا نمیشد، برگ برنده رحمتی بود. آلومینیوم 8برد و 6باخت داشت و با 16تساوی رکورددار مساوی در لیگ برتر بود. نساجی که در نقطه مقابل راحت شکست میخورد، رحمتی را گرفت تا در فصل حضورش در لیگ قهرمانان آسیا بر این نقیصه غلبه کند. تیم مازندرانی پارسال فقط 5بار برنده شد و 14مسابقه را باخت.
مجتبی حسینی از پیکان به آلومینیوم
آلومینیومیها که پارسال فهمیدند گلزدن خیلی هم چیز خوبی نیست، رفتند و مجتبی حسینی را آوردند که تیمش در 30بازی فقط 13گل زده بود! اینکه حسینی چرا با این عملکرد باید همچنان مشتری داشته باشد و بین باشگاههای لیگ برتری جابهجا شود، واقعا عجیب است. هرچند حتی بحث حضور او در تیم ملی امید هم وجود داشت!
مهدی تارتار از ذوبآهن به ملوان
یک روز همه ما میمیریم و تمام میشویم، اما مهدی تارتار هنوز از این تیم لیگ برتری به آن یکی تیم لیگ برتری میرود! روشن نیست مدیران محترم فوتبال ایران چه جوهر فنی ممتازی در آقا مهدی دیدهاند که ولکن او نیستند. شاید واقعا تنها فرضیه در مورد او این باشد که تیمهایی با بضاعت پایین را در کمربند میانی لیگ برتر نگه میدارد. گویا برای ملوان هم همین کافی است؛ روزمرگی محض. حالا بگذریم که در فدراسیون تاج، اسم تارتار هم بین گزینههای هدایت تیم ملی بزرگسالان دیده میشد!
پدیده نداریم!
تنها سرمربی ایرانی اضافه شده به چرخه مربیان لیگ برتری سعید دقیقی است که جایزه قهرمانی در لیگیک را گرفته است
با پیوستن مهدی تارتار و رسول خطیبی به تیمهای ملوان و پیکان بالاخره تکلیف نیمکت هر 16تیم لیگ برتر در فصل آینده مشخص شد. 7سرمربی فصل جدید را با همان تیمی آغاز میکنند که فصل گذشته را به پایان رسانده بودند. 6نفر از سرمربیان حاضر در فصل گذشته نیز در این فصل دوباره حاضرند و فقط تیمهای خود را تغییر دادهاند. یعنی فقط 3سرمربی به لیگ جدید اضافه شده که یکی از آنها خارجی است و 2 نفر دیگر محمود فکری و رسول خطیبی هستند که پیش از این در لیگ برتر مربیگری کرده بودند. سال گذشته و در آغاز فصل، حمید مطهری برای نخستین بار به جمع سرمربیان اضافه شد و مازیار زارع که در لیگیک سرمربی موفقی بود برای نخستین بار به لیگبرتریها پیوست. امسال سعید دقیقی دقیقا همان شرایطی را دارد که زارع فصل گذشته داشت. او در لیگ دستهاول شمسآذر قزوین را به قهرمانی رسانده و همراه با تیمش برای نخستین بار لیگ برتری شده است. اما چهرهای مشابه مطهری در میان مربیان این فصل دیده نمیشود. لااقل در ابتدای فصل که خبری از کشف سرمربی جدید نیست. شاید هم عدمموفقیت مطهری در تیم نساجی، مدیران فوتبال را از کشف پدیدهای جدید در میان مربیان بیکارنامه ناامید کرده است.
بعد از ۸سال، بدون قلعهنویی
بازگشت فکری و خطیبی و ورود سرمربی یونانی گلگهر به لیگ برتر، چند سرمربی را از چرخه لیگ برتریها خارج کرد. امیر قلعهنویی پیشتر گلگهر را ترک کرده و به تیم ملی رفته بود. آخرینبار که یک فصل فوتبال بدون حضور امیر قلعهنویی روی نیمکتها آغاز شد سال1394بود که او در ابتدای فصل به ملوان رفت اما چون پولی در بساط نبود پشیمان شد و روی نیمکت آن تیم ننشست. قلعهنویی تا میانههای آن فصل بیرون ماند و در میانه راه به تراکتور پیوست. امسال، ششمین دوره لیگ است که بدون حضور قلعهنویی آغاز میشود. 2چهره دیگری که سال قبل در لیگ برتر حاضر بودند و امسال حضور ندارند زارع و مطهری هستند که یکی با موفقیت از تیمش کنار رفت و دیگری بدون موفقیت. مطهری در نساجی نتایج خوبی نگرفت و 5هفته به پایان لیگ کنار رفت تا حالا دستیار قلعهنویی در تیم ملی باشد. زارع اما نتایج راضیکنندهای با ملوان گرفت و این تیم را در لیگ برتر نگه داشت اما عدم حمایت لازم مسئولان انزلی و نداشتن پشتوانه مالی، زارع را از ادامه راه منصرف کرد و او تصمیم به ترک ملوان گرفت. این 3سرمربی به همراه ساپینتو لیگ برتر را ترک کردند تا راه برای مارینوس اوزونیدیس، محمود فکری، رسول خطیبی و جواد نکونام که فصل گذشته در آخرین هفتهها از لیگ برتر بیرون بود باز شود. از رضا مهاجری هم غافل نشویم که سال گذشته در آغاز لیگ برتر روی نیمکت نفت مسجدسلیمان مینشست اما با نتایج ضعیف از این تیم جدا شد و حالا در لیگیک مربیگری میکند.
پاسخ ها