با این مطلب به مثابه یک ماشین زمان، گرد و خاک سالهای گذشته را تکاندیم و به خاطرهانگیزترین نشانههای ماه رمضان رجوع کردهایم، مطلبی که ذهنتان را قلقلک خواهد داد، همراه ما باشید.
برترینها _ آیدا فلاحیان: با این مطلب به مثابه یک ماشین زمان، گرد و خاک سالهای گذشته را تکاندیم و به خاطرهانگیزترین نشانههای ماه رمضان رجوع کردهایم، مطلبی که ذهنتان را قلقلک خواهد داد، همراه ما باشید.
"تیر ماه ۱۳۵۸،یکم رمضان"
کلامی غریب با صدایی آشنا از تلوزیون صدا وسیما در حال پخش شدن بود. دعایی که تا به امروز با آواها و صداهای زیادی خوانده شده اما همه ما یک نسخه ویژه از آن را دوست داریم. این نسخهی خاص که با نام "ربنای شجریان" آن را میشناسیم، بیش از 30 سال تبدیل به یکی از همراهان همیشگی ماه رمضان شد که کوچک و بزرگ را جذب خود میکرد. نوایی که با پخش شدنش صدای تلوزیون به آخرین رقم خود میرسید و صدای شنوندگان به سکوت تبدیل میشد. شنوندگان به هر زبان و گویشی میخکوب هجاهای عربی میشدند که استاد آنها را با نفسی ایرانی میخواند. شاید بسیاری از آنها معنای لفظی این دعا را متوجه نمیشدند اما معنای معنوی آن را به خوبی حس میکردند. جای خالی ربنای شجریان در صدا سیما اما از جایگاه ویژه آن کم نکرد بلکه نوای ملکوتی شجریان را بیش از قبل در دلها زنده نگه داشت. میتوان گفت هنوز بعد از گذشت چندین سال از انتشار این قطعه، هیچ نوایی جای ربنای شجریان را نگرفته است.
دهه ۸۰ خورشیدی
خستگی،گرسنگی،تشنگی و تمام سختیهای ماه رمضان فقط به دست یک نفر آسان میشد. مردی با موهای کم پشت که چه از پشت دوربین و چه از رو به روی آن تمام تلاشش را برای لبخند بینندگان میکرد. رضا عطاران همان تعویض طلایی لحظات آخر بود که میتوانست تمام سختیها را راحت و شیرین کند. طنز شیرین و شیوای او در سریالهایی از جنس جامعهای ملموس، دقایق رسیدن به افطار را کوتاه و کوتاهتر میکرد. او داستان گویی را خوب بلد بود و به سبب همین داستان گوییها در شراطی سخت محبوب دلها شد.روزهای وفات که شوخیهای عطاران از تلوزیون حذف میشد، روزها سختتر و طولانیتر به چشم میآمدند. شاهکارهای ماه رمضان عطاران هنوز در آرشیو صدا سیما درخشان هستند و از پربینندهترین برنامههای تلوزیون به شمار میروند.
دهه ۹۰ و تزریق غم
برنامهای عامه پسند که از بزرگ تا کوچک آن را دوست داشتند. البته دلیل این دوست داشتنها با هم کمی متفاوت بود. دخترهای نوجوان به خاطر چهره مجری خوش قیافه، خانوادهها برای شنیدن داستانها باورنکردنی و بچهها که صرفا چون اجازه عوض کردن شبکه را نداشتند، این برنامه را دوست داشتند. همه و همه از یک ساعت قبل از افطار میخکوب شبکه سوم سیما میشدند و تا نشنیدن جملهی "ماهتون عسل" از زبان مجری خوش قیافه، از رو به روی تلویزیون تکان نمیخوردند . ماه عسل برنامه با اجرای احساس علیخوانی از سال 1386از شبکه ۳ پخش شد و از آن روز به یکی از ماندگارترین و البته در عین حال پر انتقادترین برنامههای ماه رمضان تبدیل شد. فراز و نشینهای این برنامه پر طرفدار در سال 1397 به پایان رسید و دیگر از تلویزیون سیما پخش نشد. با وجود تغییر چهرهی احسان علیخانی با حضور در برنامههای دیگر تلویزیون هنوز جای خالی ماه عسل در ماه رمضان خالیست.
در تمام سالها
ثانیههای پایانی قبل از اذان شاید مهمترین بخش ماه رمضان بود که تلویزیون ترجیح میداد آن را با دعایی متفاوت پر کند. دعایی با خوانش آهنگین که شاید هیچکس به طور کامل متوجه متن آن نمیشد. آهنگ دعا اما خوش ریتم و دل انگیز بود و مخاطبان را به خود جذب میکرد. شوری داشت که یک نواختی تمام روز را از بین میبرد. هر شبکه ریتم و خاص خودش را برای اجرای این دعا به کار گرفته بود اما در هیچکدام از ورژنهای چیزی از نامفهوم بودن آن کم نمیکرد! بسیاری از بینندگان حتی اسم این دعا را نمیدانستن اما همین مبهم بودن آن باعث شدن که این دعا به بخش مهم و ماندگاری در ماهیت ماه رمضان باشد.
ملودرام با پیامهای عبرتآموز!
سریالهایی از جنس عبرت، جزا و نزدیکی به خدا که از برنامههای تلویزیون حذف نشدنی بودند.شروع تلخ و پایانی شیرین از جنس امیدالهی اصلیترین ویژگی این سریالها بود. سریالهایی با پیامهای دینی که با وجود پردازش نه چندان قوی، مخاطبان زیادی داشتند و عرصه رقابت را برای سایر برنامهها تنگ میساختند. دیدن جن و پری و شیاطین در کالبد آدمی، در تلویزیون ایران در ماه رمضان عادی شده بود اما کسی از این موضوع شکایتی نداشت. جدال حق و باطل و در نهایت پیروزی بی چون و چرای حق ،همان چیزی بود که مخاطبان تلویزیون در ماه رمضان میخواستند. البته چارهی دیگری هم نبود جز پر کردن اوقات با این سریالهای رستاخیزی! در چند سال اخیر اما این سریالها طرفداران همیشگی خود را از دست دادهاند اما خاطره بازی کردن با آنها هنوز میتواند دلیل خوبی برای بازپخش آنها از تلوزیون باشد.
"تندی مکن با کاروان/محمل بدار ای ساربان"
بدون شک کمتر ایرانیای است که بتواند این شعر را بدون ریتم اصلیاش بخواند! صدای مجید اخشابی که بیشتر با این آهنگ در سریال متهم گریخت عطاران شنیده میشد، این خواننده را به یکی از اصلیترین میهمانان سفره افطار تبدیل میکرد. صدای او تلخ و شیرین بود. تلخ برای اتمام یک قسمت دیگر از سریالهای طنز عطاران و شیرین برای نزدیکتر شدن به دقایق افطار. اخشابی ماهیت خوانندگی خود را در ماه رمضان به دست آورد به طوری که شنیدن صدای او هر شنوندهای را به بوی نان تازه، خرما و بامیههای داغ دعوت میکند.اخشابی اما در طی سالیان اخیر دچار کم کاری شده است اما او در دوران اوج خود توانست صدایش را ملکه ذهن تمام ایرانیان بکند.
پاسخ ها