علی صادقی یکی از چهرههای عجیب و خاطرهانگیز کمدی ایران است. کسی که از نوجوانی وارد دنیای فیلم و سریال شد و لحظات فوقالعاده را برای مردم رقم زد چندان میلی به بازیگری ندارد و عاشق موسیقی است! با هم نگاهی به بیوگرافی علی صادقی و تمام سریالهای خندهدار و فیلمهای او داریم.
علی عباس صادقی، بازیگر محبوب و شناختهشده سینما و تلویزیون ایران، در تاریخ ۱۰ آذر ۱۳۵۹ در تهران متولد شد. پدرش تراشکار و مادرش خانهدار است. صادقی به طور اتفاقی وارد دنیای بازیگری شد، اما قدر این اتفاق را دانست و حسابی خوش درخشید.
علی صادقی فعالیت حرفهای خود را از سال ۱۳۶۹ با حضور در مجموعه تلویزیونی «آفتاب عالمتاب» آغاز کرد. پس از آن در سریالهای دیگری همچون «بهترین تابستان من» و «پشت کنکوریها» به ایفای نقش پرداخت. اما شهرت او بیشتر به خاطر همکاری با رضا عطاران در مجموعههای کمدی «خانه به دوش» و «متهم گریخت» بود. علی صادقی نوعی جونن منحصر به فرد را به نقشها تزریق میکرد که نمونه آن در بین بازیگران ایرانی کمیاب است.
در ادامه ابتدا نگاهی به کارنامه او در تلویزیون و شبکه نمایش خانگی و سینما داریم. همانطور که از کارنامه صادقی مشخص است او بازیگری حرفهای و پرکار است.
تماشای قسمت اول جوکر در فیلیمو
در ادامه آثار تلویزیونی این بازیگر را مشاهده خواهید کرد.
سال | نام مجموعه | شبکه پخش |
۱۴۰۰ | پلاک ۱۳ | شبکه سه |
۱۳۹۹ | نون خ ۳ | شبکه یک |
۱۳۹۸ | نون خ | شبکه یک |
۱۳۹۶ | تعطیلات رؤیایی | شبکه دو |
۱۳۹۴ | حالت خاص | شبکه نسیم |
۱۳۹۳ | معراجیها | شبکه یک |
۱۳۹۲ | ما فرشته نیستیم | شبکه پنج |
۱۳۹۱ | توقیف | شبکه پنج |
۱۳۹۰ | نقطه سر خط | شبکه سه |
۱۳۹۰ | کسی خوابه؟ | شبکه یک |
۱۳۸۹ | موج و صخره | شبکه پنج |
۱۳۸۹ | خوشنشینها | شبکه سه |
۱۳۸۸ | زن بابا | شبکه سه |
۱۳۸۷ | عید امسال | شبکه پنج |
۱۳۸۷ | شبکه سه | شبکه سه |
۱۳۸۶ | سه در چهار | شبکه یک |
۱۳۸۵ | زندگی به شرط خنده | شبکه پنج |
۱۳۸۶ | قرارگاه مسکونی | شبکه پنج |
۱۳۸۴ | متهم گریخت | شبکه سه |
۱۳۸۳ | خانهبهدوش | شبکه سه |
۱۳۸۲ | کوچه اقاقیا | شبکه پنج |
۱۳۸۱ | پشت کنکوریها | شبکه پنج |
۱۳۸۰ | دردسر والدین | شبکه سه |
۱۳۷۸ | پرتوهای نور | شبکه یک |
۱۳۷۵ | بهترین تابستان من | شبکه یک |
۱۳۶۹ | آفتاب عالم تاب | آفتاب عالم تاب |
علی صادقی، بازیگر طنزپرداز و محبوب سینما و تلویزیون ایران، با بازی در سریالهای کمدی متعددی، خاطرات خوشی را برای مخاطبان رقم زده است. در ادامه نقش او را در برخی از سریالهای شاخصی که در آن حضور داشته است، بررسی میکنیم:
آقا ماشاءالله کـه وضعیت مالی مناسبی ندارد، برای تأمین مخارج زندگی خود و خانواده اش مجبور است با وانت هندوانه بفروشد. او یک روز بهطور اتفاقی، با مردی به نام بیات آشنا می شود که وعده سفر کاری به مالزی را به او می دهد و از آقا ماشاءالله پول میگیرد. بعد از مدتی، معلوم که بیات کلاهبردار است و هر روز اتفاقات گوناگونی برای این خانواده رخ می دهد. این سریال، در دوران پخش خود، یکی از پربینندهترین سریالهای تلویزیونی ایران بود و علی صادقی با بازی در نقش علی، پسر آقا ماشالا، به اوج شهرت خود رسید. در این سالها نیز، بازپخش این سریال بارها، یه درخواست مخاطبان، از شبکههایی مانند آیفیلم روی آنتن رفته است و این موضوع، نشان میدهد که این مجموعه، پس از گذشت اینهمه سال، هنوز هم محبوب است.
