دنیای دیجیتال🖥

دنیای دیجیتال🖥

جدیدترین اپلیکیشن ها، معرفی بازی، خبرهای تکنولوژی، معرفی گجت ها، کنسول و بازی ها، موبایل و تبلت، مقالات علمی و فناوری، کسب و کارهای نو، بررسی سخت افزار، همه چیز از دنیای دیجیتال🔴
توسط ۷۶ نفر دنبال می شود
 ۴ نفر را دنبال می کند

آیا هیولای فرانکنشتاین می‌تواند در دنیای واقعی خلق شود؟ علم مدرن پاسخ می‌دهد

آیا می‌توان هیولای فرانکنشتاین را در دنیای واقعی ساخت؟ علم مدرن پاسخ می‌دهد

در این مطلب چالش‌های مونتاژ بدن، احیا با الکتریسیته و پیوند مغز بررسی می‌شود.

با انتشار اقتباس جدید «گیرمو دل تورو» از شاهکار ادبی «فرانکنشتاین»، این هیولای مشهور بار دیگر به زندگی بازگشته است. اما آیا از دیدگاه علم مدرن چنین چیزی اصلاً امکان‌پذیر است؟ آیا می‌توان بدن مُرده‌ای را که از اندام پیکرهای مختلف مونتاژشده دوباره به حیات بازگرداند؟

وقتی «مری شلی» رمان فرانکنشتاین را در سال ۱۸۱۸ نوشت، علم آناتومی در آستانه اکتشافات بزرگ بود. سالن‌های تشریح عمومی تماشاگران زیادی را به خود جلب می‌کرد، جسددزدها به‌طور غیرقانونی اجساد مورد نیاز دانشکده‌های پزشکی را تأمین می‌کردند و الکتریسیته نیز تازه داشت باب می‌شد.

آیا می‌توان هیولای فرانکنشتاین را در دنیای واقعی ساخت؟ علم مدرن پاسخ می‌دهد

رمان شلی این لحظه تاریخی را به خوبی به تصویر می‌کشد. «ویکتور فرانکنشتاین» مستقیماً از مباحث علمی واقعی آن زمان الهام گرفته شده بود: آزمایش‌های «لوییجی گالوانی» روی پاهای قورباغه که با بار الکتریکی منقبض می‌شدند، یا پوزخندی که با الکتریسیته روی صورت مجرمان اعدام‌شده نقش می‌بست، برای مخاطبان قرن نوزدهم اینطور به نظر می‌رسید که حیات واقعاً ترکیبی از آناتومی و الکتریسیته است.

اما از منظر یک آناتومیست مدرن این آزمایش حتی قبل از شروع نیز شکست‌خورده است. در ادامه به بررسی علمی مشکلات این فرایند می‌پردازیم.

مشکل اول: مونتاژ بدن

در رمان، ویکتور فرانکنشتاین «استخوان‌ها را از سرداب‌ها جمع‌آوری می‌کند» و با «انگشتانی کفرآمیز، به اسرار شگرف کالبد انسان دست می‌برد». از دیدگاه آناتومیک، این اولین نقطه شکست است. پس از جداشدن بافت‌ها از بدن، آنها به سرعت رو به زوال می‌روند.

فرانکنشتاین

در ابتدا فیبرهای عضلانی از هم می‌پاشند، رگ‌ها فرو می‌ریزند و سلول‌ها به دلیل نرسیدن اکسیژن، ظرف چند دقیقه وارد فرایند نکروز (مرگ بافتی) می‌شوند. حتی سردخانه‌ها نیز نمی‌توانند حیات بافت برای پیوند را بیش از چند ساعت حفظ کنند.

همچنین اتصال مجدد اندام‌ها نیازمند آناستوموز (Anastomosis) است؛ یعنی اتصال دقیق شریان‌ها، وریدها و اعصاب با استفاده از بخیه‌هایی که از موی انسان نازک‌ترند. تخمین زده می‌شود که فقط برای اتصال دست‌ها و پاها به بیش از ۲۰۰ اتصال جراحی دقیق نیاز است. علاوه‌براین، هر قطعه از بافت باید از نظر ژنتیکی با هم تطابق داشته باشد تا از رد پیوند توسط سیستم ایمنی جلوگیری شود.

درنهایت کل فرایند باید استریل باشد و به تمام قطعات باید به‌طور مداوم خون‌رسانی شود تا بافت‌ها زنده بمانند. درکل ایده دوختن اعضای بدن و بازگرداندن گردش خون در سراسر این اتصالات، هم از نظر فیزیولوژی و هم از نظر جراحی مدرن، غیرممکن است.

مشکل دوم: الکتریسیته

بیایید فرض کنیم که بدن به شکلی جادویی مونتاژ شده است. آیا الکتریسیته می‌تواند آن را دوباره زنده کند؟

پاسخ کوتاه، خیر است. قورباغه‌های منقبض‌شونده در کالبدشکافی‌های قرن نوزدهم بسیاری را گمراه کردند. الکتریسیته خلق حیات نمی‌کند؛ بلکه سلول‌های زنده موجود را تحریک می‌کند. این اتفاق یک شبیه‌سازی زودگذر از زندگی است، نه احیای آن.

