مردی پس از جدایی از همسرش، کینه او را به دل گرفت و برای انتقامجویی نقشه قتل او را کشید اما زن جوان قرار نبود بمیرد چون اتفاق عجیبی افتاد و موجب شد تا مرد کینهجو نقشه قتل را به اسیدپاشی تغییر بدهد.
رکنا: چندی قبل زنی ۳۵ ساله بههمراه دختر خردسالش سوار بر خودروی تیبای خود شد تا به خانه پدرش برود. مادر و دختر وقتی به خانه پدر رسیدند و قصد ورود به پارکینگ را داشتند ناگهان اتفاق هولناکی رخ داد؛
مردی محتویات یک ظرف را که اسید بود به روی مادر و دختر پاشید و فرار کرد. به دنبال این اتفاق زن جوان فریاد کشید و در خواست کمک کرد. دقایقی بعد اهالی محل و پدر زن جوان خودشان را به او و دخترش رساندند و با دیدن وضعیت آنها وحشت کردند. طولی نکشید که اورژانس در محل حاضر شد و مادر و دختر ۵ ساله برای مداوا به بیمارستان انتقال یافتند.
وقتی گزارش این حادثه اسیدپاشی به پلیس اعلام شد، مأموران تحقیقات خود را شروع کردند تا مشخص شود پشت پرده این اسیدپاشی چهکسی بوده است. زن جوان که از ناحیه صورت، مو و دستانش آسیبدیده بود، در تحقیقات گفت: تیرماه پارسال از شوهرم طلاق گرفتم و به همراه دختر ۵سالهام زندگی میکنم. روز حادثه قصد داشتم به خانه پدرم بروم که مردی سیاهپوش به سمت من و دخترم حمله کرد و به روی ما اسید پاشید. هرچند او صورتش را پوشانده بود، اما شکی ندارم که وی همسر سابقم بوده است. چون بارها تهدید کرده بود که انتقامش را میگیرد.
وی ادامه داد: در این حادثه دخترم هم از ناحیه دست دچار سوختگی شده و به شدت ترسیده است. علاوه بر این خسارت زیادی هم به ماشینم وارد شده است. همچنین بینایی چشم راستم در این حادثه ضعیف شده و درخواست من این است که اسیدپاش دستگیر و قصاص شود.
مظنون اصلی اسیدپاشی همسر سابق شاکی بود که مأموران با انجام اقدامات اطلاعاتی، وی را دستگیر کردند. هرچند او اصرار داشت که بیگناه است، اما چون از ناحیه دست دچار سوختگی با اسید شده بود، راهی برای کتمان وجود نداشت. او وقتی شنید که علاوه بر همسر سابقش، دخترش هم آسیبدیده به گریه افتاد و ابراز پشیمانی کرد. متهم پس از اعتراف به جرم خود به دستور قاضی محمدرضا صاحبجمعی، بازپرس شعبه ششم دادسرای جنایی تهران، در اختیار مأموران پلیس آگاهی قرار گرفت.
متهم ۴۰ساله است و دیروز در نخستین جلسه بازپرسی وقتی از دخترش حرف میزد به گریه افتاد و گفت که اشتباه کرده و پشیمان است.
انگیزهات از اسیدپاشی چه بود؟
انتقام. ۳ماه بود که همسر سابقم اجازه نمیداد دخترم را ببینم.
چرا بهجای انتقام، شکایت نکردی؟
اگر شکایت میکردم دیگر امیدم را از دست میدادم؛ امید داشتم که دوباره با هم ازدواج کنیم و فکر میکردم اگر شکایت کنم هرگز این اتفاق نمیافتد.
پس چه شد که اسیدپاشی را انتخاب کردی؟
وقتی دیدم تصمیمش جدی است و نمیخواهد با من زندگی کند، گفتم باید هرطور شده انتقام بگیرم. احساس میکردم قصد ازدواج با مرد دیگری را دارد. البته بهخاطر مصرف مشروبات الکلی و نخوابیدن، دچار این توهمات شده بودم. به همین دلیل نقشه کشیدم او را بکشم. یک چاقو برداشتم و سوار موتور شدم. رفتم و به کمین او نشستم، اما نسیم نیامد. همانطور که کمین کرده بودم فهمیدم سیگارم تمام شده است؛ به یک دکه روزنامهفروشی رفتم. موقع خریدن سیگار چشمم افتاد به روزنامهها؛ تیتر یکیشان درباره قصاص بود. همان لحظه ترسیدم و به خانه برگشتم. گفتم اگر همسرم را بکشم و مرا هم اعدام کنند، آینده دخترم تباه میشود. نقشه دومم اسیدپاشی بود، اما نمیخواستم آسیبی به دخترم برسد. (مرد جوان اسم دخترش که میآید به گریه میافتد)
دخترت را داخل ماشین ندیدی؟
نه، باور کنید ندیدم. نمیدانید چقدر عذاب وجدان دارم. باور کنید چند شب بود که نمیتوانستم خوب بخوابم. انگار توهمات عجیب و غریب سراغم آمد و صداهای عجیب در گوشم میشنیدم.
میدانی که مجازات اسیدپاشی هم قصاص است؟
اشتباه کردم.
از اختلافت با همسرت بگو؟
ما حدود ۱۴سال قبل ازدواج کردیم. اوایل زندگی خوبی داشتیم تا اینکه من به دام اعتیاد گرفتار شدم. چندبار همسرم به من فرصت داد. رفتم مرکز ترک اعتیاد، مواد را کنار گذاشتم و بعد صاحب فرزند شدیم اما باز زندگیام را با دستان خودم تباه کردم؛ معتاد به مشروبات الکلی شدم و باز دعواهای من و همسرم شروع شد. تا اینکه درخواست طلاق داد و ما تیرماه پارسال بهصورت رسمی از یکدیگر جدا شدیم. تازه بعد از جدایی بود که فهمیدم زندگیام را باختهام. تلاش کردم تا دوباره با همسرم ازدواج کنم، اما او از همهجا مرا بلاک کرده بود؛ منظورم شبکههای اجتماعی است. نسیم دیگر حاضر به زندگی دوباره در کنارم نبود. اگر لجبازیهایش را ادامه نمیداد شاید هرگز این اتفاق نمیافتاد. امیدوارم او و دخترم مرا ببخشند و حلالم کنند.
پاسخ ها