نام مهران غفوریان برای ما با بامزگی، شیرینی و سریال نوستالژیکی مثل زیر آسمان شهر گره خورده است. مهران غفوریان یکی از بازیگران و کارگردانان است که در اواسط دهه ۷۰ ظهور کردند. نسلی که به جز غفوریان شامل چهرههایی چون مهران مدیری، جواد رضویان، سعید آقاخانی، رضا عطاران و بسیاری دیگر شد. غفوریان در تمام این سالها یکی از از آن زمان تا کنون، او همواره یکی از محبوبترین شخصیتهای کمدی سینما و تلویزیون ایران شناخته میشود. او پس از عمل قلب بازی که در سالهای اخیر انجام داد، همچنان به فعالیتهای حرفهای خود ادامه داد و با ایجاد تغییرات مثبت در زندگی خود به الگوی خوبی تبدیل شد.
مهران غفوریان سوم شهریور ماه سال ۱۳۵۳ و در شهر تهران متولد شده است. او در تهرانسر، دوران کودکی و نوجوانی خود را میگذارند و یک برادر هنرمند و آهنگساز به نام مهدی دارد. او در سال ۷۳ وارد دانشگاه شد و در رشته نقاشی در دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی فارغالتحصیل شده است.
مهران غفوریان در دی ماه سال ۹۳ و در سن ۴۰ سالگی با آرزو غفوریان ازدواج کرد. جالب است بدانید این تشابه فامیلی به دلیل نسبت فامیلی نیست و این دو نفر خیلی اتفاقی با یکدیگر آشنا میشوند. حاصل ازدواج این دو نفر دختری به نام هانا است که در سال ۹۷ متولد شد.
اولین بازی مهران و حضور رسمی او در تلویزیون با بازی در مجموعهی لبخند سوم به کارگردانی مسعود رشیدی اتفاق افتاد. این بازیگر، با شروع بازیگری خود در زمینهی طنز، توانست خیلی زود به محبوبیت برسد و با افراد سرشناس دنیای طنز نیز همکاری کند. پس از گذشت مدتی، او به کارگردانی هم روی آورد و با این کار نشان داد که مهارت و استعداد خاصی در این زمینه هم دارد. آثاری مثل این چند نفر، طبقه وسط، زیر آسمان شهر و همسایهها از سریالهای محبوب و موفق با کارگردانی این بازیگر هستند. او در چند سال اخیر و به خصوص بعد از کاهش وزن چشمگیری که داشت به بازی در سریالهای متفاوتی مثل گردن زنی، زخم کاری و قورباغه پرداخته است.
این بازیگر طنز که شهرت اصلی خود را به دلیل بازی در مجموعهها و سریالهای تلویزیونی کسب کرده، موفق شده در تعداد زیادی از مجموعههای تلویزیونی بازی کند. اجراهای او شامل، بازیگری، مجریگری و استنداپ هستند. این مجموعههای تلویزیونی عبارت اند از:
سریال گردن زنی، داستان سرنوشت باران و نیما در شب عروسیشان است. آزادی خلافکار سابقهداری به نام شاهرخ و قتل این دو همه چیز عوض میشود و رازهای خانوادگی فاش میشود. این قتل تازه اول ماجرا است.
زخم کاری روایتی از درگیری مالک مالکی و خانوادهاش در گرداب قدرت، فساد و شهوت است. مالک مالکی کارگززاده به لطف لیاقتش از نردبان قدرت ریزآبادیها بالا میرود و در نهایت شاهکشی میکند. این اما ابتدای ماجرا است.
با ساخت زیر آسمان این شهر یکی از موفقترین و خاطره انگیزترین سریالهای مهران غفوریان رقم خورد. محبوبیت سریال به اندازهای بود که فصل دو و سه از مجموعه هم کلید خورد و به پخش رسید. این سریال طنزی اجتماعی بود که زندگی چند همسایه را در اقشار مختلف جامعه را در کنار هم نشان داد.