فرانکنشتاین
لوییجی گالوانی با جریان برق پاهای قورباغه‌ها را به حرکت درآورد.

دستگاه‌های دفیبریلاتور (شوک قلبی) دقیقاً بر همین اصل کار می‌کنند: یک شوک الکتریکی زمان‌بندی‌شده می‌تواند قلبی را که دچار فیبریلاسیون (لرزش نامنظم) شده، ریست کند؛ اما این کار فقط به این دلیل موفقیت‌آمیز است که قلب هنوز زنده است و بافت‌های آن قادر به هدایت سیگنال‌ها هستند. هنگامی که سلول‌ها می‌میرند، غشای آنها تجزیه می‌شود و شیمی داخلی بدن کامل از کار می‌افتد. هیچ جریانی، هرچقدر هم که قوی باشد، نمی‌تواند آن تعادل حیاتی را بازگرداند.

مشکل سوم: مغز و هوشیاری

حتی اگر هیولا می‌توانست حرکت کند، آیا قادر به تفکر بود؟ مغز گرسنه‌ترین عضو بدن است و به خون غنی از اکسیژن و گلوکز نیازی دائمی دارد. بافت مغز پس از خروج از بدن فقط می‌تواند ۶ تا ۸ ساعت زنده بماند، آن هم به شرطی که روی یخ خنک شود یا در محلول ویژه غنی از اکسیژن قرار گیرد. برای مثال امروزه در پزشکی از سردکردن مغز پس از سکته مغزی یا در نوزادان نارس برای محافظت از مغز و کاهش آسیب استفاده می‌شود.

آیا می‌توان هیولای فرانکنشتاین را در دنیای واقعی ساخت؟ علم مدرن پاسخ می‌دهد

اما اگر بتوانیم یک مغز اهداکننده را به سرعت به بدن جدید پیوند بزنیم، باز هم با دو مشکل اساسی روبه‌رو هستیم:

  1. نخاع قطع‌شده به این معناست که بدن کاملاً فلج خواهد بود، هیچ حسی نخواهد داشت و برای تنفس به دستگاه ونتیلاتور نیاز دارد.
  2. حتی اگر گردش خون و مایع مغزی-نخاعی (CSF) بازگردد و مغز بیدار شود، این مغز با خاطرات، شخصیت و میراث یک ذهن دیگر برنامه‌ریزی شده است. آیا چنین موجودی می‌تواند هوشیاری کاملی داشته باشد؟ مغز ارگان تمام افکار و خاطرات ماست و دریافت یک مغز اهدایی تجربه‌ای گیج‌کننده خواهد بود.

پزشکی مدرن می‌تواند اعضا را پیوند بزند، خون را در دستگاه‌ها به گردش درآورد و ریه‌ها را به‌طور نامحدود تهویه کند. اما این اقدامات نگهدارنده هستند، نه آفریننده حیات. در بخش مراقبت‌های ویژه (ICU) مرز بین مرگ و زندگی نه با ضربان قلب، بلکه با فعالیت مغزی تعریف می‌شود. هنگامی که مرگ مغزی رخ می‌دهد، پیچیده‌ترین سیستم‌های حمایتی نیز فقط می‌توانند ظاهر زندگی را حفظ کنند. پس نتیجه قطعی این است که خلق هیولای فرانکنشتاین با فناوری‌های امروزی هم شدنی نیست.

بااین‌حال باید به یاد داشته باشیم که مری شلی رمان خود را «پرومته مدرن» نامید و این مسئله دلیلی داشت. این داستان درباره علم نیست، بلکه درباره مسئولیت و اخلاق علمی است. شکست ویکتور فرانکنشتاین در جهل او نسبت به آناتومی نبود، بلکه در کوری اخلاقی او بود: او حیاتی را خلق کرد بدون اینکه بفهمد چه چیزی آن را انسان می‌سازد.

دو قرن بعد، ما همچنان با سؤالات مشابهی دست‌وپنجه نرم می‌کنیم. پیشرفت‌های زیادی در پزشکی، ارگانوئیدهای عصبی و زیست‌شناسی مصنوعی داشته‌ایم، اما همچنان نمی‌توان حیات را فقط به یک مکانیسم تقلیل داد. آناتومی به ما نشان می‌دهد که بدن چگونه کار می‌کند؛ اما نمی‌تواند به ما بگوید که چرا زندگی اهمیت دارد.

دنیای دیجیتال🖥
دنیای دیجیتال🖥 جدیدترین اپلیکیشن ها، معرفی بازی، خبرهای تکنولوژی، معرفی گجت ها، کنسول و بازی ها، موبایل و تبلت، مقالات علمی و فناوری، کسب و کارهای نو، بررسی سخت افزار، همه چیز از دنیای دیجیتال🔴

شاید خوشتان بیاید

پاسخ ها

نظر خود را درباره این پست بنویسید
منتظر اولین کامنت هستیم!
آیدت: فروش فایل، مقاله نویسی در آیدت، فایل‌های خود را به فروش بگذارید و یا مقالات‌تان را منتشر کنید👋