هاشم آقا، مردی ساده و مهربان، سالهای سال در شهر کوچکی به تعمیر اگزوز مشغول بود. اما بیماریاش، او را از ادامه کارش بازداشت. دختر دانشجویش که دلش برای پدر تنگ شده بود، برای او در تهران شغلی پیدا کرد و خانهای اجاره کرد. هاشم آقا و خانوادهاش با امید به آیندهای بهتر، راهی تهران شدند. اما زندگی در کلانشهر، با تمام سختیها و شیرینیهایش، برای این خانوادهی سادهدل، ماجراهای عجیبی را رقم زد. مادر مهربان خانواده، همسر دلسوز، پسر جوان و پرانرژی، دختر دانشجو و داماد شوخطبع، هر کدام با روحیه و دغدغههای خاص خود، رنگ و بوی تازهای به زندگی این خانواده دادند. ورود آنها به تهران، آغازی بر داستانی شیرین و پر از اتفاقات جذاب است که مخاطب را به دنیای پر از هیجان و چالشهای زندگی شهری میبرد.
این مجموعه، روایتی طنزآمیز از زندگی مردم یک روستا در استان کرمانشاه است. این فیلم، زندگی روزمره و چالشهایی که با آن روبهرو میشوند را در قالب طنز و کمدی به تصویر میکشد و سرگرمکننده است. علی صادقی با بازی در نون.خ بار دیگر اوج گرفت و توانایی خود را ثابت کرد.
این مجموعه نیز در ادامه فصلهای قبلی سریال نون.خ و با همان تیم سازنده و بازیگران از تلویزیون پخش شده است. علی صادقی بعد از یک فصل به نون. خ بازگشت.
پس از موفقیت در سریال «آفتاب عالمتاب»، علی صادقی در این سریال نیز به ایفای نقش پرداخت و تواناییهای خود را در ژانر کمدی بیشتر به نمایش گذاشت. بهترین تابستان من در رابطه با زندگی پسری به نام سپهر است که زندگی و بهترین تابستان عمر خود را در جبهه های جنگ سپری می کند.
علی، مردی میانسال و تنها، پس از مرگ همسرش، مسئولیت تربیت چهار فرزند را بر عهده دارد. زندگی روزمره و دغدغههای پدری، آرامش را از او گرفته است. در همین حال، درگیری پسرش با همکلاسیاش، او را با زنی دیگر به نام ایران آشنا میکند. ایران نیز مانند علی، داغدار از دست دادن همسرش است و سه فرزند دارد. آشنایی این دو، که هر دو به دنبال آرامش و تکیهگاهی مطمئن هستند، بهآرامی بهسمت علاقهای عمیق پیش میرود. تصمیم به آغاز زندگی مشترک، این دو خانواده را در مقابل چالشهای جدیدی قرار میدهد؛ چراکه فرزندانشان با این ازدواج موافق نیستند و نگرانیهایی درباره آینده دارند. این سریال، روایتگر داستان تلاش این دو خانواده برای کنار آمدن با شرایط جدید و آغاز زندگی مشترکی جدید است. علی صادقی ۲۱ ساله اینجا نقش نوجوان دبیرستانی را بازی کرد.
در سریال سه در چهار شما زندگی دو باجناق را میبینید که برای تأمین هزینههای خود و زندگی با هم بهطور شراکتی یک شرکت خدماتی تأسیس میکنند. در ادامه، ماجرای این شراکت و کار و زندگی این خانوادهها، با اتفاقات بامزه و طنزامیز جریان دارد و این سریال را سر و شکل میدهد.
سياوش، جوانی عاشقپیشه، دل به دختری به نام مریم بسته است. عشق او به مریم، او را بر آن میدارد تا با وجود مخالفتهای خانوادگی، قدم در راهی پر پیچ و خم بگذارد. خانواده مریم نیز با این وصلت چندان موافق نیستند و شرطی سخت برای ازدواج آنها تعیین میکنند: قبولی سیاوش در کنکور دانشگاه. این شرط، سیاوش را بر آن میدارد تا با کمک دوستانش، محسن، رامین، مجید و حامد، که هر یک انگیزههای خاص خود را برای درس خواندن دارند، برای رسیدن به این هدف بزرگ تلاش کند. این گروه از جوانان با شخصیتها و روحیات متفاوت، در کنار هم جمع میشوند تا با پشتکار و همدلی، به آرزوی سیاوش جامه عمل بپوشانند.
این سریال کمدی به کارگردانی جواد رضویان، روایتی از داستان سربازانی است که در مناطق مرزی مشغول به خدمت هستند. برخی از سربازان، قصد دارند مرخصی بگیرند زیرا نزدیک عید نوروز است و سرباز ها میخواهند کنار خانواده خود باشند. اما با درخواست مرخصی این سربازان موافقت نمیشوند به همین دلیل برخی از سربازان به فکر فرار میافتند.
در این سریال شما میتوانید ماجراهای خانوادگی و گوناگون خانواده عباسآقا را که در شبهای عید نوروز اتفاق میافتد، تماشا کنید. از آنجایی که این مجموعه نیز طنز است و در ژانر کمدی ساخته شده، برای اوقات فراغت سرگرمکننده است و لبخندی بر لب مینشاند.