در شب چهارشنبهسوری، سه دوست به نامهای رامین، فرید و جواد پس از سرقت اسلحه یک مأمور زخمی، تصمیم میگیرند از نوری، همکلاسی دوران کودکی رامین که اکنون به فردی ثروتمند و مرموز تبدیل شده است، دزدی کنند. اما این تصمیم زندگی آنها را زیر و رو میکند.
«نیسان آبی» داستانی پر از طنز و ماجراهای جالب درباره عشق و پول است. جمشید و رضا، دو دوست قدیمی که عاشق دو خواهر به نامهای زری و پری شده و با آنها ازدواج کردهاند، وارد داستانی خندهدار میشوند. پس از سه سال، بالاخره ممدچاخان ازدواج میکند. همهی اهالی شکرآباد، از جمله جمشید، رضا، زری، پری، علمتاج، و سرهنگ، برای شام عروسی ممد دور هم جمع میشوند. اما به جای لذت بردن از یک شام خوشمزه، اتفاقی عجیب و غافلگیرکننده رخ میدهد که همه را چنان درگیر میکند که گرسنگیشان را فراموش میکنند!
لیلی از طریق یک کتاب مرموز متوجه میشود که او و خانوادهاش در زمانها و مکانهای مختلفی زندگی کردهاند. اکنون نوبت لیلی است که با رمزگشایی از این کتاب و یافتن تابلوی ارزشمند نیاکانش، انتخابی مهم کند؛ انتخابی که میتواند به تمامی این زندگیهای گذشته معنای تازهای ببخشد و سرنوشت او را رقم بزند…
این داستان، سرگذشت خانوادهای را در دل تاریخ روایت میکند؛ داستانی که از شهریور ۱۳۲۰ و دوران جنگ جهانی دوم، با اشغال ایران توسط متفقین آغاز میشود. قصهای که تحولات سرنوشت یک خانواده و یک سرزمین را در هم میتند. تاریخ پر فراز و نشیب ایران در زندگی همه ما جریان دارد و «خاتون»، زنی از زنان این سرزمین، نماد کسانی است که روزگاری در ایران برای بقا و زندگی مبارزه کردهاند.
«جوکر» یک ریلتی شو و کمدی جذاب ایرانی است که با حضور کمدینهای مطرح، از جمله مهران غفوریان، به نمایش گذاشته میشود. در این برنامه، شرکتکنندگان در یک فضای بسته دور هم جمع میشوند و هدف این است که دیگران را بخندانند، اما خودشان نباید بخندند. هر کسی که بخندد، امتیاز از دست میدهد. مهران غفوریان، با سبک بازی منحصر به فرد و طنز ذاتیاش، یکی از ستارههای این ریلتی شو است. حضور او، همراه با دیگر کمدینها، لحظات بسیار خندهداری را خلق میکند و جوکر را به یکی از محبوبترین برنامههای کمدی تبدیل کرده است.
«شبهای مافیا» یک مسابقه هیجانانگیز و سرگرمکننده است که بر پایه بازی معروف مافیا برگزار میشود. در این رقابت دوستانه، دو گروه مافیا و شهروند باید یکدیگر را شناسایی کنند و تلاش کنند مافیا را از شهر بیرون کنند تا شهروندان پیروز شوند. کامبیز دیرباز، بازیگر محبوب کشورمان، به عنوان برگزارکننده و لیدر بازی، فرمان این رقابت جذاب را در دست دارد. در هر فصل، ۱۲ بازیگر از میان هنرمندان مشهور برای شرکت دعوت میشوند. مسابقه با دو گروه ۱۲ نفره از مردان و یک گروه ۱۲ نفره از بانوان هنرمند آغاز میشود و لحظاتی پر از هیجان و چالش را رقم میزند.
