زمانی که افراد به هوش هیجانی یا هوش عاطفی فکر میکنند، غالبا جنبه لطیف و ملایم آن را در نظر میگیرند یعنی هوش عاطفی بالا با کسی که رفتار خوبی دارد و با دیگران کنار میآید، برابری میکند. کنار آمدن با دیگران بخشی از مدیریت روابط و یکی از چهار مولفه اصلی هوش هیجانی است که توسط «دانیل گولمن» نویسنده کتاب «هوش عاطفی» تعریف شده است. سایر مولفهها شامل شناخت خود، شناخت اجتماعی و مدیریت شخصی میشود.
چیزی که بسیاری از مردم متوجه نمیشوند یا شاید آن را نادیده میگیرند، این است که مدیریت روابط شامل «داشتن گفتگوهای مشکل» و «مدیریت کشمکشها» میشود. صرف نظر از میزان هوش عاطفی، افراد با همه موافق نخواهند بود. بلکه سطح هوش عاطفی افراد تعیین میکند که در زمینههای مختلف چه اقداماتی انجام دهند. بنابراین کسی که هوش عاطفی بالایی دارد از درگیری و مناقشه فرار نمیکند، همچنین بدون دلیل موجب آن نمیشود. در عوض آنها نشانهها را تشخیص میدهند، به سمت آن قدم برمیدارند و به گونهای آن را مدیریت میکنند که به نفع تمام افراد است.
کنار آمدن با دیگران و مدیریت درگیریها برای بسیاری از افراد مثل یک «تناقض» به نظر میرسد که مقیاسهای آن در جهت «کنار آمدن با دیگران» شکل گرفته، اما برای اینکه یک رهبر عالی باشید، برای به انجام رساندن کارها و پیشبرد سازمان به سمت جلو نیاز است در درگیریها شرکت داشته باشد. زمانی که یک رهبر از درگیری اجتناب میکند، باعث متشنج شدن مشکلات میشود، روحیه دیگر افراد را پایین میآورد و احترام کارمندان خود را از دست میدهد.
اگر شرکت در درگیریها برای شما دشوار است، در اینجا چند استراتژی را برای شما بیان کردهایم که با استفاده از آنها بتوانید از چالشهای استقبال کرده و به درگیری و گفتگوهای دشوار بپردازید.
به جای اجتناب از موقعیتی که میدانید منجر به درگیری میشود، مدتی وقت بگذارید و به خود فرصت دهید تا درباره نحوه مدیریت آن فکر کنید. برنامهریزی کنید. اجتناب از درگیری به این معنی نیست که باید مستقیما وارد آن شوید. مراحلی را که برای انجام این مکالمه باید انجام دهید مشخص کنید و فواید انجام روش دیگر را هم در نظر داشته باشید.
بدون اینکه خود را با نتیجه درگیری مقید کنید، وارد آن شوید. بد نیست درباره آنچه که از انجام این مکالمه میخواهید، تصوری داشته باشید. در حقیقت پیش از انجام کار باید آن را در نظر گرفته باشید. اما به جای اینکه خودتان را با نتیجه آن سرگرم کنید، با کنجکاوی وارد گفتگو شوید. سوال بپرسید. نمیتوانید از قبل نحوه حل شدن اوضاع را پیشبینی کنید بنابراین باید در مقابل فرصتها گشادهرو باشید.
از زمینههای دیگر هوش هیجانی خود مانند آگاهی اجتماعی استفاده کنید و درباره شخص دیگری که با او درگیر هستید، کنجکاو باشید. مناطقی از هوش هیجانی را که ممکن است به آن متصل شوید پیدا کنید و شروع به ساخت پل ارتباطی بین آنها کنید. به همدلی و دلسوزی خود توجه داشته باشید و به جای اینکه ناخواسته وارد گفتگو با شخص مقابل شوید، مکث کنید و در مورد اتفاقی که ممکن است با شخص مقابل رخ دهد و اینکه او از کجا آمده است، فکر کنید.
به جای اینکه خود را درگیر مشاجرات کنید، از آن به عنوان فرصتی برای انعطاف مهارتهای مذاکره خود یاد کنید. واقعا از آن مکالمه یا وضعیت چه چیزی میخواهید؟ حاضر هستید با چه چیزی سازش کنید؟ چگونه می توانید شخص مقابل خود را در جایی که قرار دارد ملاقات کنید؟ مودب باشید و به چیزی که آنها به شما میگویند گوش دهید. واقعا چه میگویند؟ چگونه میتوانید به آنها کمک کنید؟ در نظر داشته باشید که باید شرایطی را ایجاد کنید که در آن هم پیشرفت کنید و هم از نتیجه کار احساس خوبی داشته باشید.
درگیری اغلب بین افرادی رخ میدهد که رویکردهای مختلفی دارند. آنها بهطور متفاوتی با هم ارتباط برقرار میکنند. سبک کار آنها با یکدیگر متفاوت است. برخی ممکن است ترجیح دهند به شیوهای بسیار مستقیم ارتباط برقرار کنند. برای مثال ممکن است آنها از مکان کارآمدی بیایند و دیگران را تشویق کنند تا سریع به موضوع اصلی برسند. اما افراد دیگر بیشتر رابطه محور هستند بنابراین وقتی درگیر میشوند، برای رسیدن به موضوع اصلی وقت بیشتری میگذارند و در ابتدا به دنبال ایجاد ارتباط میگردند.
هیچ رویکرد بهتری وجود ندارد و آنها فقط با یکدیگر متفاوت هستند. اما میتوان دید که ارتباط بین این دو نوع چگونه ممکن است به تعارض ختم شود. بنابراین وقتی با سبک و روشهای مختلف ارتباط افراد آشنایی پیدا کنید، میتوانید رفتار خود را به گونهای تنظیم کنید که برای تعامل با دیگران مناسبتر باشد. برخی تستهای رفتارشناسی مانند DiSC راه بسیار خوبی برای تعریف اولویتهای رفتاری هستند و با استفاده از آنها همه از ترجیحات یکدیگر آگاه خواهند بود.
در حالی که درگیری یا داشتن مکالمه دشوار با کسی میتواند بسیار پر دردسر باشد، به جای تمرکز روی آن، بهتر است تمرکز خود را روی نتیجه آن بگذارید. وقتی با شخصی که با شما مخالف است گفتگوی سالم برقرار میکنید، به این فکر کنید که برای رهایی باید چه کاری انجام دهید. فقط نتیجهای که به آن امید دارید را در نظر نگیرید، بلکه مواردی را که ممکن است طی این مشاجره یاد بگیرید را هم در نظر داشته باشید. پس از مکالمه، مواردی که به خوبی پیش رفت و کارهای که میتوانستید بهتر انجام دهید را بررسی کنید. از آنها درس بگیرید. تعارضی که درست انجام شود منجر به رشد خواهد شد.
رهبران بزرگ، مدیران روابط بسیار خوبی هستند. هر دو با دیگران کنار میآیند و درگیریهای به وجود آمده را به خوبی مدیریت میکنند زیرا به جای شمشیر دو لبه، هر دو روی یک سکه را میبینند. هیچ تناقضی برای آنها وجود ندارد. آنها اقدامات لازم برای پیشرفت تمام افراد را به طریقی انجام میدهند که منافع آن بیشتر باشد و از درگیریهای به وجود آمده به عنوان یکی از مکانیزمهای رشد استفاده میکنند.
پاسخ ها