آیا تا به حال برایتان پیش آمده که ایدهای درخشان در سر داشته باشید، اما نتوانید آن را در یک جلسه کاری، جمع خانوادگی یا حتی در گفتگو با دوستتان به کرسی بنشانید؟ توانایی متقاعد کردن دیگران یک هنر و علم است؛ مهارتی که نه تنها در دنیای حرفهای، بلکه در تمام جنبههای زندگی به کارتان میآید.
متقاعدسازی به معنای فریب یا دستکاری نیست، بلکه به معنای ارائه شفاف و موثر ایدهها به شکلی است که مخاطب شما ارزش و منطق آن را درک کند. در این راهنمای جامع، ما به شما تکنیکهایی را آموزش میدهیم که بر اساس اصول روانشناسی و ارتباطات انسانی بنا شدهاند و به شما کمک میکنند تا به یک فرد تاثیرگذارتر تبدیل شوید.
قبل از اینکه حتی کلمهای برای قانع کردن کسی به زبان بیاورید، باید زمینهسازی کنید. این اصول، فونداسیون تاثیرگذاری شما هستند.
هیچکس حرف فردی را که به او اعتماد ندارد، قبول نمیکند. اعتماد، ارزشمندترین دارایی شما در هر گفتگویی است.
چگونه اعتماد بسازیم؟
بسیاری از ما فقط صبر میکنیم تا نوبت حرف زدنمان برسد. اما برای قانع کردن کسی، ابتدا باید نیازها، نگرانیها و دیدگاه او را واقعا درک کنید.
چطور فعالانه به دیگران گوش کنیم؟
حالا که پایهها را ساختید، وقت استفاده از تکنیکهای اثباتشده است.
همدلی یعنی درک احساسات و دیدگاه طرف مقابل. وقتی نشان میدهید که شرایط او را درک میکنید، مقاومت او به شدت کاهش مییابد. مثال: به جای گفتن «این بهترین راه حل است»، بگویید: «من میفهمم که شما نگران بودجه هستید و این نگرانی کاملاً بهجاست. بیایید ببینیم چگونه این راه حل میتواند در بلندمدت هزینهها را کاهش دهد.»
مردم به ویژگیهای یک محصول یا ایده اهمیت نمیدهند؛ آنها به این اهمیت میدهند که آن ایده چه سودی برایشان دارد.
همیشه از خود بپرسید: «چه چیزی در این ایده به نفع طرف مقابل است؟»
مغز انسان برای به خاطر سپردن داستانها ساخته شده است، نه آمار و ارقام خشک. یک داستان خوب میتواند یک مفهوم پیچیده را ساده کرده و ارتباطی احساسی برقرار کند.
مثال: به جای ارائه آمار فروش، داستان یکی از مشتریانی را تعریف کنید که با استفاده از محصول شما زندگیاش متحول شد.
انسانها موجوداتی اجتماعی هستند و تمایل دارند از رفتار دیگران پیروی کنند. نشان دهید که افراد دیگری (به خصوص افرادی که مخاطب شما آنها را قبول دارد) قبلاً این ایده را پذیرفتهاند.
مثال: «تیم فروش هم از این استراتژی جدید استقبال کرده و معتقد است که میتواند فروش را ۲۰٪ افزایش دهد.»
وقتی شما لطفی در حق کسی میکنید، او به صورت ناخودآگاه احساس میکند که باید آن را جبران کند. قبل از اینکه چیزی بخواهید، چیزی ارزشمند ارائه دهید. این میتواند یک اطلاعات مفید، یک تعریف صادقانه یا کمک در یک کار کوچک باشد.
استفاده از کلمات قلمبهسلمبه و اصطلاحات تخصصی شما را باهوشتر نشان نمیدهد، بلکه فقط باعث سردرگمی مخاطب میشود. پیام خود را تا حد امکان ساده، شفاف و مستقیم بیان کنید.
نحوه ارائه یک موضوع میتواند برداشت افراد را کاملاً تغییر دهد.
هر دو جمله یک معنی دارند، اما جمله دوم بسیار انگیزهبخشتر و قانعکنندهتر است.
زبان بدن و لحن صدای شما بخش بزرگی از پیام را منتقل میکند. صاف بایستید، با اطمینان صحبت کنید و تماس چشمی را حفظ کنید. اما مراقب باشید که این اعتماد به نفس به تکبر و خودبرتربینی تبدیل نشود. متواضع باشید و به نظر دیگران احترام بگذارید.
توانایی قانع کردن دیگران یک قدرت جادویی نیست که فقط افراد خاصی با آن متولد شوند؛ این یک مهارت آموختنی است که با تمرین این اصول میتوانید آن را در خود پرورش دهید.
با ساختن اعتماد، گوش دادن فعال، درک نیازهای دیگران و استفاده هوشمندانه از تکنیکهای روانشناسی، نه تنها ایدههای خود را بهتر به کرسی مینشانید، بلکه روابط قویتر و معنادارتری نیز با اطرافیان خود برقرار خواهید کرد.
شما از کدام تکنیک برای قانع کردن دیگران بیشتر استفاده میکنید؟ تجربیات خود را در بخش نظرات با ما به اشتراک بگذارید!
برگرفته از: linkedin.com
پاسخ ها