روایتی طنزآمیز از زندگی یک پیرمردی به نام عزیز آقا است که بعد از مرگ همسرش با پسر کوچکش بهبود تنهایی زندگی میکند. عزیز آقا به خاطر مسائلی مالی، با محمود که برادر خانم مرحومش محسوب می شود اختلافاتی دارد. این اختلافات باعث می شود که ازدواج بهبود با دختر محمود با مشکل مواجه شود. از طرفی دیگر، پزشک به داماد عزیزآقا اطلاع میدهد که عزیزآقا دچار بیماری تومور مغزی شده است و تنها ۲ ماه فرصت دارد. علاوه بر این، ماجراهای دیگری هم اتفاق میافتد که لحظاتی خوش برای بینندگان رقم میزند.
این فیلم به کارگردانی فلورا سام، روایتی کمدی از زندگی چند زندانی است که در روزهای قبل از عید، میخواهند مرخصی بگیرند. در این بین، به برخی از زندانیان مرخصی می دهند اما به ۴ نفر از آنها که اتفاقاً استحقاق دریافت مرخصی هم داشتند، مرخصی نمیدهند و از این رو اتفاقات تازهای آغاز میشود.
روایتی کمدی از زندگی افرادی که در یک مجموعه آسایشگاه خصوصی حالت خاص هستند. صاحب آسایشگاه مردی به نام حسبن محب اهرب است که پسر وی از لحاظ ذهنی دچار مشکل است. به همین دلیل، او نیز منزل خود را به یک آسایشگاه تبدیل کرده است، اما تنها بهشرطی که تیم مدیریتی آن بتواند از پسر او نیز مراقبت نمایند. اما این آسایشگاه، با ورود دکتری جدید دچار برخی تحولات مثبت میشود. که با تماشای این فیلم می توانید در جریان جزئیات قرار بگیرید.
این سریال تلویزیونی به کارگردانی علیرضا امینی، روایتی کمدی از سفر یک خانواده به شمال کشور است که در نوروز سال ۱۳۹۶ از تلویزیون ایران پخش شد.
محور اصلی سریال پلاک ۱۳، روایتی از زندگی و کنار آمدن شخصیتهای مختلف در یک عمارت را به تصویر کشیده است. در ادامه، افراد مختلفی نیز وارد داستان میشوند که هر کدام چالشهای خاص خود را به همراه دارند.
روایتی طنزآمیز از زندگی در در خانهای است که صاحب آن خارج از کشوراست. هر کدام از افراد این خانه، برای زندگی خود مشکلات و آرزوهایی نیز دارند. در این بین پیرمرد سودجو و پولپرستی که وظیفه مراقبت و سرایداری ازخانه را به عهده داشت، در نبود صاحبخانه آن رابه گروههای مختلف از مردم اجاره میدهد.
بازگشت از سفر، لحظهای است که خانوادهها مشتاقانه انتظار آن را میکشند. اما برای خانوادهی آفاق، این بازگشت با دلهرهای عجیب همراه شد. اردشیر، همسر آفاق، که قرار بود در فرودگاه به استقبالشان بیاید، غایب بود. با تاکسی به خانه رسیدند و با صحنهای عجیب روبرو شدند؛ خانهای خالی از سکنه و فروخته شده است. جستجو برای یافتن اردشیر آغاز شد و هر روز بر نگرانیهای خانواده افزود. صدری، دوست قدیمی اردشیر نیز از سرنوشت او بیخبر بود. این موضوع، آغاز ماجراهایی پیچیده و پر از هیجان برای خانوادهی آفاق شد که در سریال «خوشنشینها» به تصویر کشیده شده است.
صدف و چاوش، دو جوانی هستند که پس از گذر از روزهای پر فراز و نشیب، بالاخره به هم رسیدند، برای آغاز زندگی مشترکشان تصمیم میگیرند به جزیره کیش سفر کنند. اما سرنوشت، برنامههای عاشقانه آنها را به هم میریزد. دیر رسیدن به فرودگاه، آنها را از پرواز باز میدارد. با این حال، صدف که روحیهای ماجراجو دارد، پیشنهاد میدهد با قطار به مقصد برسند. در شلوغی ایستگاه قطار، اتفاقی ناخوشایند رخ میدهد و چمدان چاوش به سرقت میرود. در همین آشوب، برخوردی اتفاقی با فردی ناشناس، زندگی این زوج جوان را وارد پیچ و خمهای غیرمنتظرهای میکند. این ماجرا، سفر عاشقانه آنها را به سفری پر از هیجان و رویدادهای غیرمنتظره تبدیل میکند.
روایتی طنزآمیز از برخی مشکلات جامعه است که به طور طنز با معضلات اجتماعی و مسائل و مشکلات روز جامعه شوخی می کند.
روایتی طنزآمیز سریال درباره کارمندی است که بعد از مدتها تقاضای وام و رد شدن، بلاخره تقاضای او مورد موافقت قرار میگیرد، اما همزمان با قبول شدن وام او، حکم بازنشستگی اش نیز صادر میشود و این موضوع باعث می شود، ماجراهایی برای شخصیتهای داستان به وجود بیاید.