«اسکار» یک ریلتی شو و گیم شوی سرگرمکننده ایرانی است که با اجرای طنز مهران غفوریان به نمایش در میآید. در این برنامه، شرکتکنندگان در قالب رقابتهای جذاب و چالشبرانگیز در مقابل یکدیگر قرار میگیرند و مهارتهای خود را به نمایش میگذارند. هر شرکتکننده باید در بخشهای مختلف برنامه، که از بازیهای خلاقانه و مفرح تشکیل شده است، تلاش کند تا برنده شود. مهران غفوریان، با شوخطبعی و استعداد بالای خود، جذابیت ویژهای به این مسابقه میبخشد و مخاطبان را در کنار شرکتکنندگان به خنده و هیجان دعوت میکند. «اسکار» ترکیبی از سرگرمی، هیجان، و لحظات شاد است.
۱۰. شوی تلویزیونی شب خوش
مهران غفوریان در برنامهای به نام شب خوش با کارگردانی و اجرای خودش، که از صدا و سیما پخش میشد، حضور داشت. او که در این برنامه با سبک مخصوص خودش با مهمانها مصاحبه میکند، باعث جذابیت و محبوبیت این برنامه نیز شده است.
این بازیگر محبوب، بارها در برنامه خندوانه شرکت کرده و با اجراهای شاد خود لحظات مفرحی را برای بینندگان فراهم آورده است. او با حضور مکرر در نقش استنداپ کمدین، مهمان و شرکت در مسابقات خندوانه، نشان داده که از حمایتگران این برنامه با کارگردانی رامبد جوان است.
مهران غفوریان با مجریگری یک فصل از این برنامه، ژانر متفاوت دیگری را امتحان کرد. او با اجرا در برنامهای که مربوط به کودکان است، در سال ۱۳۹۸ در تلویزیون ظاهر شد. به نظر میرسد داشتن یک فرزند خردسال، در علاقهمندی او به شرکت در این برنامه بیتأثیر نبوده است.
در این سریال طنز، مردی که قرار است به منصب وزارت برسد، بهدلیل اشتباهات معاونش و پسرش موفق نمیشود. در ادامه ماجرا، آن مرد، با خانمی مواجه میشود و تمایل به ازدواج با او دارد. در همین مسیر، چالشها و اتفاقاتی در قالب طنز برای او و خانوادهاش رخ میدهد.
سریال کوبار که در گیلکی بهمعنای کوه یا تپه بارانخورده است، در شهرهای استان گیلان و تهران فیلمبرداری شده است. در این سریال، معلم جوانی به یکی از روستاهای شمالی و کوهستانی میرود و با عشق و علاقه فراوان برای کودکان روستا تدریس میکند. اما در این مسیر با چالشهایی مواجه میشود. این سریال یکی دیگر از نقش آفرینیهای مهران غفوریان در ژانری متفاوت است.
ماجراهای کمدی و بامزه این سریال، در خلال داستان پسری عاشقپیشه اتفاق میافتند. این پسر درگیر شروط سختی میشود که خانواده دختر برای ازدواج، پیش پایش میگذارند. او با مشقتی که چهار سال طول میکشد، همراه با بدهیهایش، با هر سختی که شده، شرطها را فراهم میکند. اما در همین حین پسرخاله خلافکارش که تازه از زندان آزاد شده، دست به کارهای عجیبی میزند و او را نیز به خطر میاندازد. در این حوالی شرکتی که این جوان در آن کار میکند هم ورشکست شده و باعث میشود او شرطهای لازم برای ازدواج را از دست بدهد. اما همین اتفاق، باعث میشود رازهای دیگری برملا شود.
در این سریال، مهران غفوریان علاوه بر بازیگری، توانایی خود را در کارگردانی یک سریال طنز به تصویر کشیده است. داستان در یک مجتمع مسکونی جریان دارد و در مورد همسایگان ساکن در این مجتمع اتفاق میافتد. خواهر و برادری به نام سامان و سمانه که بهتازگی وارد این مجتمع شدهاند، در برخورد با دیگر همسایگان به ماجراها و اتفاقات جالبی برمیخورند.
