ایوانکوویچ، معمار قهرمانیهای سریالی پرسپولیس نوین، در گفتوگویی احساسی پس از بازنشستگی، از علاقه عمیق خود به ایران گفت.
هفت ورزشی: برانکو ایوانکوویچ، سرمربی موفق و پرافتخار فوتبال ایران و کرواسی، به طور رسمی از دنیای مربیگری کنار کشید و اعلام کرد که قصد دارد زمان بیشتری را به خانواده و امور شخصی خود اختصاص دهد.

نگارنده خاطرات متفاوتی از برانکو ایوانکوویچ در ذهن دارم؛ از جام جهانی 2006 و برهم خوردن کنفرانس خبری بعد از بازی با مکزیک بگیرید تا بازگشت مجدد به ایران و اولین مصاحبه ای که بلافاصله در خبرورزشی با او انجام دادم.
یک مربی جنتلمن، خوش مشرب و البته فنی و با دانش که در دوره دوم حضورش در ایران بسیار پخته و باتجربه تر شده و رفتار و گفتارش می تواند الگویی مناسب برای همه مربیان جوان باشد.
آخرین برخورد من با برانکو در سازمان لیگ بود؛ پس از نشست خبری یکی از بازی ها در اواخر حضورش در ایران در آسانسور همسفر شدیم!
برانکو به همراه مترجمش وارد آسانسور سازمان لیگ شد و من هم سریع دویدم و وارد شدم. بلافاصله گفتم که صحبت های نشست خبری را همه می نویسند و من مصاحبه اختصاصی می خواهم و مثل همیشه با روی گشاده پذیرفت و شروع کردم تند تند پرسیدن و نوشتن که آسانسور پس از رفتن به طبقه 4 گیر کرد و…
در آسانسور مانده بودیم و اولش جدی نگرفت و به دو، سه سووال من پاسخ داد اما وقتی کمی طول کشید و آسانسور حرکت نکرد، نگران شد و با خنده گفت: “حالا چه وقت مصاحبه است؟ داریم سقوط می کنیم داخل آسانسور!”
آن روز به خیر گذشت و آسانسور دقایقی بعد آرام آرام حرکت کرد و به طبقه پایین رسید اما آنچه در ذهن من باقی ماند، مردی بود که زیاد می دانست و بسیار هم پخته و کارآزموده بود.
وقتی شنیدم برانکو از دنیای فوتبال خداحافظی کرده است به یاد همه دوران حضورش در فوتبال ایران و خاطرات گذشته افتادم.
به همین خاطر با رضا چلنگر دوست خوبم تماس گرفتم تا ترتیب یک مصاحبه به مناسبت خداحافظی برانکو ایوانکوویچ را بدهد و او هم مثل همیشه لطف و همکاری کرد. آنچه در زیر می خوانید ماحصل گپ و گفت با معمار قهرمانی های سریالی پرسپولیس نوین و مردی است که ایران را وطن دوم خود می داند؛
به هرحال این تصمیمی بود که حدود دو، سه هفته با آن کلنجار رفتم. دوست داشتم بیشتر در کنار خانواده باشم و در همه این سال ها از آنها دور شده بودم. همسر، دختر و پسرم هم نیاز داشتند بیشتر من را ببینند و در نهایت این تصمیم را گرفتم که فکر می کنم تصمیم درستی است.
همسرم خیلی در این سال ها زحمت کشیده و دوری من را تحمل کرده است اما باید از لوکا نوه ام اسم ببرم. دلم برای نوه ام لوکا هم خیلی تنگ می شد و…
نوه پسری من است و دخترم با وجود آن که ازدواج کرده هنوز فرزندی ندارد.
فوتبالیست نیست اما خیلی اهل فوتبال است و عاشقانه این رشته را دنبال می کند.
نه! هتل ندارم و یک مرکز پزشکی و ورزشی را اینجا اداره می کنم. قبلا دوتا شریک داشتم ولی سهم هر دو را خریدم و الان خودم بالای سر کار هستم.
از ایفمارک بزرگ تر است. زمین تنیس و زمین فوتبال خوبی دارد و خیلی در این سال ها تلاش کردم این مرکز تجهییز شود.
به رضا (چلنگر) هم زنگ زده و گفته بودم این تصمیم را گرفته ام. به هر حال 70 سالگی را پشت سر گذاشتم و الان زمان مناسبی برای استراحت کردن است. نوبتی هم باشد نوبت جوان ترهاست.
آقای اینانلو از باشگاه پرسپولیس خیلی محترمانه تماس گرفته و در چند نوبت مفصل صحبت کردیم اما من تصمیم خودم برای بازنشستگی را گرفته بودم.
نه! من از مربیگری واهمه ای نداشته وهمیشه دنبال چالش جدید بوده ام. این بار ماجرا کمی فرق می کرد و این تصمیم را به خاطر خانواده ام گرفتم.
صددرصد دوست دارم مثل یک جهانگرد به ایران بیایم چون ایران وطن دوم من است.
نه، حدود 3 سال پیش آقای رضا درویش لطف کرده و مالیات من را طبق قراردادم تسویه کردند تا از این بابت مشکلی نداشته باشم.
این نشان دهنده لطف این عزیزان و بسیاری از ایرانی هاست که با پیام های خود من را مورد محبت قراردادند. ایرانی ها مردمی دوست داشتنی و مهمان نواز هستند که همیشه در قلب من جایگاه ویژه ای داشته و دارند.
خیلی ها بوده اند که نمی توانم یکی یکی اسم بیاورم. (بعد از اصرار ما) داور شوکرآقای گل جام جهانی 1998 فرانسه و لوکا مودریچ که هنوز هم در این سن و سال بازی می کند و می درخشد.
این یک تصمیم شخصی است اما لوکا هم فوتبالیست بزرگی بوده و هم انسان باهوشی است. او همه وجودش مغز است (باخنده ادامه می دهد) قطعا می تواند مربی بزرگی هم شود.
زیاد بوده اند، علی دایی، مهدی مهدوی کیا، کریمی، وحید هاشمیان، جواد نکونام، آندرانیک تیموریان، یحیی گل محمدی، مهدی طارمی و خیلی ها که تک تک نمی توانم اسم بیاورم.
همه شما را عاشقانه دوست دارم و به زودی برای دیدار دوستان به ایران خواهم آمد.
پاسخ ها