در کوچهای قدیمی و باصفا، خانهای قرار دارد که ساکن آن، مردی پا به سن گذاشته است. او شبها خوابهایی عجیب میبیند. خوابهایی که در آنها همسر از دست رفتهاش، گلنسا، حضور دارد و خبر از رفتن قریبالوقوع خود میدهد. این رؤیاها، فرزندان نگران را به خانه پدری میکشاند تا به پدرشان سر بزنند. حضور آنها در کنار هم، گرچه از روی نگرانی است، اما ماجراهای طنزی را رقم میزند که فضای خانه را از صمیمیت و گرمای خاصی پر میکند. این سریال، با روایتی شیرین و طنزآمیز، داستان زندگی این خانواده را بازگو میکند و مخاطب را به دنیای پر از احساسات و خاطرات شیرین آنها میبرد.
مجموعههایی که درعلی صادقی در ان نقش ایفا کرده است نیز به شرح زیر است.
سال | نام |
۱۴۰۳ | جوکر (مجموعه نمایش خانگی) |
۱۴۰۱ | دیو و ماهپیشونی |
۱۳۹۹ | موچین |
۱۳۹۰ | شام ایرانی |
۱۴۰۰ | شبآهنگی |
«جوکر» یک برنامه نمایش خانگی کمدی است که در آن گروهی از کمدینها و بازیگران تلاش میکنند تا یکدیگر را بخندانند. هر کسی که بخندد، از بازی حذف میشود!
«شام ایرانی» یک برنامه تلویزیونی پرمخاطب بود که در قالب یک رقابت آشپزی بین افراد مشهور برگزار میشد. در هر قسمت، یک مهمان میزبان بقیه شرکتکنندگان بود و آنها را به شام دعوت میکرد.
در این سریال به موضوعات و معضلات اجتماعی به صورت طنز پرداخته شده است. بیش از این درباره موچین توضیح نمیدهیم. در عوض، توصیه میکنیم برای تماشای این سریال جداب و طنزآمیز اقدام کنید.
«شبآهنگی» یک برنامه تلویزیونی شبانه بود که با اجرای حامد آهنگی برگزار میشد. در این برنامه، هنرمندان مختلفی دعوت میشدند و با اجرای موسیقی و گفتگو، بازی، شبهای شاد و مفرحی را برای مخاطبان رقم میزدند.
در دنیایی خیالی و پر از سحر و جادو، داستان زندگی یک کیمیاگر جوان و خانوادهاش روایت میشود. او که در زیرزمین خانهاش به آزمایش و تولید اکسیرهای شگفتانگیز مشغول است، ناگهان با اتفاقی عجیب روبهرو میشود.
کشف فرمولی جدید، او را به هدف یک جادوگر حسود تبدیل میکند و در پی این اتفاق، زندگی این خانواده برای همیشه دگرگون میشود. دختری کوچک به نام شهربانو که تنها شش سال دارد، ناگهان خود را درگیر ماجراهایی هیجانانگیز و پر از رمز و راز میبیند. او باید برای نجات پدر و خانوادهاش، به دنیای ناشناختهی جادو قدم بگذارد و با چالشهای بزرگی روبرو شود. این سریال که با زبان ساده و داستانی جذاب روایت میشود، برای کودکان و نوجوانان ساخته شده و به آنها یاد میدهد که حتی در سختترین شرایط، با امید و شجاعت میتوانند پیروز شوند.
در ادامه لیستی از فیلمهای سینمایی که این بازیگر در ان نقش ایفا کرده است را مشاهده خواهید کرد.
