با گذشت ۲۲ دوره از رقابتهای لیگ برتر، فوتبال کشورمان با مشکلات فراوانی دست و پنجه نرم میکند که در تضاد با شرایط حرفهایگری است.
روزنامه اعتماد: با گذشت ۲۲ دوره از رقابتهای لیگ برتر، فوتبال کشورمان با مشکلات فراوانی دست و پنجه نرم میکند که در تضاد با شرایط حرفهایگری است.
در سطح اول فوتبال کشورمان با وجود هزینههای بسیاری که برای خرید بازیکن و مربی میشود و هر سال دلارهای پرشماری را وارد جیب بسیاری از دلالها میکند نشانی از پیشرفت مشاهده نمیشود! برنامهریزی غلط که از سوءمدیریت شکل گرفته به اضافه نبود امکانات لازم به جز اینکه هواداران فوتبال را دلسرد کرده، مربیان و بازیکنان حرفهای خارجی در کشورمان را هم هرروز بیشتر ناامید میکند تا جایی که سرمربیان سپاهان و تراکتور با وجود داشتن قرارداد در مصاحبههای مختلف از رفتن میگویند.
ژوزه مورایس که قراردادی سه ساله با سپاهان دارد در ابتدای سال دوم مسوولیتش در مصاحبه با یک رسانه پرتغالی از ژست محافظهکارانهاش بیرون آمده و اظهاراتی قابل توجه بیان کرده است. این مربی پرتغالی در بخشی از مصاحبهاش به صورت ضمنی اعلام کرده از زندگی در ایران خیلی راضی نیست، چرا که باعث فاصله گرفتن از برخی عادتهایش شده و انتظار داشته شرایط بهتر از اینها باشد. اما جالبتر اینکه مورایس در مصاحبه خود چندین مرتبه از بازگشت به فوتبال پرتغال استقبال و ابراز امیدواری کرده با توجه به کارنامهای که در کنار مورینیو ثبت کرده و همینطور عملکرد خودش طی سالهای اخیر، این فرصت به او داده شود و البته چندین مرتبه این موضوع را در طول مسابقه تکرار کرده است. مورایس معتقد است دیگر زمان بازگشتش به فوتبال پرتغال فرا رسیده است.»
همینطور پاکو خمس، سرمربی تراکتور نیز روز گذشته در کنفرانس خبری پیش از بازی تیمش برابر شمسآذر قزوین با اشاره به کیفیت زمین تیمش گفت: «ما چهارشنبه در این زمین تمرین کردیم و احساس کردم زمین نرم شده است و مشکل سال گذشته را دارد. من گفته بودم باید زمین زیر کشت برود، ولی هیچ تغییری ندادند. این چیزی است که من را عصبی میکند و پیش خودم میگویم آیا ارزش دارد من اینجا بمانم و کار کنم؟ زمین چیزی نیست که بگوییم ارزش ندارد.»
مورایس و خمس نگاهشان به فوتبال فقط برای کسب درآمد نیست. آنها فوتبال را با جذابیتش دوست دارند اما لیگی که هر یک هفته در میان بدون تماشاگر برگزار میشود و هنوز امکانات اولیه مثل داشتن استادیوم یا زمین تمرینی مناسب برای بسیاری از تیمها از جمله سرخابیهای محبوب پایتخت یک آرزو به حساب میآید یا هر فصل با تصمیمات و تصویب قوانین عجیب و غریب مثل گذاشتن سقف قرارداد برای باشگاهها دستخوش تغییرات ناخوشایند و آماتورگونه است چه جذابیتی برای مربیان بزرگ خارجی دارد؟
همین حالا که هفته هفتم رقابتهای لیگ برتر در حال برگزاری است دو هفته به تعویق افتاده و لیگ چند هفته از زمان خودش عقب است. به شکلی که برخی نگران هستند آیا لیگ اصلا به پایان میرسد؟ تازه همین دیروز مدیر تیمهای ملی در تلویزیون گفت که ممکن است باز هم لیگ به تعویق بیفتد. آنهم برای حضور تیم ملی در تورنمنت شرق آسیا! در چنین شرایطی خیلی عجیب نیست که حوصله مربیانی که در لالیگا و لیگ برتر انگلیس کار کردهاند سر برود و جدا از خودشان سوال کنند آیا ارزش دارد ما در ایران بمانیم یا خیر؟
شاید از بدی جبر جغرافیا باشد که فقط در چند صدکیلومتر آن طرفتر از جنوبیترین نقطه کشورمان کشورهایی هستند که روز به روز بیشتر به فوتبال توجه میکنند. کشورهایی که بهترینهای دنیا را به کشورشان میآورند و این ستارهها با خودشان فکر نمیکنند که آیا ارزش دارد در این کشور بمانند یا خیر.
ما اما هر سال در رقابتهای آسیایی و در مصاف با همینکشورهای عربی چشممان به جمال یک فوق ستاره جدید روشن میشود. آنها از امکانات تازه سود میبرند و با برنامهریزی جدید و پیشرفتهتر از سال قبل به پیش میتازند و ما به سمتی حرکت میکنیم که همان تک حرفهایهای باقیماندهها هم احساس نارضایتی میکنند. چرا که این شرایط بهطور حتم از دید حرفهای هاپنهان نمیماند و ثمرهاش همینناامیدی از ادامه حضور در فوتبال کشورمان است. اما آیا این خروجیها که به افول این فوتبال سرعت میدهد تلنگری برای مسوولان فوتبالی و نهادهای بالاتر هست یا از آن استقبال میشود؟ اصلا بعد از رفتن برانکو و استراماچونی چه ایدهای داشتیم تا به پیشرفت فوتبال ختم شود که حالا چشمانتظارش را داریم؟ برانکویی که یک روز هشدار تبدیل شدن فوتبال ایران به فوتبال آماتور را داد و ما هر روز به پیشبینی او نزدیکتر میشویم.
پاسخ ها