این سریال، با انتقادات زیادی از سوی جامعه پزشکان همراه شد. با این حال، در دو فصل و از از شبکه ۳ سیما روی آنتن رفت. به دلیل اعتراضاتی که به این سریال شده بود، فصل دوم این سریال، زودتر از موعد از روی آنتن کنار رفت و دو فصل دیگری که قرار بود ساخته شود، هرگز کلید نخورد. داستان سریال، ماجراهای روزمره سه پزشک و رئیس آنها در یک بیمارستان را به تصویر میکشد. در کار یا مدارک تحصیلی تمام این افراد، ایراداتی وجود دارد. این سه پزشک، به جای تمرکز روی درمان بیماران، بهدنبال سودجویی، خرجتراشی، قاچاق اعضا و جراحیهای بیمورد هستند و با همین کارهایشان، به تعداد زیادی از افراد سالم صدمه میزنند. آنها با اقدامات و تصمیمات نسنجیده خود مشکلات متعددی به وجود میآورند.
داستان این مجموعه تلویزیونی درباره جوانی به نام پرهام است که آرزوی خوانندگی دارد اما در هیچ یک از سبک های موسیقی موفق نمیشود. با تشویق دو تن از دوستانش، تصمیم میگیرد برای خوانندگی به خارج از کشور سفر کند.
سریال «روزهای بد به در» که یک مجموعه برای پخش در تعطیلات نوروز بود، داستان سرایدار مدرسهای است که قصد دارد برای پسرش عروسی بگیرد. این سرایدار میخواهد در شب عید، در مدرسه محل کارش، عروسی را برگزار کند. اما ناگهان، بازنشستگی او اعلام میشود و او و خانوادهاش باید مدرسه را تخلیه کنند. این اتفاق همه برنامه ریزیها را خراب میکند اما همه در کنار هم تلاش میکنند تا مراسم عروسی را برگزار کنند.
فصل یک این سریال به کارگردانی رامین ناصرنصیر از شبکه سه پخش شد و محبوبیت زیادی هم پیدا کرد و در این فصل مهران غفوریان در نقش سامان انبارلویی، مانند همیشه کاراکتر بامزهای را رقم زد. با این که کارگردان اول، از تولید فصل بعدی این سریال صرف نظر کرد، اما شاهد احمدلو یا همان کارگردان دوم، فصل دوم این سریال را با همان بازیگران فصل اول ساخت. مهران غفوریان نیز مانند دیگر بازیگران اصلی فصل یک، در فصل دو نیز ایفای نقش کرد. داستان سریال در مجموعهای مسکونی و پیرامون چند همسایه اتفاق میافتد و ماجراها و روزمرگیهای جالب و بامزهی آنها را به تصویر میکشد.
در این سریال، مهران غفوریان نقش مرد جوانی به نام مسعود را ایفا میکند که به اتفاق همسر و خواهر مجردش، در یک خانه اجارهای زندگی میکنند. مشکلاتی برای مسعود رخ میدهد. از او کلاهبرداری میشود و باید مشکلات مالی و چالشهای زندگیاش را حل کند.
سریال «زن بابا» داستان پیرمردی به نام «عزیز آقا» است که پس از مرگ همسرش با پسر کوچکش بهبود، زندگی می کند. بهبود که کمکحال پدرش است، به نظر میرسد از روال زندگیاش خسته شده و نقشههایی را برای خود در سر دارد.
علاوه بر بازیگری در این سریال، کارگردانی آن هم بهعهده مهران غفوریان بوده است. داستان درباره دو پیکموتوری است که میخواهند با صاحب کار خود شریک شوند. اما او زرنگی میکند و سر آنها کلاه گشادی میگذارد. آنها، دیر متوجه موضوع میشوند اما اتفاقاتی میافتد که همهچیز را به نفع آنان تغییر میدهد. این مجموعه با دیدگاه طنز، به روابط مردم با ادارات و مشکلاتی از این قبیل، اشاره میکند. متأسفانه، این مجموعه، با انتقادات زیادی روبهرو میشود و با این که مهران غفوریان بهشدت به این موضوع اعتراض میکند، پخش این مجموعه، پس از ۲۰ قسمت، متوقف میشود.
