احمد زیدآبادی در روزنامه هم میهن نوشت: سلطان هیثم طارق پادشاه عمان در رأس هیئتی بلندپایه به تهران سفر کرده است.
برترینها: احمد زیدآبادی در روزنامه هم میهن نوشت: سلطان هیثم طارق پادشاه عمان در رأس هیئتی بلندپایه به تهران سفر کرده است.
بدربن حمدالبوسعیدی، وزیرخارجۀ عمان ضمن «تاریخی» خواندن سفر سلطان هیثم به ایران گفته است: «این سفر در میانۀ مرحلهای تازه و مثبت در روابط منطقهای انجام میشود، مرحلهای که نیازمند حمایت، رایزنی و همکاری برای حل بسیاری از پروندهها و مسائل جاری است. این پروندهها و مسائل، بدون تردید محور گفتوگوی رهبران دو کشور خواهد بود؛ بهطوری که در خدمت پایههای امنیت و ثبات و منافع منطقه و جهان باشد.»
آنطور که وزیر خارجۀ عمان گفته است، سلطان هیثم پروندههای بسیاری، برای مذاکره با مقامهای جمهوری اسلامی در دستور کار خود دارد که امنیت تنگۀ هرمز، روند عادیسازی رابطۀ ایران با کشورهای عضو شورای همکاری خلیجفارس، سرانجامِ جنگ داخلی یمن، برقراری رابطۀ قاهره و تهران، سرنوشت مذاکرات مربوط به احیای برجام، تماس مستقیم ایران و واشنگتن و روابط دوجانبه را میتوان اهم آنها دانست.
از این جهت، سفر پادشاه عمان به تهران بسیار مهم به نظر میرسد؛ تا حدی که نتیجۀ آن میتواند روند تحولات آتی در منطقۀ خلیجفارس و خاورمیانه را مشخص کند.
در ماههای اخیر رویدادهای خاورمیانه در دو خط موازی با یکدیگر حرکت کرده است. یکی از این دو خط، افزایش امید به کاهش تنش در منطقه از راه مذاکره و دیپلماسی است که مشخصاً با عادیسازی رابطۀ ایران و عربستان آغاز شده و با مطرح شدن احتمال ازسرگیری رابطۀ رسمی جمهوری اسلامی با مصر، ادامه یافته است.
خط دیگر، خطر افزایش تشنج به سببِ برخی حوادثِ بعضاً اعلامنشده در مسیر کشتیرانی در تنگۀ هرمز و تهدید فزایندۀ اسرائیل به استفاده از زور علیه تأسیسات هستهای جمهوری اسلامی است که موجب حضور نظامی بیشتر آمریکا و متحدان غربیاش در خلیجفارس شده است.
تا این لحظه هنور کسی نمیتواند با قاطعیت اعلام کند که کدامیک از این دو خط موازی بر دیگری غلبه خواهد کرد و سرانجامِ منطقه به صلحی فراگیر یا جنگی گسترده و خانمانسوز منجر خواهد شد.
در این میان، پادشاهی عمان که بهدلیل موقعیت جغرافیایی خود همواره نگران بروز درگیری در منطقه بوده، بر دامنۀ تلاشهای خود افزوده است تا به دیپلماسی جان تازهای دهد و موجبات حلوفصل اختلافات ایران با بازیگران منطقهای و فرامنطقهای را فراهم سازد.
در حقیقت، پروندۀ هستهای جمهوری اسلامی، نقش کانونی خود را در این باره همچنان حفظ کرده است و بدون پیدا شدن راهحلی برای آن، نمیتوان به پیشرفت در دیگر حوزههای مورد اختلاف، امیدوار یا خوشبین بود. این پرونده از یک سو، سببساز اعمال تحریمهای گسترده علیه ایران شده؛ بهطوریکه اقتصاد کشور را تحت فشار بیسابقهای گذاشته است و از سوی دیگر، غنیسازی اورانیوم با غلظت بالا در تأسیسات هستهای ایران، زنگهای خطر را برای اسرائیل و متحدانش در آمریکا و اروپا بهصدا در آورده است.
این در حالی است که توافقنامۀ برجام به عنوان راهحلی کموبیش مرضیالطرفین، به علت برخی سوءمحاسبات، زمینۀ احیای صورتِ نخست خود را از دست داده و از سوی متحدان غربی، فقط بهعنوان مرجع و سندی برای یک توافق تازه مورد تأکید قرار میگیرد.
این وضعیت، شرایط را برای حل معضل هستهای ایران، بیش از پیش غامض و پیچیده کرده است؛ بهگونهای که عنصر زمان عمدتاً علیه دیپلماسی و به سود درگیری عمل میکند و در عین حال، در غیاب تماس مستقیم بین ایران و آمریکا، میانجیگریهای فصلی طرفهای ثالث، روند دستیابی به یک توافق احتمالی تازه را به امری زمانبر و بسیار کُند تبدیل کرده است.
از این رو، کمک به برقراری تماس مستقیم تهران و واشنگتن، به احتمال زیاد یکی از محورهای اصلی گفتوگوهای پادشاه عمان با مقامات ایرانی خواهد بود. در واقع، بدون چنین تماسی، شکلبندی یک توافق تازه، بینهایت مشکل به نظر میرسد و بیتصمیمی در این مورد میتواند به خارج شدن بحران از کنترل بیانجامد.
خلاصه اینکه، اختلافات ایران با بازیگران منطقهای و فرامنطقهای، به هم گره خورده و مجموعهای جدانشدنی از یکدیگر را شکل داده است. این اختلافات، یکی بدون دیگری حل نخواهد شد و این چیزی است که سلطان عمان از آن آگاه است و در سفرش به تهران میکوشد تا برای باز کردن این کلاف سردرگم، سرنخی پیدا کند.
خبرهای پس از سفر سلطان هیثم به ایران پس از فروکش کردن تعارفات دیپلماتیک، خواهناخواه به رسانهها درز پیدا خواهد کرد و از جهتگیری تحولات آتی منطقه به سمت دیپلماسی یا رویارویی، پرده برخواهد داشت. پس توصیف سفر سلطان بهعنوان امری «تاریخی» چندان هم گزافه نیست.
پاسخ ها