دنیای فناوری این روزها شاهد تعدیل هزاران نیرو در شرکتهای بزرگ و کوچک داخلی و خارجی است. شرکتها در بیانیه از تاثیرات منفی بحران کرونا بر کسب و کار و تعدیل از سر ناچاری سخن به میان می آورند اما با نگاهی به سابقه IBM طی بحران «رکورد بزرگ» می بینم که اخراج نیروها همیشه بهترین ایده و راه حل نیست. طی رکورد بزرگ در دهه ۱۹۳۰ «توماس واتسون»، مدیرعامل IBM مسیری را در پیش گرفت که امروز می تواند الگویی برای شرکت های فناوری باشد. وی جسورانه در برابر فشارها برای اخراج نیروها مقاومت کرده و در عوض با سرمایه گذاری پایههای رشدی سریع را بنیان گذاشت.
در دوران کرونا روزی نیست که گزارشی مبنی بر تعدیل نیروها به گوش نرسد. بر اساس نتایج نظرسنجی موسسه بریتانیایی «PwC» حدود ۳۲ درصد شرکت ها انتظار اخراج کارکنان طی ماه آتی را دارند. در آمریکا به عنوان مهد فناوری بیش از ۲۰ میلیون نفر تنها در ماه گذشته کارشان را از دست داده اند و بر اساس گزارش کاخ سفید میزان بیکاری تا ماه آینده ممکن است به ۲۰ درصد برسد. در کشورهای دیگر هم اوضاع چندان بهتر نیست، برای مثال در ایران طی بحران کرونا صدها نیروهای «الی گشت»، «علی بابا» و «پیاده» تعدیل شدند.
در عین حال تعدادی از شرکت های بزرگ فناوری مثل «سیسکو»، «انویدیا» و «ServiceNow» نیروهایشان را حفظ کرده و حتی برخی از آنها از احتمال استخدام افراد جدید خبر داده اند؛ مساله ای که شاید از نظر برخی سرمایه گذاران ناشی از توهم باشد اما داستان IBM خلاف آنرا ثبات می کند. قمار واتسون IBM را تا مرز نابودی پیش برد اما در نهایت باعث شد نیم قرن بر حوزه خود حکومت کند.
اقتصاد آمریکا در نخستین سال های بزرگ حال و روز خوشی نداشت و سطح تولید ناخالص داخلی طی دو سال ۱۰ درصد کمتر شده بود. بیش از ۳ هزار بانک ورشکسته شده بودند، میزان بیکاری به ۲۰ درصد رسیده بود و کسب و کارها روزگار تیره ای داشتند. هرچند IBM آن زمان با پانج های الکترومکانیکی به شرکت ها در مدیریت اطلاعات کمک می کرد و حتی مبدع حوزه پردازش شناخته میشد اما چندان معروف یا بزرگ نبود.
بازار تخصصی این شرکت مشتریان خاص خود را داشت اما به واسطه رکورد بزرگ تا نصف کاهش پیدا کرده بود. دستمزدها آنقدر کم شده بود که شرکتها ترجیح می دانند به جای خرید این دستگاهها چندها نفر را مسئول مدیریت داده کنند. واتسون اما در این شرایط حرف هایی را طی یک مصاحبه با «فوربس» به زبان آورد که کمتر مدیری جسارت بیان آنرا داشت:
«من نشانهای از رکورد شدید نمی بینم و راستش را بخواهید به نظرم ۱۹۳۰ سال بسیار خوبی از آب در میآید.»
دیدگاه های وی تنها حرف نبود و در عمل هم با حفظ همه پرسنل و افزایش سرمایه گذاری در تحقیق و توسعه آن را ثابت کرد. او پیش بینی کرد که با پایان یافتن بحران شرکت های بسیاری به ماشینهای آنها نیاز پیدا می کنند، بنابراین نه تنها خطوط تولید را سرپا نگه داشته و محصولات مازاد را انبار کرد. در واقع طی دورانی که شرکت ها یکی پس از دیگری از پا درمی آمدند، IBM طی سه سال تولیدش را یک سوم افزایش داد.