سالهای بین ۱۳۷۸ تا ۱۳۸۲ اوج فعالیت کاری مهران غفوریان بود. بازی در چند سریال با کارگردانی خودش. این سریال نیز محصول همین سالهای فعالیت او است. مهران غفوریان، در نقش بازیگر اصلی و کارگردان سریال، سبک خاص کمدی خود را به اثر افزوده و با شخصیتهای متنوع و پررنگی که در این سریال حضور دارند، توانسته لحظات خندهدار و سرگرمکنندهای را برای مخاطبان خلق کند. داستان درباره بهادر است، مردی که در طبقه وسط یک آپارتمان زندگی میکند. او با چالشها و مشکلات زندگی روزمره مواجه میشود که با موقعیتهای طنز نیز همراه است.
این مجموعه طنز به کارگردانی مهران غفوریان ساخته شد و شامل آیتمهای مختلفی از جمله پلاتوی مجری، نمایش طنز و بخش مهمان برنامه بود. مجموعه گلها بهصورت سریالی در هر سال ساخته میشد و نام همان سال در انتهای اسم مجموعه قرار میگرفت. اساس همه آنها با یکدیگر مشابه بود. غفوریان با ساخت این مجموعه، اولین تجربهی کارگردانی خود را رقم زد. آیتمهای سریال دارای طنزهای بداهه و الهام گرفته از مشکلات اجتماعی بود که مهران غفوریان درآنها تخصص داشت.
تماشا محصول سال ۱۳۷۹ تا ۸۰ بود و به کارگردانی مهران غفوریان ساخته شد. این مجموعه، شامل قطعات کوتاه طنز بود که برگرفته از سبک خاص طنز مهران غفوریان و شوخیهای بداهه او بود.
در این سریال با ژانر کمدی و طنز اجتماعی، مهران غفوریان کارگردانی و یکی از نقشهای اصلی سریال را به عهده داشت. او در این چند نفر، نقش شخصیتی را بازی میکند که گرفتار موقعیتهای طنزآمیز میشود و در کنار بازیگرانی مانند یوسف تیموری، بیژن بنفشهخواه و جواد رضویان هنرنمایی میکند.
برنامهی تلویزیونی عید آن سالها برای نمایش در ایام نوروز ساخته شد و با ایجاد فضایی شاد و کمدی که سبک آن تا حدودی جدید بود، از شبکه دو پخش شد. مهران غفوریان در این کار با مهران مدیری، یکی دیگر از اعجوبههای کمدی کشور همکاری کرد.
جنگ ۷۷ اولین تجربه بازی مهران غفوریان در سریالی با کارگردانی مهران مدیری بود. این برنامه طوری برنامهریزی شده بود که تا پیش از سال نو یعنی نوروز ۱۳۷۸ پخش شود. پس از پخش برنامه، ۱۳ قسمت با عنوان ۷۷+۱ مخصوص شبهای نوروز به سریال اضافه شد.
مجموعه لبخند سوم، صبحهای جمعه پخش میشد و در آن جمعی از بازیگران به همراه گویندگان رادیو، نقشآفرینی میکردند. لبخند سوم اولین حضور مهران غفوریان در تلویزیون و صدا و سیما بود.
در این فیلم سینمایی، مهران غفوریان یک بار دیگر نقشی متفاوت و غیرکمدی دارد. داستان فیلم از این قرار است که کشف یک فیروزه کمیاب، زندگی یونس را که صاحب معدن، مورد اعتماد و بزرگ شهر است، وارد مسیری خطرناک می کند.
