دنیا سامان

دنیا سامان

خبرنویس امروز، کارآفرین فردا. یک دانشجو که میخواد دنیا رو خوشگل تر کنه.

مجیدی: پیشنهاد یک میلیونی را رد کردم و به استقلال برگشتم

فرهاد مجیدی ستاره فراموش‌نشدنی استقلال مدعی بود از دوران کودکی خود را با پیراهن شماره ۷ این تیم می‌دید و به خاطر تکنیک مجید نامجومطلق عاشق این شماره شده است.

خبرورزشی: فرهاد مجیدی دوم آذر سال ۱۳۸۹ هنگامی که بازیکن استقلال بود، مصاحبه مفصلی با خبرورزشی انجام داد. چکیده حرف‌های این استقلالی فراموش‌نشدنی را باهم می‌خوانیم:

مجیدی:  پیشنهاد یک میلیون دلاری را ول کردم و به استقلال برگشتم

از وقتی ۱۲ ساله بودم آرزویم حضور در استقلال بود. در منزل با خودم فوتبال بازی می‌کردم، توپ را به دیوار می‌زدم و همزمان خودم هم آن را گزارش می‌کردم. همیشه می‌گفتم: «و حالا فرهاد مجیدی، شماره ۷ استقلال توی دروازه... گل... گل»

به خاطر مجید نامجومطلق پیراهن شماره ۷ استقلال را دوست داشتم و عاشق تکنیک او بودم.

سال ۷۶ هر دو تیم استقلال و پرسپولیس من را می‌خواستند. آقای عابدینی در پرسپولیس ۲۰میلیون تومان پیشنهاد داد ولی استقلال ۱۶میلیون. به خاطر عشق و علاقه استقلال را انتخاب کردم. آن زمان مثل حالا نبود که پول، علاقه را عوض کند.

اولین مسابقه من با پیراهن استقلال بیستم تیر سال ۷۶ مقابل پرسپولیس بود. همان دیداری که با نتیجه سه بر صفر بازی را باختیم.

در مقطعی مدیر باشگاه راپید وین به دعوت مهندس عابدینی و پرسپولیس به تهران آمد تا حمید استیلی را در دربی ببیند اما ۱۰ دقیقه پس از آغاز مسابقه، این مدیر اعلام کرد که شماره ۱۱ آبی‌ها یعنی من (فرهاد مجیدی) را می‌خواهد! حالا با چه مکافاتی پرسپولیسی‌ها را پیچاند، شب در هتل با آقای فتح‌الله‌زاده قرار گذاشت و ما مخفیانه صحبت کردیم و به توافق رسیدیم، بماند! فردای آن روز هم رفتیم اتریش و قرارداد امضا شد.

یک بار بعد از این‌که با الوصل توانستیم الاهلی را شکست بدهیم، گزارشگر تلویزیون امارات از من پرسید چرا با این همه آمادگی، به تیم ملی ایران دعوت نمی‌شوی، من هم گفتم: مهم نیست اما در تهران این‌طور مطرح شد که من گفته‌ام ایران برایم مهم نیست! وقتی در داخل کشور علیه من جو راه افتاد، فیلم کامل مصاحبه را برای کمیته انضباطی فدراسیون فوتبال فرستادم تا خودشان ببینند و متوجه شدند که من حرف بدی نزدم.

سال ۱۳۸۶ آقای فتح‌الله‌زاده به من زنگ زد و گفت: «نمی‌خواهی برگردی استقلال؟ خاک وطن چیزی نیست که فراموش شود. هر کجا که باشی و به هر جایی که برسی، دوست داری در کشور خودت حضور پیدا کنی.» اصلا یادم نیست چطور ساکم را جمع کردم و برگشتم. همان زمان از ژاپن پیشنهاد یک میلیون دلاری داشتم ولی برگشتم تهران.

افشین قطبی من را به تیم ملی دعوت کرد ولی به این نتیجه رسیدم که بهتر است فرصت را به یک بازیکن جوان بدهم که به درد فردای مملکت بخورد.

اصلا حاضر نیستم در تیمی که علیرضا منصوریان سرمربی آن باشد بازی کنم. به خود منصوریان هم گفتم. او باید وظیفه بزرگ‌تری خود را در استقلال انجام می‌داد نه این‌که شرایط به گونه‌ای جلو برود که سال ۸۶ فرزاد ما را پس از ۹ سال حضور در استقلال کنار بگذارند.

دنیا سامان
دنیا سامان خبرنویس امروز، کارآفرین فردا. یک دانشجو که میخواد دنیا رو خوشگل تر کنه.

شاید خوشتان بیاید

پاسخ ها

نظر خود را درباره این پست بنویسید
منتظر اولین کامنت هستیم!
آیدت: فروش فایل، مقاله نویسی در آیدت، فایل‌های خود را به فروش بگذارید و یا مقالات‌تان را منتشر کنید👋