سال | نام فیلم |
۱۳۹۴ | ۵۰ کیلو آلبالو |
۱۳۹۱ | آدم آهنی |
۱۳۸۸ | ازدواج در وقت اضافه |
۱۳۹۲ | ازدواج مشروط |
۱۳۸۵ | اگه می تونی منو بگیر |
۱۳۹۷ | ایکس لارج |
۱۳۸۸ | بعدازظهر سگی سگی |
۱۳۹۸ | بیریختی (فیلم کوتاه) |
۱۳۹۵ | پا تو کفش من نکن |
۱۳۸۹ | پیتزامخلوط |
۱۳۸۳ | پیک نیک درمیدان جنگ |
۱۳۸۷ | تیغزن |
۱۳۸۴ | چپدست |
۱۳۸۷ | حرکت اول |
۱۳۸۷ | خاطره شب بارانی |
۱۳۹۶ | خالتور |
۱۳۹۶ | داش آکل |
۱۳۹۶ | دمسرخها |
۱۳۹۳ | راز خانه بهجت |
۱۴۰۰ | رفقای اورژانسی |
۱۳۸۲ | روایت سهگانه |
۱۳۸۸ | زمهریر |
۱۳۸۷ | زندگی شیرین |
۱۳۹۸ | زنها فرشته اند ۲ |
۱۳۹۷ | سلام علیکم حاج آقا |
۱۳۸۹ | سه درجه تب |
۱۳۸۷ | سیازنگی |
۱۳۸۸ | شیر و عسل |
۱۳۹۲ | شیر یا خط |
۱۳۹۷ | عروس بندر |
۱۳۹۵ | عزیز میلیون دلاری |
۱۳۹۲ | عشق و مکافات |
۱۳۹۵ | عشقولانس |
۱۳۸۶ | قاتلین پیرمرد |
۱۳۸۷ | کیش ومات |
۱۳۹۳ | گور طلایی |
۱۳۹۶ | وای آمپول |
۱۳۸۹ | ورود آقایان ممنوع |
۱۳۸۹ | ورود زنده هاممنوع |
۱۳۹۸ | ورود و خروج ممنوع |
۱۳۸۳ | هشت پا |
۱۳۸۹ | همه چی آرومه |
۱۳۸۴ | هوو |
۱۳۹۰ | یک فراری از بگبو |
این فیلم به کارگردانی سیدرحیم حسینی ساخته شده است. در دل هیاهوی جنگ، قصه سادهدلانه جوانی روستایی به نام سهراب روایت میشود. او که وظیفه خطیری بر عهده دارد، به دلایلی غیرمنتظره خود را در دل آتش جنگ مییابد. جایی که برادرش فرماندهی میکند و از حضور او ناخشنود است. در این میان، دلبستگی سهراب به دختری از روستا، انگیزهای تازه برای ماندن در جبهه به او میدهد. اما آیا سرنوشت، اجازه میدهد که این عشق ساده، در میان هیاهوی جنگ به سرانجام برسد؟
وصیتی عجیب، زندگی دو برادر را به هم گره میزند. برادری که طمع در دل دارد و برادری که سادهدلانه به زندگی مینگرد. وصیت پدر، آنها را در مسیری قرار میدهد که سرنوشتشان را برای همیشه تغییر خواهد داد. آیا عشق و نفرت، در این بازی پیچیده پیروز خواهند شد؟
معتمدی، خلافکار بزرگ، بر اثر اختلاف، شریک خود روشن را، در خارج از کشور به قتل میرساند و برای به دست آوردن اموال شریک به قتل رسیده خود و با هویت جعلی وارد کشور ایران میشود. پلیس در جریان این ماجرا قرار میگیرد و به دنیال پیدا کردن مخفیگاه معتمدی و دستگیری او میافتد.
بیست سال میگذرد و دو عاشق سابق، بار دیگر یکدیگر را ملاقات میکنند. اما این دیدار، دیگر آن شور و شوق گذشته را ندارد. گذر زمان و تغییر اولویتها، عشق آنها را به شکل دیگری درآورده است. آیا آنها میتوانند گذشته را فراموش کنند و زندگی جدیدی را آغاز کنند؟ یا اینکه آیا این دیدار، زخمهای قدیمی را دوباره زنده نخواهد کرد؟
یک فیلم کمدی و جناییکه داستان زندگی جوانی خلاق و پرانرژی، آرزوهای بزرگی در سر دارد. طرحهای نوآورانه او بارها نادیده گرفته شده و او احساس میکند که صدایش شنیده نمیشود. در اوج ناامیدی، تصمیم میگیرد با انجام اقدامی جسورانه، توجه همه را به خود جلب کند. او با گروگانگیری، قصد دارد تا صدای اعتراض خود را به گوش مسئولان برساند و به آنها نشان دهد که ایدههایش ارزش توجه دارد. این ماجرای پر تنش، او را در مسیری قرار میدهد که زندگیاش را برای همیشه تغییر خواهد داد.
کیوان، جوانی فرصتطلب است که برای رسیدن به ثروت، دست به یک نقشه خطرناک میزند. او قصد دارد با از میان برداشتن مادربزرگ ثروتمندش، به تمام داراییهای او دست پیدا کند. اما در این مسیر، با چالشهای غیرمنتظرهای روبهرو میشود. عشق، پشیمانی و وجدان بیدار، او را در دوراهی قرار میدهند و تصمیمگیری برای او را دشوار میکنند.
امیر، بازیگر محبوب سینما، عاشق دختری به نام هستی میشود. اما عشق آنها با مخالفت شدید پدر هستی روبهرو میشود. حاج نایب، مردی سنتی و متعصب، به هیچ عنوان راضی به ازدواج دخترش با یک هنرمند نیست. این مخالفت، زندگی عاشقانه امیر و هستی را با چالشهای جدی مواجه میکند. آنها باید راهی برای تغییر نظر حاج نایب پیدا کنند و عشق خود را به ثمر برسانند. در همین حین، بازگشت برادر دوقلوی امیر، پیچیدگیهای جدیدی را به این داستان اضافه میکند.
پیتزا مخلوط نام فیلمی کمدی است که داستان زندگی یک گروه از دوستان را روایت میکند که در یک پیتزافروشی کار میکنند. همچنین، منوچهر و غلام، دو پسرعمو و کارگر یک پیتزافروشی بزرگ هستند که توسط حاجی اداره میشود.