پس از چند تلاش ناموفق برای نجات یک شرکت هواپیمایی ورشکسته، مالک سعی میکند با پیریزی طرح و نقشه این شرکت را از ورشکستگی نجات دهد. او قصد دارد یک هواپیمای مشکل دار را به همراه تعدادی مسافر به داخل دریا بیندازد تا از بیمه دیه و خسارت بگیرد و به حل مشکلات مالی شرکت کمک کند. او برای این کار به سراغ افرادی میرود که از زندگی خسته شدهاند و میخواهند بمیرند. همهچیز طبق نقشه پیش میرود تا این که یک مسافر غریبه وارد هواپیما میشود.
در این فیلم سینمایی، مهران غفوریان، برای اولین بار با نقشی غیر از کمدی در یک فیلم سینمایی ظاهر میشود. این فیلم که بر اساس داستان داش آکل از صادق هدایت ساخته شده، داستان دلاوری در شیراز به نام داش آکل است که عاشق دختری میشود اما باید عشق خود را فدای شرافت و جوانمردی کند.
سه نوازنده جوان که مشکل مالی دارند، بهطور تصادفی درگیر نقشه قتل یک مرد تاجر ثروتمند میشوند. آنها تصمیم میگیرند به مرد ثروتمند کمک کنند و او را نجات دهند.
داستان این فیلم، درباره دو جوان به نامهای خسرو و فرهاد است که سودای بازیگری را در سر میپرورانند. آنها که در شهرستان زندگی میکنند به امید رسیدن به خواستههایشان تصمیم میگیرند به تهران بیایند و بعد از این تصمیم به ماجراهای جالبی برمیخورند.
وقتی داماد فاسد در مراسم عروسی شروع به تیراندازی میکند، مهمانان سعیمی کنند فرار کنند. آیدا و داوود بهطور تصادفی در ماشینی قرار میگیرند که با ماشین پلیس تصادف می کند. آیدا به بازرس دروغ می گوید که داوود شوهر اوست و ماجرا از اینجا شروع می شود.
حضور اکبر عبدی به همراه مهران غفوریان، نشان میدهد که این فیلم کمدی، بامزه و سرگرمکننده است. این فیلم، داستان زندگی مردی ساده را روایت میکند که کارش نگهبانی است. گروهی وارد خانه این مرد میشوند و او را با یکی از فرماندهان جنگ اشتباه میگیرند. این اشتباه موقعیتهای جدیدی را در زندگی این مرد رقم میزند.
پیتزا مخلوط، یکی از پر فروشهای دوران خود بود. در این فیلم، دو جوان که به نامهای غلام و منوچهر عموزاده هستند و در یک پیتزافروشی در تهران، کار میکنند. هر کدام از آنها عاشق کسی هستند و میخواهند با آنها ازدواج کنند اما وقتی پسر عموی دیگرشان سعید برای کار از روستا میآید و در شهر در کنار آنها زندگی می کند، اوضاع پیچیده می شود.
این فیلم با زبان کمدی، به برخی از مشکلات دنیای فوتبال اشاره میکند. در این داستان، یک تیم فوتبال، از لیگ دسته یک به لیگ برتر صعود میکند. اما این صعود، مشکلاتی را به وجود میآورد. برای حل این مشکلات، یک مربی برزیلی به تیم میپیوندد. با ورود او، نهتنها مشکلات برطرف نمیشود، بلکه همهچیز پیچیدهتر میشود.
رحمان که جنگلبان است یک اردک مجروح را به پسرش علی می دهد تا از آن مراقبت و درمانش کند. کمکم رابطهای عاطفی بین پسرک و اردک شکل میگیرد که منجر به ماجراهایی برای آنها می شود.
پیمان بهخاطر مشکلات مالی به گروهی از خلافکاران میپیوندد و خودش را در نقش شاهرخ خان جا میزند. شاهرخ خان، جوانی ۳۰ساله است که از هند به ایران بازگشته تا از داییاش ارث ببرد. اما این اتفاق، سرآغاز ماجراهایی برای پیمان میشود که لحظات سرگرم کننده و جالبی را برای بینندگان رقم میزند.