با ادامه رکورد قمار واتسون به باخت نزدیک می شد. هزینه سنگین حفظ کارخانه و انبار قطعات ثبات مالی IBM را تهدید می کرد. واتسون حتی در این شرایط هم خودش را نباخته و خطاب به مدیران ارشد گفت:
«با بهتر شدن شرایط کشور توان فروش ما هم تقویت خواهد شد. پس از آن می توانیم داد و ستد بیشتری داشته باشیم. من از تمام فرصت ها برای فروش هر چه بیشتر دستگاه استفاده خواهم کرد.»
در ژانویه ۱۹۳۲ واتسون از سرمایه گذاری یک میلیون دلاری (تقریبا معادل ۶ درصد از کل درآمد سالانه شرکت) برای ساخت یک مرکز تحقیق و توسعه در کلاس جهانی خبر داد. این هزینه هنگفت باعث شد کفگیر شرکت به ته دیگ بخورد. سهام شرکت تا حد ۱۱ سال قبل افت کرد و هیئت مدیره تصمیم به برکناری واتسون گرفت اما در نهایت از آن مصرف شدند.
آنها بعدا نتیجه این تصمیم را هم دیدند چرا که واتسون با با جمع کردن مهندسان زبده در مرکز جدید طی دهه ۱۹۳۰ با تکیه بر نوآوری و ابداعات جدید محصولات ارزندهای را طراحی کرد و در نهایت فناوری IBM را به حدی ارتقا داد که تمام رقبا از جمله Remington Rand را پشت سر گذاشتند.
آن زمان هنوز کسی نه از این آینده درخشان خبر داشت و نه از تاثیر طرح جدید رییس جمهور «روزولت» برای تقویت اقتصاد. روزولت در همان سال ۱۹۳۲ طرحی را معرفی کرد که سه سال بعد به تصویب قانون «تامین اجتماعی» منجر شد. بر اساس این قانون همه شرکت ها باید ساعات کاری کارکنان، دستمزد آنها و مبلغی را که باید به حساب تامین اجتماعی واریز می شد، رهگیری و ثبت می کردند.
به لطف این طرح دولت پس از پردازش میلیون ها گزارش و رهگیری مبالغ باید چک هایی را برای افراد مورد نظر ارسال می کند. همین باعث شد یک شبه تقاضا برای ماشین های جدول بندی سر به فلک بکشد. ثبت این اسناد توسط شرکت ها برای تامین اجتماعی ساده نبود و سالانه هزینه ای ۲۵۰ هزار دلاری را به آنها تحمیل می کرد که معادل ۵ میلیون دلار امروز است.
کسب و کارها و دولت همزمان به دنبال خرید دستگاه ها بودند اما تنها یک شرکت از پس تامین تقاضا برمی آمد و آن هم IBM بود. انبارها مملو از ماشین و قطعات بودند و از آن طرف هم نه کسی اخراج شده بود و نه خط تولید خوابیده بود، در نتیجه به سرعت تولید ماشین های جدید دنبال می شد. علاوه بر این سرمایه گذاری هنگفت واتسون روی تحقیق و توسعه محصولاتشان از نظر سرعت و ثبات فرسنگ ها جلوتر از رقبا بود.
سطح درآمدها تنها در ۳ سال از ۱۹ به ۳۱ میلیون دلار رسید و تا ۴۵ سال پس از آن IBM در کسب و کار پردازش داده حرف اول را می زد. نه واتسون و نه کس دیگری طرح دولت را پیش بینی نکرده بود. موفقیت وی در واقع نتیجه جسارت، خوش شانسی و سخت کوشی برای آماده بودن در زمانی است که شانس در خانه را می زند.
بی تردید بحران کرونا به تغییراتی عمده در کسب و کارها و جامعه منجر شده و حوزه های مختلف از سلامت و آموزش گرفته تا خرده فروشی و تغذیه در حال بازسازی است. هرچند اوضاع تیره و تار اقتصادی برای میلیون ها نیروی کار و کسب و کارها کوچک در سراسر دنیا یک تراژدی است اما تاریخ نشان داده تغییرات بزرگ فرصت های بزرگی را هم با خود به همراه دارند.
واتسون ثابت کرد اگر مدیران جسارت کافی برای آماده سازی و سوار شدن بر موج فرصت ها را داشته باشند، تنها کمی خوش شانسی می تواند ورق را به سود آنها برگرداند.
پاسخ ها