آدم آهنی فیلمی کمدی است که داستان زندگی یک جوان به نام سینا را روایت میکند که به دلیل زیادهروی در انجام بازیهای کامپیوتری دچار توهماتی شده و والدین او نیز توجهی به این امر ندارند و حالا این پسر تبدیل به یک آدم آهنی شده است.
در خانوادهای سنتی، ازدواج خواهران به هم گره خورده است. پدر خانواده، با وصیتی عجیب، ازدواج دختر کوچکتر را مشروط به ازدواج دختر بزرگتر کرده است. این شرط عجیب، زندگی خواهران را دستخوش تغییراتی اساسی میکند. دختر کوچکتر که دل در گرو عشق دیگری دارد، بهدنبال راهی برای رهایی از این بند است. او بر سر دوراهی عشق است و باید تصمیم بگیرد که آیا به خواسته پدرش تن دهد یا به دنبال خوشبختی خودش برود.
در شلوغی و هیاهوی یک مجلس عروسی، سرنوشت دو جوان به هم گره میخورد. در حالی که داماد داستان درگیر ماجرایی پلیسی میشود، یک اتفاق ساده و بیاهمیت، زندگی آیدا را برای همیشه دگرگون میکند. ریختن آب آلبالو روی لباس، آغازگر یک ماجراجویی عاشقانه و پر از اتفاقات غیرمنتظره است. این فیلم کمدی وعاشقانه، با روایتی شیرین و طنزآمیز، به بررسی روابط انسانی و تأثیر اتفاقات کوچک بر زندگی افراد اشاره میکند.
در یک روز شلوغ و پر از هیجان، دو زوج جوان با هم برخورد میکنند. این برخورد تصادفی، آغازگر ماجرایی شیرین و پر از پیچ و خم است که زندگی این دو زوج را برای همیشه تغییر میدهد. «پا تو کفش من نکن» داستانی است درباره عشق، اشتباه، آشتی و مهمتر از همه، پذیرفتن تفاوتها. این فیلم با روایتی طنزآمیز و موقعیتهای کمدی، به مخاطب یادآوری میکند که زندگی گاهی اوقات، با اتفاقات غیرمنتظرهای روبرو میشود که ما را بهسمت مسیرهای جدیدی هدایت میکنند.
سه جوان با گذشتهای پر فراز و نشیب، پس از گذراندن دوران محکومیت، به دنیای آزاد بازمیگردند. آنها که در پی ساختن آیندهای بهتر هستند، با چالشهای بزرگی روبرو میشوند. اما آیا گذشته آنها اجازه میدهد که به رویاهایشان دست یابند؟ «ایکس لارج» داستانی است درباره رفاقت، امید، و تلاش برای شروع دوباره. این فیلم با روایتی واقعگرایانه و شخصیتپردازی قوی، به مخاطب نشان میدهد که حتی در سختترین شرایط، میتوان به زندگی امیدوار بود و برای آیندهای بهتر تلاش کرد.
این فیلم به صورت اپیزودیک ساخته شده و هر اپیزود داستانی مستقل دارد. ایمفیام در سال ۱۳۸۲ اکران و به جشنواره فجر راه پیدا کرد. اپیرود دو در رابطه با داستان یک دیدهبان است که از یک سو در زمان حصر آبادان با دشمنان در حال نبرد و مبارزه است و از طرفی دیگر باید با دزدی که به خانهاش آمده است روبه رو شود و با آن مبارزه کند. اپیزود سه این روایت نیز در رابطه با گیلانه و پسر معلول جنگیاش اسماعیل است که در آخرین روز سال ۸۱ چشم به راه رسیدن مسافری از سمت جنوب کشور می باشند. اپیزود سوم با کمی تاخیر و به صورت فیلمی جداگانه پخش شد.
سه جوان موسیقیدان، در جستوجوی فرصتی هستند تا استعداد خود را نشان دهند. در ادامه مسیرشان، با دنیای بیرحم صنعت موسیقی روبهرو میشوند. آنها که حاضر نیستند به هر قیمتی به شهرت برسند، با تصمیماتی سخت و چالشبرانگیز مواجه میشوند. «خالتور» داستانی است درباره رؤیا، واقعیت، و انتخابهای دشوار. این فیلم، با روایتی اجتماعی و طنزآمیز، به بررسی مسائلی همچون هنر، تجارت و ارزشهای انسانی اشاره میکند.
در دل شیراز قدیم، نامی آوازه داشت که بر لوح دلها حک شده بود: داش آکل. مردی که صداقت و مردانگیاش زبانزد خاص و عام بود. حکایتها از او حکایت از جوانمردی و بخشش میکردند. میگویند روزی، حاجی شیرازی که شاهد این همه نیکی بود، در لحظات پایانی عمرش، مسئولیت اموال و داراییاش را به دوش داش آکل نهاد. این وصیت، نشان از اعتمادی بیکران داشت که حاجی به داش آکل روا میداشت.
دو جوان پرشور و سرزنده، در پیچ و خم اتفاقات روزگار، با هم آشنا میشوند. این آشنایی ساده، سرآغاز ماجراهایی هیجانانگیز و پر از چالش میشود. آنها که برای انجام خدمت سربازی به مرکز نظام وظیفه رفتهاند، در دل این ساختمان اداری، به دنیایی تازه قدم میگذارند. دنیایی پر از امید، دوستی و البته، کمی هم دردسر!