این کمدی، داستان دختری است که به او یک مبلغ هنگفتی به ارث میرسد و پسرعموی او، بعد از این اتفاق برای تصاحب اموال او تلاش میکند. دختر بسیار اتفاقی با افرادی آشنا میشود و به کمک آنها موفق میشود، اموال خود را حفظ کند.
در این کمدی، ابی و جلال، به قصد دزدی وارد خانهای میشوند اما در جریان دزدی متوجه میشوند که خانه خالی نیست و خانم خانه و دخترش به نام باران در خانه حضور دارند. باران که به علت شکست عشقی دست به خودکشی زده است، باعث ایجاد تغییراتی در ماجرای دزدی این دو نفر میشود.
انتخاب یک فیلم کمدی با محتوای سرگرمکننده است که در عین حال، ازدواج ستنی و ازدواجهای شکلگرفته بدون علاقه را نقد میکند. در این فیلم دختری که ازدواج سنتی را نمیپذیرد، سعی میکند خودش همسر آیندهاش را انتخاب کند. او با کمک گرفتن از دوستانش و استفاده از اینترنت بهدنبال مرد مناسبی برای خود میگردد.
این فیلم سینمایی، اولین حضورغفوریان بر روی پرده سینماهای ایران بود. در این فیلم، مهران غفوریان نقش مردی را بازی میکند که قرار است با خلافکاران همکاری کند و جنسی را بهصورت قاچاق با خود به تهران بیاورد. آن بار قاچاق در حین حمل ربوده میشود، اما سر دسته خلافکاران این موضوع را باور نمیکند. او افرادی را بهدنبال این مرد میفرستد، اما آنها در راه برگشت تصادفی میکنند که باعث میشود پای چند نفر دیگر هم به ماجرا باز شود.
حضور مهران غفوریان در سریالها، پر رنگتر از حضور او در فیلمهای سینمایی بوده است. استقبال مردم از تماشای برنامههای شبکههای نمایش خانگی، باعث شد که بسیاری از هنرمندان نیز به آن رو بیاورند و این پلتفرمها را به رسمیت بشناسند. مهران غفوریان نیز با حضور در چند سریال که از پلتفرمهای نمایش خانگی پخش شد، به جمع حمایتگران از این شبکه پیوست. سریالها و برنامههای او در شبکههای نمایش خانگی عبارت اند از:
این بازیگر محبوب، در حین ضبط سریال نیسان آبی دچار عارضه سکته قلبی شد. وایرال شدن این خبر، همه طرفداران او را به شدت نگران کرد و فردای آن روز تحت عمل جراحی باز قلب قرار گرفت. پس از عمل، خبرهایی از موفقیت آمیز بودن جراحی او منتشر شد و پس از مدتی او دوباره به صحنه بازگشت.
عمل قلب باز باعث شد مهران غفوریان تغییراتی را در سبک زندگی خود ایجاد کند. یکی از آنها لاغری و کاهش وزن او بوده است. او توانست با رعایت رژیم غذایی و انجام مستمر فعالیتهای ورزشی به تناسب اندام و سلامتی دست یابد. این تجربه، علاوه بر بهبود سلامت عمومی او، نشاندهنده اراده و عزم راسخ این بازیگر محبوب است.
در سریال زخم کاری به کارگردانی محمد حسین مهدویان، بازی جدی و متفاوتی از مهران غفوریان به نمایش گذاشته شد. نقش رضا بهشدت با نقشهای طنزی که او تا به اکنون در فیلم و سریالها بازی کرده، متفاوت است. بازی او در این نقش که اتفاقاً جذاب هم هست، نشان میدهد او در ژانرهای جدی هم توانا است و استعداد و توانمندیهای او به ژانر کمدی محدود نمیشود.
در صورتی که به مطالعه بیوگرافی علاقهمند هستید و مایلید دربارهی فعالیتها و آثار هنرمندان و سلبریتیهای مشهور بیشتر بدانید، حتماً به دیگر مقالات وبسایت چطور سر بزنید.
پاسخ ها