اگر بخواهیم واقعبین باشیم، ایده پشت ویکی پدیا نباید هیچ وقت موفق میشد. ایدهای که این وب سایت را تبدیل به دایره المعارف آنلاینی کرد که هر شخصی با دسترسی به اینترنت میتواند مقالههای عموما موثق این وب سایت را بدون جانبداری ویرایش کند. این ایده با تمامی بلندپروازی و حتی دیوانگی، موفق شد. اما چه چیزی پشت این وب سایت است که آن را سر پا نگه میدارد؟ همزمان با ۱۹ سالگی این وب سایت، نگاهی میاندازیم به عوامل پشت پردهای که ویکی پدیا را میچرخانند. راهنمایی: باتها.
ژانویه سال ۲۰۱۱ بود که ویکی پدیا با هدف ایجاد دایره المعارف آنلاین که محتوای آن از طریق همکاری ایجاد میشود، شروع به کار کرد. پس از گذشت ۱۹ سال، این وب سایت تبدیل به خانه ۴۰۰ میلیون مقاله به ۳۰۰ زبان مختلف شد که ماهانه میزبان ۵۰۰ میلیون میهمان مختلف است. جالب است بدانید روزانه ۵۷۲ مقاله جدید به زبان انگلیسی به این وب سایت اضافه میشود.
اگر تنها به بخش نظرات یک وب سایت نگاهی انداخته باشید، متوجه میشوید که همکاری میلیونها انسان برای تولید محتوا، امری عملا غیر ممکن بوده، اما ایده آرمانگرایانه ویکی پدیا در این زمینه موفق شد و آن را به دستاوردی قابل احترام تبدیل کرد. اما با کمی تعمل در مدل کارکرد این سایت، میتوان به این نکته پی برد که این دستاورد به تنهایی از پس انسان برنمیآید. عامل با بهتر است بگوییم عواملی که این وب سایت را از یک ایده بلندپروازانه به منبع اطلاعات برای میلیونهای انسان تبدیل کرده است، باتها هستند؛ آن هم نه یک یا دو مورد.
نویسندگان اولیه این وب سایت، باتها را به منظور ضرورت نیاز به آنها خلق کردند؛ یعنی کسی از بیکاری به دنبال ساخت باتها نرفت و اولین بار، باتها، زمانی ساخته شدند که واقعا به آنها نیاز بود. این باتها با هدف اتوماسیون وظایف به خصوصی ساخته شده بودند. برای مثال در روزهای اولیه حیات این وب سایت، تنها هدف آنها جلوگیری از خرابکاری بود.
در سالهای اولیه راه افتادن ویکی پدیا، بسیاری از نظارتها روی مطالب به وسیله انساها صورت میگرفت، زیرا نرخ اضافه شدن مقالات به این سایت قابل کنترل بود، اما با محبوب شدن این سایت، کنترل کردن آن توسط انسانها، دیگر ممکن نبود. برای مثال در سال ۲۰۰۷، ویکی پدیا دقیقهای ۱۸۰ ویرایش دریافت میکرد و این زنگ خطری را به صدا درآورد تا این سایت به فکر باتها بیفتد.
دکتر جف نیکرسون (Dr. Jeff Nickerson) پروفسور دانشگاه استیونز نیوجرسی که باتهای ویکی پدیا را بررسی کرده است در این باره میگوید:
یکی از وظایف مهمی که باتها برای انجام آن ساخته شدهاند، مبارزه با خرابکاری است. موردهای بی شماری را میتوان نام برد که شخصی وارد مقالهای میشود و آن را دستکاری میکند. موثق نگه داشتن محتوای مقالات دستکاری شده برای اشخاصی که موظف هستند به صورت دستی و تک تک به سراغ آنها بروند و ویرایش های نادرست را تصحیح کنند، بسیار سخت است. به همین دلیل یکی از دلایل منطقی برای این کار استفاده از باتها برای اتوماتیک کردن این فرایند خواهد بود.
در ادامه بررسیهای عمیق نیکرسون از کل ۱۶۰۱ باتهای ویکی پدیا، او به این نتیجه رسید که آنها مسئول ۱۰ درصد از کل فعالیتهای این سایت هستند. اگر بخواهیم تمامی سایتهایی که زیرمجموعه ویکی پیدا هستند و تحت نام «ویکی مدیا» فعالیت میکنند را نیز حساب کنیم، باتها ۸۸ درصد از فعالیتهای این سایتها را بر عهده دارند.
بر اساس تحقیقات که نیکرسون و همکارانش انجام دادند، این ۱۶۰۱ بات را میتوان در ۹ دسته کلی قرار داد. در ادامه وظایف هر کدام را با هم مرور میکنیم:
کنترلر فعلی SuggesBot به نام مورتن وارنک وانگ (Morten Warncke-Wang) میگوید:
پیچیدگی هر بات با دیگری متفاوت است. این مسئله بیشتر به این وابسته خواهد بود که در درجه اول آنها را برای انجام وظایفشان به کار بگیریم.