یک فیلم کمدی که روایت و ماجرای داستان زندگی یک روحانی را روایت میکند که به دلایلی مجبور میشود به یک شهر کوچک برود. زبان طنز و لحن شوخی در کنار اشاره به موضوعات اجتماعی، در این فیلم جریان دارد.
در دنیایی که روابط انسانی پیچیدهتر شده است، چند زوج تصمیم میگیرند تا زندگی مشترک خود را دوباره بررسی کنند. آنها میخواهند از راز و رمز خوشبختی سر در بیاورند.اما در این مسیر، با چالشهای بزرگی روبهرو میشوند. آیا این زوجها میتوانند با همدلی و عشق، به زندگی دلخواه خود دست پیدا کنند؟
یک فیلم کمدی که داستان زندگی یک گروه از دوستان را روایت میکند که در یک موقعیت اضطراری قرار میگیرند.
سه زن باهوش و بلندپرواز، با هم متحد میشوند تا نقشه بزرگی را اجرا کنند. آنها بهدنبال کسب ثروتی هنگفت هستند و برای رسیدن به هدفشان، دست به هر کاری میزنند. اما آیا این سه زن میتوانند بدون اینکه به دام قانون بیفتند، به خواستههای خود برسند؟
عطا، مردی میانسال است همه کارهای زندگیاش را به دست همسرش سپیده سپرده بود. او در پس این اعتماد، آرامش خیال عجیبی داشت. اما آیا این آرامش پایدار خواهد بود؟ آیا سپیده توانایی مدیریت همه امور را دارد؟ این سؤالاتی است که در ذهن مخاطب ایجاد میشود و او را به پیگیری ادامه داستان ترغیب میکند.
یک زوج جوان که با مشکلات مالی دست و پنجه نرم میکنند، تصمیم میگیرند تا با انجام یک کار خلاف، به پول برسند. آنها بهسراغ پیرمردی ثروتمند میروند. آیا این زوج جوان میتوانند با این کار به خوشبختی برسند؟ یا اینکه این تصمیم آنها عواقب ناگواری به همراه خواهد داشت؟
در آستانه سال نو، بار دیگر بدشانسی بهسراغ رضا آمد. هفتمین سالی بود که او برای خواستگاری زری میرفت و هفتمین سالی بود که اتفاقی ناگوار و عجیب مانع از رسیدن به دلخواهش میشد. انگار طلسمی عجیب بر سر او و زری سایه افکنده بود که هر سال در آخرین لحظات سال نو، امیدهایشان را نقش بر آب میکرد. امسال اما، اتفاقی عجیبتر از همیشه رخ میدهد.
بهروز، جوانی شکستخورده و بدبین، به این باور رسیده بود که بدشانسی ویژگی ذاتی اوست. هر کاری که انجام میداد، با شکست مواجه میشد و این شکستهای پی در پی، او را به مرز ناامیدی کشانده بود. در اوج ناامیدی، تصمیم به خودکشی گرفت. اما سرنوشت طنزآمیزی در انتظار او بود. قرصهایی که او خورده بود، نه سمی، بلکه مسهل بودند و او را با شکمی دردناک، به زندگی بازگرداندند.
پیمان، جوانی گرفتار مشکلات مالی، برای رهایی از این وضعیت به گروهی از سارقان میپیوندد. اما سرنوشت، او را به خانهای میکشاند که در آن باید نقش یک جوان هندی را بازی کند. این تغییر هویت، ماجراهای طنزی را برای پیمان رقم میزند و او را در موقعیتهای دشواری قرار میدهد که همزمان با خطرناک بودن، بسیار خندهدار هم هستند.
چهار دوست صمیمی تصمیم میگیرند قبل از ازدواج یکی از دوستانشان، او را به سفری بهیادماندنی ببرند. اما اتفاقی غیرمنتظره، مسیر این سفر را بهکلی تغییر میدهد. خوردن قارچهای سمی، آنها را به دنیایی وهمآلود میبرد و خاطرات دو روز را از ذهنشان پاک میکند. هنگامی که به هوش میآیند، در خانهای ناآشنا و در شرایطی مبهم به سر میبرند.
الهام، دختری جوان و زیبا، در آستانه ازدواج با مردی ثروتمند است. اما از آنجایی که مادرش فکر میکند که الهام بینی بزرگی دارد، او را وادار به جراحی میکند. پس از عمل، برای تغییر عکس شناسنامهاش با مشکل روبرو میشود و به اشتباه، نام فرد دیگری روی شناسنامه جدیدش درج میشود. این اشتباه ساده، او را درگیر ماجراهای پیچیده و خندهداری میکند که زندگیاش را به کلی دگرگون میکند.
در دل یک دبیرستان دخترانه ممتاز و تحت سلطه قوانین سختگیرانه، داستانی عاشقانه و طنزآمیز در جریان است. خانم دارابی، مدیر مقتدر و بانفوذ این مدرسه، با دیدگاهی منفی نسبت به مردان، تلاش میکند محیطی کاملاً زنانه و عاری از هرگونه حضور مردانه ایجاد کند. او با اعتقاد به اینکه مردان مانعی برای پیشرفت زنان هستند، قوانینی سختگیرانه وضع کرده و با جدیت آنها را اجرا میکند.
یک فیلم خانوادگی، کمدی که در ان دو نفر با نام ذبیح و غلام که دو دوست هستند و در قشر متوسط جامعه قرار دارند، طی اتفاقاتی ماشین نعشکش خود را از دست میدهند اما مجبور هستند برای گذراندن زندگی خود با موتور سیکلت جنازهها را جابهجا کنند درگیر ماجراهای عجیبی میشوند.
یک فیلم کمدی و خانوادگی که داستان زندگی یک موجود فضایی را روایت میکند که به خاطر مشکلاتی که ناخواسته درگیرشان شده، به زمین میآید و حالا با موجوداتی مواجه میشود که هیچ شباهتی به خودش ندارند و درگیر ماجرایی جدید می شود.
رامین پسری است با وضع مالی ضعیف که به نیلوفر که از خانوادهای ثروتمند و پولدار است، علاقهمند شده است. منوچهر، پدر نیلوفر به رامین سه ماه مهلت میدهد که مقدمات ازدواج و زندگی با نیلوفر را فراهم کند تا بتواند با دختر رویاهایش ازدواج کند. رامین برای به دست آوردن پول مورد نیاز با دوستش بهروز نقشهای میکشند و رامین را بهجای داماد گمشده خانواده ثروتمندی جا میزنند که دچار فراموشی شدهاست تا پول مژدگانی را دریافت کنند و در ادامه داستان نیز با داستان ها و دردسرهایی روبهرو میشوند.
این فیلم به کارگردانی مسعود ده نمکی، روایتی حماسی از زندگی گروهی از رزمندگان در دوران دفاع مقدس است. نقش علی صادقی: علی صادقی در این فیلم نقش یک رزمنده را بازی میکند.
عشق و مکافات یک فیلم کمدی و خانوادگی است که داستان زندگی یک جوان را روایت میکند. این جوان، بهدنبال عشق واقعی است. عاطفه که علاقه زیادی به همسرش بهزاد دارد، تلاش می کند که او را از زندان آزاد کند. اما با آزادی همسر عاطفه دردسرهای جدیدی در زندگی این دو زوج به وجود میآید. مکافات و بیپولی که عشق این دو زوج را تحت تأثیر خودش قرار می دهد و داستان فیلم را رقم میزند.
گور طلایی یک فیلم کمدی است و داستان زندگی یک گروه از دوستان را روایت میکند که بهدنبال یک گنج پنهان میگردند. پدر رامین، قبل از فوت خود مکانی را برای دفن خود خریداری می کند و بعد از فوت خود وصیت میکند که در همان قبری که خودش برای خودش خریده است، دفن شود. اما هنگامی که خانواده رامین برای دفن کردن پدر به قبرستان میروند میبینند که در آنجا، قبلاً شخصی پولدار دفن شده است و جایی که پدرش برای دفن خود خریداری کرده است اکنون میلیونها تومان ارزش دارد. خانواده به فکر فروش قبر میافتند و در این راستا ماجراهای فیلم رقم می خورد.
علی صادقی در سالهای اخیر کمتر در انظار عمومی ظاهر شده است و اطلاعات دقیقی درباره زندگی شخصی او در دسترس نیست. آن طور که خودش گفته زود ازدواج کرده و حالا دو فرزند دارد. صادقی چندان مایل نیست جزئیات زندگی خصوصی خود را رسانهای کند.
اطلاعات زیادی از نام مادر علی صادق در دست نیست. اما او خانهدار است.
پدر علی صادقی اصالتا اهل تهران است.
علی صادقی با وجود محبوبیت بسیار در بین مردم، جوایز رسمی زیادی دریافت نکرده است. یکی از دلایل این موضوع، شاید این باشد که بسیاری از جوایز سینمایی و تلویزیونی ایران، روی بازیهای جدی و دراماتیک تمرکز دارند و کمتر به بازیگران حوزه کمدی توجه میشود. با این حال، بازیهای او در بسیاری از آثار کمدی، خاطرات خوشی را برای مخاطبان ایرانی به یادگار گذاشته است.
علی صادقی با بازی در سریالهای تلویزیونی مختلف، به ویژه سریالهای کمدی، توانسته است جایگاه ویژهای در دل مخاطبان ایرانی پیدا کند. او با بازیهای طنزآمیز و اغراقآمیز خود، لحظات شاد و مفرحی را برای مخاطبان خلق کرده است و به یکی از محبوبترین بازیگران کمدی ایران تبدیل شده است. شما کدام یک از نقشآفرینیهای علی صادقی را در تلویزیون، سینما و مجموعههای نمایش خانگی بیشتر دوست دارید؟ کدام یک از سکانسهای علی صادقی در ذهنتان مانده و با یادآوریاش لبخند میزنید یا احساساتی میشوید؟
پاسخ ها