نیکرسون معتقد است که یک بات میتوان از یک الگوریتم ساده یا حتی هوش مصنوعی مبتنی بر یادگیری ماشین تشکیل شده باشد، اما وجه اشتراک آنها، نوعی از خودمختاری است. باتها با هدف انجام دادن یک کار مشخص ساخته میشوند و بیشتر مانند ماموران معذور کار میکنند. نیکرسون میگوید:
یک بات میتواند به تنهایی صدها، هزاران و حتی میلیونها ویرایش را به تنهایی انجام دهد. این با کاری که یک ویرایشگر انسانی انجام میدهد بسیار متفاوت است.
برای مثال ۲۴ بات برگزیده وب سایت ویکی پدیا از زمان شروع به کار خود، بالغ بر یک میلیون ویرایش را انجام دادهاند؛ کاری که از عهده هیچ انسانی بر نمیآید. اگر تصور میکنید که تعدد این باتها بیشباهت به راهبان معابد شائولین که همگی برای تحقق یک هدف واحد فعالیت میکنند، نیست، باید بگوییم که تصور شما تاحدودی درست است. این حقیقت که باتها نمایانگر جامعهای کوچک هستند، اصلا دور از ذهن و تصادفی نیست.
اگر بخواهیم این مورد را در نظر بگیریم که ممکن است بسیاری از کاربران ویکی پدیا با باتها سرو کار نداشته باشند، نمیتوانیم از همکاری آنها در نوشته شدن (یا حداقل در چارچوب ویکی پدیا نوشتن شدن) مقالات صرف نظر کنیم. باتها با نگاه بالا به پایین نوشته نشدند و در حقیقت هر کسی میتواند بات خود را تولید کند. منتها این بات ابتدا باید توسط سیستم BAG یا «گروه تایید باتها»، تایید شوند تا بتوان آن را در ویکی پدیا قرار داد.
هر کسی که فکر میکند میتواند مشکلی را به کمک باتها حل کند، میتواند آن را برای BAG ارسال کند تا پس از تایید، به صورت آزمایش در سایت فعال شود و پس از اطمینان از صحت کار آن، به صورت تمام وقت در سایت مورد استفاده قرار گیرد. نیکرسون میگوید:
بسیاری از نویسندگان ویکی پدیا طبیعتی اجتماعی دارند. ممکن است آنها زمان زیادی را صرف نوشتن یک بات برای مصارف شخصی خود کنند، ولی پس از آن، بات را در دسترس عموم قرار دهند. عموما این روش باعث به وجود آمدن باتها میشود. ممکن است نویسندهای متوجه شود که میتواند مشکلی را با یک بات ساده حل کند و اگر دانش این کار را داشته باشد، برنامه بات را مینویسد و آن را در اختیار جامعه کاربری ویکی پیدا قرار میدهد.
این نوع از پیدایش باتها مزیت دیگری نیز دارد، زیرا باعث میشود هر کسی مسئول رفتار بات خود باشد و در صورت درست عمل نکردن آن، بات به کلی از سیستم وب سایت حذف شود.
باتها به صورت کلی محبوبیت خوبی بین جامعه ندارند. اگر بخواهیم محبوبیت آنها را بسنجیم، شاید به جایگاهی بین حمایت از نژادپرستی و بردهداری برسیم. عموما آنها به عنوان عاملی برای جایگزینی نیروی کار انسانی و از بین بردن منبع درآمد انسانها دیده میشوند؛ حتی آنها را به دید یکی از عاملین دستکاری در نتایج انتخاباتی نیز میبینند. به عبارت سادهتر، باتها عموما به عنوان ابزاری شناخت میشوند که بیشتر برای کارهای شرورانه ساخته شدهاند تا کارهای خوب.
با این حال، باتهای شاغل در ویکی پدیا چیزی خلاف این را نشان میدهند. آنها به عنوان سیستم ایمنی این وب سایت فعالیت میکنند؛ مانند ابزاری نامرئی که میتواند مقاومتی در برابر آلودگیها و افکار پراکنیهای سمی به وجود آورد؛ یا این تفاوت که در این مسیر فرایندهایی سیستم را نیز بهبود میبخشد.
اما همانطور که نیکرسون اشاره میکند، باتها به صورت تمام و کمال نامرئی نیستند و این خود یک نوع برتری حساب میشود. او میگوید:
اگر مردم احساس کنند پیشنهاد مناسبی در سایت دریافت نکردهاند، آن را در صفحه مربوط به بات پیشنهاد دهنده مینویسند. این کار به عقیده من بسیار جالب است. برای مثال من علاقه دارم اخباری که دریافت میکنم، متناسب با سلایقم باشد، ولی نمیتوانم به سراغ تک تک خبرگزاریها بروم و اخبار ارائه شده برای خودم را تغییر دهم. مثلا بگویم «علاقه ندارم از این مدل خبر بشنوم؛ یا بگویم دوست دار بیشتر این اخبار را بشنوم». کنترل داشتن روی الگوریتمی که با شما ارتباط برقرار میکند، بسیار مهم است و به نظر میرسد این مدل به خوبی برای ویکی پدیا جواب داده است.
پاسخ ها